خلاصه: در میان کتب شیعه، کتاب های شیخ طوسی از جایگاه مخصوصی بهره مند هست. من جمله کتاب الغیبه. این کتاب از یک سو کتابی کلامی و از طرف دیگر کتابی حدیثی هست. شیخ در این کتاب روایاتی را گرد آورده که امروزه غیر از طریق او در دسترس ما نیست. علاوه بر این نوع نگارش […]

خلاصه: در میان کتب شیعه، کتاب های شیخ طوسی از جایگاه مخصوصی بهره مند هست. من جمله کتاب الغیبه. این کتاب از یک سو کتابی کلامی و از طرف دیگر کتابی حدیثی هست. شیخ در این کتاب روایاتی را گرد آورده که امروزه غیر از طریق او در دسترس ما نیست. علاوه بر این نوع نگارش موضوعات کلامی شیخ در کنار نقل حدیثی، به شکلی هست متمایز با آنچه اساتید او سید مرتضی و شیخ مفید در عموم نوشته های خود داشتند. همه این ها الغیبه را کتابی متمایز در میان آثار مکتب بغداد کرده هست.

کلیدواژه ها: الغیبه، شیخ طوسی، کلام، حدیث، مکتب بغداد.

 مقدمه

ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، ملقب به «شیخ الطائفه» فقیه، محدّث، مفسّر و متکلم نامدار شیعه در قرن پنجم هجری قمری در سال ۳۸۵ در خراسان به دنیا آمد.

شیخ طوسی و آثار او به علل متعددی از دیرباز مورد توجه محققین علوم دینی قرار داشته هست. میتوان بعضی از آن علل را به شرح زیر بر شمرد:

۱٫ آثار سرآمد در حوزه های متفاوت دینی

  میتوان بعضی از آن علل را به شرح زیر بر شمرد:۱٫ آثار سرآمد در حوزه های متفاوت دینی آثار متفاوت او در حوزه های متفاوت دینی سرآمد بود.[۲]  چه در فقه و فقاهت که تا حدود یک قرن، یعنی تا زمان ابن ادریس حلّی (م۵۹۸)، بزرگان علما همگی مقلّد او بوده فتوای تازه ای صادر نکردند. [۲] در حدیث دو کتاب گران سنگ «تهذیب» و «استبصار» او در شمار کتب اربعه شیعی قرار گرفت، مضاف بر کتاب أمالی و احادیث بسیاری که از طریق سایر کتب او به دست ما دست یافته هست.

  در تفسیر نیز، «التبیان» او عنوان نخستین کتاب جامع تفسیری شیعه را از آنِ خود کرده و میتوان آن را هم کتاب حدیثی دانست و هم کتاب علوم قرآنی.[۴]  در کلام، کتاب «الغیبه» او -که مبحث این نوشتار است- و کتاب های دیگری که خود از آن کتب در الفهرست خود یاد کرده، مثل کتاب «هدایه المسترشد و بصیره المتعبد»[3] و کتاب «المفصح فی الإمامه» کوشش کلامی وی را نشان می دهد. [۴] غیر از این ها دو کتاب «رجال» و «الفهرست» او در شمار با اهمیت ترین مراجع رجالی شیعه قرار دارد و در ادعیه کتاب «مصباح المتهجد» او در شمار معتبرترین مصادر هست.

۲٫ وراثت مدرسه بغداد و احیای مدرسه و مکتب شهر قم

  تألیفاتی در حوزه های متفاوت دینی بویژه در آغاز غیبت کبری و در دوره ای که مرجعیت شیعه نوپاست و تنها دو فقیه سرشناس «شیخ مفید» و «سید مرتضی» را که هر دو از مشایخ وی هستند، تجربه کرده هست، بر اهمیت و جایگاه او در میان علمای شیعه اضافه می کند. ۲٫ وراثت مدرسه بغداد و احیای مدرسه و مکتب قم وی در سال های آخرین عمر و دوران ثمره دهی خود، تٲسیس کننده مدرسه و حوزه علمیه نجف هست که میتوان آن را به شکلی جمع بین دو مدرسه شهر قم و بغداد دانست.

