مطابق آنچه در رسانه های مجازی منتشر کننده مواضع آقای احمدی نژاد آمده است، وی در سخنرانی اخیر خود گفته است: “۱٫ خدایی که مالک همه چیز است، حق انتخاب سرنوشت را به مردم داده‌ است.” “۲٫ اصل مردم هستند، حاکمان باید مردم را لحاظ کنند. بدون رضایت و خواست مردم و اراده ملت ها […]

مطابق آنچه در رسانه های مجازی منتشر کننده مواضع آقای احمدی نژاد آمده است، وی در سخنرانی اخیر خود گفته است:
“۱٫ خدایی که مالک همه چیز است، حق انتخاب سرنوشت را به مردم داده‌ است.”
“۲٫ اصل مردم هستند، حاکمان باید مردم را لحاظ کنند. بدون رضایت و خواست مردم و اراده ملت ها هر حکومتی فاقد مشروعیت است.”

اما چند نکته در باره این سخنان:
۱٫ قطعا قاعده الهی از باب «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم» بر این است که مردم “حق انتخاب” سرنوشت خود را داشته باشند اما بر اساس دلایل عقلی و شرعی دیگر، خداوندی که چنین حقی به آنها داده، در قبال آن، تکالیفی را هم از آنها خواسته است. در حقیقت مردم از یک طرف حق انتخاب دارند و از طرف دیگر برای انتخاب خود تکالیفی دارند و نمی توانند هر سرنوشتی را برای خود رقم بزنند. مثل اینکه خداوند تکلیف نموده که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» پس یک مسلمان هر چند حق انتخاب دارد ولی تکلیف دارد که ریاست کفار بر خود را انتخاب نکند. نیاز به توضیح نیست که اساسا قاعده آزادی و حق انتخاب و قاعده تکلیف، برای محقق شده قاعده اختیار در انسان هاست.

۲٫ در اینکه مردم اصل هستند و حاکمان بدون رضایت مردم نمی توانند حکومت کنند، تردیدی نیست. اما به گفته آقای احمدی نژاد، اینکه قبول و پذیرش مردم، لازمه مشروعیت “هر حکومتی” است، قطعا اینطور نیست. اساسا اگر مشروعیت حکومت را به رأی مردم بدانیم، باید بپذیریم که اگر مردم از حکومت امام معصوم روبرگرداندند پس امام معصوم، مشروعیتی برای حکومت ندارد. در حالی که مشروعیت حکومت بر مردم برگرفته از “حقی” که در بند اول گفتیم، نیست بلکه برگرفته از “تکلیفی” است که اشاره شد. همینطور در دوره غیبت امام معصوم، وقتی فقیه جامع الشرایط حاضر باشد، اگر مردم که تکلیفشان بیعت و پذیرش حاکمیت اوست، بروند سراغ فقیه غیر جامع الشرایط یا بروند سراغ حکومت غیر فقیه که طبعا شرایط را ندارد، اینطور نیست که با رجوع مردم مشروعیت حاصل و با رویگردانی آنها مشروعیت زائل شود.

ظاهرا در اینجا بدون توجه به معانی لغات، از آنها استفاده شده و منظور از واژه مشروعیت، همان مقبولیت است. در این تردیدی نیست که اسلام حتی از امام معصوم نیز حکومت بدون مقبولیت را نخواسته است. در مواقعی که مردم از حکومت معصوم اقبال نمی کنند، هر چند این انتخاب، مطابق قاعده حق انتخاب آنهاست ولی چون از این حق، مطابق تکلیف شان استفاده نکرده اند، گناه کارند. در این مواقع هر چند حکومت کردن حق امام معصوم است اما تکلیف او نیست.

به عبارت دقیقتر، در باب حکومت بر مردم، حاکم نیاز به دو بال “مشروعیت و مقبولیت” دارد. هر یک از این بال ها به اندازه خود و از جهتی مهم و در نسبت با هر طرف ارزش گذاری می شود. مشروعیت و حق حکومت بر مردم و محدود کردن مردم، فقط از آن خداست و اوست که می تواند این را به افرادی مطلقا و یا با داشتن شرایطی اعطا کند. اما برای اجرایی و عملیاتی شدن این مشروعیت، قاعده الهی این است که مردم باید بپذیرند و تا مردم نپذیرند، حاکم عادل نمی تواند این حکومت مشروع را اجرایی کند. مثل خیاطی که ماهرترین خیاط است اما تا نخ، سوزن و پارچه در اختیارش نباشد، چگونه خیاطی کند! پس تا مقبولیت نباشد، مشروعیت عملیاتی نمی شود.

۳٫ به نظرم این اظهار نظرها از طرف آقای احمدی نژاد بیشتر ناظر به انتخابات سال بعد و با توجه به طرح این موضوعات از سوی جریانات سیاسی، با هدف خارج کردن انحصار طرح این مباحث از دست انهاست. اگر چنین باشد، ایشان نباید تفاله های فکری جریانات مدعی اصلاح طلبی در این باره را مطرح کند چون در حال حاضر طرح این مباحث برای مردم جذابیتی ندارد. مضافا اینکه طرح این مباحث از سوی احمدی نژاد برای جماعتی که اهتمامی به آن دارد، کپی برداری تلقی می‌شود نه اصل. احمدی نژاد اگر خودش باشد، با همان ورژن و نسخه دولت نهمی اش، بیشتر رأی آوری خواهد داشت تا احمدی نژادی که از مشروعیت رأی مردم سخن می گوید.