بدون شک قسمت زیاد مدرسه شهر قم در محافظت میراث حدیثی شیعه غیر قابل انکار هست. بزرگانی مثل صدوق و کلینی و آثار آنان در همه حوزه های دینی اعم از کلامی و فقهی و تفسیری، صبغه حدیثی دارد که این رویکرد، در مدرسه بغداد پیش از طوسی یعنی بغداد شیخ مفید و بغداد سید مرتضی چندان ادامه نیافت، ولی عامل مهمی در محافظت تراث حدیثی شیعه شد. اما شیخ طوسی که پس از مفید و مرتضی بر مسند مرجعیت شیعه در بغداد تکیه زد، با توجه مضاعف به حدیث نسبت به مشایخ خود، حال و هوای مدرسه شهر قم را در بغداد احیا کرده و با آثار خود، محافظت میراث حدیثی شیعه را استوار نمود.

۳٫ حکومت شیعی آل بویه

  با این وجود، توجه به مبانی عقلی در موضوعات کلامی و علاوه بر این توجه اصولی در موضوعات فقهی، که ثمره مرجعیت بغداد بود، در آثار وی نیازی به تبیین نداشته و به وفور یافت می شود. به همین علت میتوان وی را فرزند دو مدرسه شهر قم و بغداد دانست که سر انجام در نجف مستقر شد. ۳٫

۴٫ دسترسی به مراجع دست اول

     این داستان تا سال ۴۴۸ – یعنی همان سالی که کتابخانه شیخ توسط ترکان حنفی مذهب سلجوقی آتش گرفت، و وی ملزم به کوچ به نجف شد- ادامه داشت. میتوان شباهت هایی را میان این دو دوره برشمرد که از صبر این نوشتار خارج هست. ۴٫

ارزیابی کتاب الغیبه

دسترسی به مراجع دست اول    پیش از قدرت یافتن ترکان سلجوقی و آتش سوزی در کتابخانه شاهپور، این کتابخانه که توسط دیلمیان تأسیس گشته بود، پر بود از کتب متعددی که دربردارنده اصول أربعمائه و سایر مؤلَّفات و نوشته جات پیشنیان شیعه و غیرشیعه بود. منابعی که شیخ به آن دسترسی داشته هست، امروزه به علل متعددی بیشترِ آنان در دسترس نیست. شیخ خود نیز کتابخانه ای بزرگ داشت که میراث سید مرتضی و پیش از او مفید بود.

ارزیابی حدیث شناسانه کتاب

آن کتابخانه نیز در آتش حمله های سلجوقیان نابود شد. در میان آثار شیخ طوسی، کتاب «الغیبه» خصوصیات خاصی دارد که آن را از دیگر آثار متمایز کرده هست. کتاب وی هم در شمار کتب حدیثی قرار دارد و هم در شمار کتب کلامی. به همین علت از هر دو منظر به نحو مستقل قابل ارزیابی هست.

شیخ الطائفه در «الغیبه» قریب به ۵۰۰ روایت آورده هست. بعضی از روایات تکرار شده و بعضی از آن تقطیع هایی از یک روایت دیگر هست.

اما مجموع روایات تکراری از۲۰ عنوان تعرض نمی کند.

حدود ۳۰ حدیث نیز، سخنی از غیرمعصوم هست و دلالتی بر تقریر یا فعل معصوم ندارد، لکن یا شرح واقعه ای تاریخی در دوران غیبت صغری یا پیش از آن، یا شرح حال وکیل یا یکی از اصحاب معصومین هست. آن چه اهمیت الغیبه را بسیار بالا می برد حدود ۳۳۵ حدیث هست که نمی شود آن را در مراجع پیش از او یافت. این عدد گویای آن هست که الغیبه کاملاً توان دارد به عنوان یک مرجع حدیثی دست اول به شمار آید… به همین سبب هست، که علامه مراسمی «الغیبه» را از مصادر بحار دانسته و بیشتر از ۳۸۵ حدیث را از الغیبه نقل کرده که در بیشتر مورد ها (حدود ۳۵۰ مورد) نام «الغیبه» را در اوائل سندهای خود ذکر کرده هست.

در میان احادیث این کتاب، حدود ۵۰ حدیث، مسندا از کلینی نقل شده که میتوان آن را در الکافی یافت.

حدود ۲۵ حدیث دیگر نیز مسندا از کتب شیخ صدوق مخصوصاً کمال الدین آورده شده هست. شیخ در مورد ها انگشت شماری هم به الغیبه نعمانی، کشی، کتاب سلیم بن قیس هلالی و.

ارجاع داده که عدد مجموع آنان از تعداد انگشتان دست ها فراتر نخواهد رفت. در میان سایر احادیث الغیبه میتوان حداکثر تا ۸۰ حدیث را یافت که شیخ به سند خود نقل کرده، اما همانند این حدیث را محدثان پیش از طوسی در کتبی که به ما دست یافته هست، نقل کرده اند.

بدین سان حدود ۶۷ درصد احادیث منقوله در «الغیبه» در کتب پیش از او که به ما دست یافته هست، یافت نمی شود، حدود ۱۴ درصد از این احادیث، با اختلافی اندک، یا با اسنادی متمایز در کتب پیش از او که به ما دست یافته هست، یافت    می شود. و حدود ۲۰ درصد از احادیث این کتاب، تکرار احادیثی هست که حالا در سایر مراجع در دسترس هست. این مطلب را از طریق دیگری نیز میتوان دریافت. با احتساب منقولات علامه مراسمی در بحار، در می یابیم که وی بیشتر از ۸۰% کتاب الغیبه را در بحار ذکر کرده هست.

با ارزیابی اسانید احادیثی که شیخ در کتابش نقل نموده، در می یابیم که شیخ از کتاب هایی نقل کرده که در روزگار او موجود بوده و امروزه به دست ما نرسیده هست. بارزترین نمونه آن کتاب فضل بن شاذان نیشابوری هست. فضل – بنابر آن چه نجاشی و خود طوسی در لیست هایشان تبیین کرده اند– کتب بسیاری داشته که دست کم سه کتاب او حول مبحث مهدویت با عنوان «کتاب القائم(ع)» و «کتاب الملاحم» و «کتاب اثبات الرجعه» هست که در کمال تأسف امروزه در دسترس ما نیست، البته احتمال بسیاری وجود دارد که بیشتر روایات نقل شده در آن کتاب، توسط جامع نویسان قرن بعد جمع شده باشد که بنابراین امروزه در دسترس هست.

این کتاب ها مخصوصاً کتاب سوم در دسترس شیخ الطائفه بوده، همان که بعضی از آن به عنوان «کتاب الغیبه» فضل بن شاذان یاد می کنند. نمونه ای دیگر، کتاب یعقوب بن نعیم هست که شیخ تعداد انگشت شماری حدیث از او نقل کرده. این کتاب با توجه به شرح نجاشی از آن که در شرح وی گفته، حول امامت هست. علاوه بر این ظواهر پیداست که شیخ از تلعکبری نیز کتابی در همین مبحث در اختیار داشته هست.

ارزیابی محتوای حدیثی – کلامی «الغیبه»

البته همه احادیثی که شیخ در این کتاب آورده مسند نیست. احادیث آن در مواردی مرفوع و گاهی مرسل هست.

فصل اول: فصل فی الکلام فی الغیبه

اما این، فرایند غالب بر کتاب نیست. کتاب مشتمل بر هشت فصل هست.

با ارزیابی هر یک از فصول این کتاب و مطالب کلامی و حدیثی که شیخ آورده، نکات قابل ملاحظه ای قابل انتاج هست. (شیخ در این فصل، موضوعات کلامی بسیاری حول اثبات وجود امام زمان در دوران غیبت مطرح می نماید.

وی ادله مخالفین را دو قسم بیان می دارد: یک قسم منکران اصل امامت و دیگری فِرَق غیر امامی شیعه. » (الغیبه: ۷۰)

پس از آن پس از بحثی طولانی در اثبات امامت، به آنالیز رأیها و نظرات هر یک از فرَق پرداخته و از این دو رهگذر، غیبت امام زمان را اثبات می کند. وی در این فصل تنها در رد واقفیه ۲۲ روایت نقل می کند و سر انجام می گوید که احادیث دالّ بر امامت امام علی بن موسی الرضا(ع) بیش از این هست و ما به همین مقدار بسنده می کنیم.

(الغیبه: ۴۲) پس از آن چهل حدیث از احادیثی را که واقفیه بدان استدلال می کنند، ذکر کرده و یک یک به آنالیز آن پرداخته هست.» (سپس ده حدیث در طعن علیّ بن حمزه بطائنی و سایر بزرگان واقفیه آورده و در انتهاء می نویسد: «و الطعون على هذه الطائفه أکثر من أن تحصى لا نطول بذکرها الکتاب. » (الغیبه: ۷۰)سپس به بحث کلامی مفصلی در مفهوم غیبت می پردازد و در مورد مسأله مفهوم غیبت و دفع شبهات حول آن ادله ای کلامی مطرح می نماید.

نکته قابل تحسین در این بیانات کلامی، توجه شیخ به تک تک آراء موجود زمانه خود هست که از این فقرات، میتوان اطلاعات دقیقی از فرقه های موجود در عصر شیخ اکتساب کرد، فرقه هایی که امروزه اثری از زیادی از آنان نیست. پس از آن شیخ مطالبی در مورد اختصاص عدد دوازده برای تعداد امامن اطهار آورده و پس از نقل بیست و چهار روایت کوتاه و بلند مسند در این مورد نوشته هست: «آن چه نقل کردیم گوشه ای از روایاتی بود که در این زمینه صادر گردیده هست و اگر قصد داشتیم به وارد کردن این روایات بپردازیم، کار کتاب به درازا می انجامید. » (الغیبه: ۱۵۶) پس از آن در بحثی کلامی حول این روایات، آنان را متواتر معنوی می داند. » (الغیبه: ۱۷۳)

در این جهت با استناد به نقل هایی از کتب مخالفین تعداد امامن اطهار را تثبیت می کند.

شیخ پس از همه این مقدمات، از صفحه ۱۵۸ کتاب بحثش را به مبحث مهدویت اختصاص داده و از مسأله غیبت و صادر کردن روایات زیاد در این زمینه پیش از اوائل دوران غیبت، آغاز می کند. وی پانزده روایت دال بر حدس غیبت نقل می کند و دو مرتبه هم می نویسد: «و الأخبار فی هذا المعنى أکثر من أن تحصى. ذکرنا طرفا منها لئلا یطول به الکتاب. » (الغیبه: ۱۷۳)شیخ پس از بیان این روایات به اختصار به دفع شبهات مقدّر پرداخته و تواتر معنوی را اثبات می کند و احتمالات نادرست را جواب می دهد.

شیخ پس از آن چنین استدلال می کند که همه امت متفقند که یک مهدی در این امت ظهور می کند و دنیا را از عدل و داد سرشار می سازد. او در تثبیت این مطلب نوزده روایت آورده، با اشاره به این که این ها گوشه ای از روایات حول این باب هست. پس از آن چنین استدلال می کند که اگر اثبات شود این مهدی از فرزندان امام حسین(ع)است، ثابت می شود که او فرزند امام حسن عسکری(ع) است، زیرا فرد دیگری نیست که چنین مدعایی داشته باشد.

۵۱% بنابر این شیخ پس از بیان روایات ذی ربط به اینکه مهدی از امت پیامبر هست، ده حدیث آورده، به این مضمون که مهدی از فرزندان امیرالمؤمنین و از نسل امام حسین۸ است.[۵] او در این اثنا، اقوال چند گروه را می آورد: افرادی که قائل به حیات و عدم شهادت امیرالمؤمنین هستند، معتقدان به امامت محمد بن حنفیه، ناووسیه، واقفیه، محمدیه، افرادی که امام حسن عسکری را قائم می شناسند، افرادی که قائل به فترت پس از امام عسکری هستند، افرادی که قائل به امامت جعفر کذاب هستند، افرادی که گمان می کنند امام عسکری فرزندی نداشته هست، افرادی که امامت را از امام عسکری به بعد منقطع می دانند افرادی که گمان می کنند امام زمان فرزندی دارد و امامن را ۱۳ نفر می دانند.

شیخ طوسی همه را با ادله عقلی و نقلی رد    می کند.

فصل دوم: فصل الکلام فی ولاده صاحب الزمان و إثباتها بالدلیل و الأخبار

و بدین ترتیب فصل اول انتهاء می یابد. ۵۱% از ظرفیت این فصل، روایات و ۴۹% از آنِ موضوعات کلامی خود شیخ هست.

[۵] همین مطلب یک تنه می رساند که این کتاب هم کلامی و هم حدیثی هست. ظرفیت فصل اول -که قسمت بزرگی از ظرفیت کتاب را به خود اختصاص داده- ۴۸% ظرفیت کل کتاب یعنی تقریبا نیمی از کتاب هست.

فصل سوم: فصل أخبار بعض من رأى مالک الزمان(ع) و هو لا یعرفه أو عرفه فیما بعد

شیخ این فصل را -که ظرفیت کمتری نسبت به فصل پیش دارد- با این بحث آغاز می کند که اثبات تولد امام زمان(ع) هم به سبب عقلی و هم به سبب نقلی، میسر هست.»

وی پس از شرح کوتاهی از سبب عقلی بر تولد امام زمان، ۲۹ حدیث حول این مسأله می آورد که بعضی از آنان، اسنادهای متفاوت از یک روایت هست. فصل دوم غیر از نیم صفحه اول آن، فصلی تماما حدیثی به شمار می آید که ظرفیت مطالب کلامی این فصل تنها حدود ۳% هست و ۹۷% باقی مانده به احادیث اختصاص دارد.

فصل چهارم: فصل بعض معجزات الإمام المهدی(ع) و ما ظهر من جهته(ع) من التوقیعات على یدی سفرائه

ضمن آن که فصل دوم تنها ۵% از ظرفیت کل کتاب را به خود اختصاص داده هست.  شیخ این فصل حدیثی را با این عبارت تکراری آغاز می کند: «روایاتی که دربردارنده کسانی می شود که وی را دیده اند، در حالی که وی را نمی شناختند یا پس از ان شناختند، بیشتر از آن هست که قابل شمارش باشد، اگر چه ما گوشه ای از آن را ذکر می کنیم.» »وی پس از این۱۶ روایت نسبتاً طولانی در این باب نقل می کند.

ظرفیت این فصل ۷% از کل کتاب هست. شیخ در اوائل این فصل، دو مرتبه هم مطابق گذشته، به کثرت روایات موجود حول این باب اشاره می کند که تنها گوشه ای از این روایات را بیان داشته هست.

فصل پنجم: فصل فی ذکر العله المانعه من ظهور الحجه(ع)

» پس از آن شیخ ۶۶ حدیث حول معجزات امام زمان(ع)نقل می کند. این فصل نیز تماما صبغه حدیثی دارد و جز نیم صفحه ای در انتهاء که شاید حداکثر۲% ظرفیت فصل باشد، بدون موضوعات کلامی و تماما حدیثی هست.

این فصل ۱۱% از کل کتاب را دربردارنده می شود. شیخ در این فصل ابتدا علت مانعه ظهور را خوف از کشتن می داند، پس از آن بحث کلامی ارزشمندی حول وجه عقلی آن و بُعد حکیمانه غیبت می آورد و در تأیید مدعای خود روایاتی بیان می کند.

فصل ششم: فصل سفراء الإمام المهدی(ع) و الظروف التی أحاطتهم فی السفاره و ذکر أمور أخرى

وی در میانه فصل توضیح می دهد که به چه سبب مسأله آزمون شیعیان که در بعضی احادیث مطرح هست، توان ندارد علت مانعه ظهور باشد. پس از آن بعضی از این دسته از احادیث را نیز نقل می کند. وی در این فصل پنجاه و پنج حدیث نقل کرده که ۷۸% از ظرفیت این فصل را دربردارنده می شود و ۳۲% باقی مانده، موضوعات کلامی شیخ هست.

این فصل کمتر از ۳% از ظرفیت کل کتاب را به خود اختصاص داده هست.

وی در این فصل ابتدا به معرفی وکیلان سایر امامن: می پردازد. ممدوحین از وکیلان امامن با معرفی تک تک آنان و روایاتی که در مدح آنان شرف صادر کردن یافت در این فصل آمده هست.

این فصل به نوبه خود، علاوه بر موضوعات کلامی و حدیثی، واجد محتوایی رجالی نیز هست. شیخ طوسی، از حمران بن اعین آغاز کرده و چهارده تن از سفرای معصومین پیش از امام زمان(ع) را به نام شناسانده و حدیثی را که در مورد آنان دلالت بر سفارت و وکالت آنان از طرف معصومین دارد، بیان می کند.

پس از آن هفت تن از وکیلان مذموم را معرفی کرده و تفصیل این مطلب را به سایر کتب ارجاع می دهد. در جرح بعضی از این اشخاص، حدیث نقل نموده و در جرح بعضی دیگر، اشاره به حوادث تاریخی کرده هست.

پس از این به معرفی وکیلان چهارگانه غیبت صغری یا همان نواب اربعه    می پردازد.

برای سفیر اول عثمان بن سعید عمروی۶ روایت، ذیل سفیر دوم محمد بن عثمان ۱۰ روایت، ذیل سفیر سوم حسین بن روح نوبختی ۲۳ روایت و سر انجام ذیل سفیر چهارم علی بن محمد سمری ۶ حدیث نقل می کند. پس از این به مدّعیان دروغین بابیت یا سفارت می پردازد و هفت تن را نام می برد که حسین بن منصور حلاج در شمار این اشخاص قرار دارد.

فصل هفتم: فصل ذکر بعض الشبهات حول الإمام المهدی(ع)

شیخ ذیل هر کدام حکایتی را که ناظر به ادعای آنان و یا اثبات دروغ آنان هست، بیان می دارد، پس از این شیخ توقیعاتی در مدح ۴ نفر دیگر غیر از سفرا می آورد. شیخ در این فصل پنج شبهه از شبهات حول امام زمان(ع) را مطرح نموده و به آنان جواب می دهد:  

۱- این فصل ۹۵ حدیث در بردارد، ولی بعضی از آنان در تشریح حدیث یعنی بیانگر بودن قول یا فعل یا تقریر معصوم، نمی گنجد، زیرا بعضی از آنان نقلی از راویان حول احوال شخصی غیر معصوم هست. بحثی کلامی با پنج روایت

۲- این فصل که صبغه حدیثی -کلامی- رجالی دارد، پس از فصل اول ظرفیت بیشتری داشته و ۱۷% از کل کتاب را دربردارنده می شود. و سرشار هست از نکات ریز و درشت درخور توجهی از تاریخ عصر پیش از شیخ که به سبب قرب شیخ به آن زمان، توان دارد دلالت های تاریخی مهمی در برداشته باشد.

۳- این فصل یکی دیگر از اغراض با اهمیت شیخ در نگارش کتاب، یعنی بر طرف کردن تزلزل های موجود میان شیعیان حول امامت مالک الزمان در دوران خستین غیبت کبری را بیان می دارد. ۱۰ شیخ در این فصل پنج شبهه از شبهات حول امام زمان(ع) را مطرح نموده و به آنان جواب می دهد:  1- مسأله طول عمر امام زمان هست.

۴- بحثی کلامی با پنج روایت۲- نقد و ارزیابی خبرهایی به این مضمون که امام زمان(ع) خواهد مُرد و پس از آن زنده خواهد شد، یا این که کشته خواهد شد. هفت روایت در جواب به این مطلب.

۵- ۳- مشخص نبودن زمان ظهور. ۱۰ روایت.

۴- روایاتی که زمان هایی برای ظهور مشخص نموده اند و این که این زمان ها قابل جایجایی هست و توضیح مسأله بداء.

فصل هشتم: فصل فی ذکر طرف من صفاته و منازله و سیرته(ع)

مباحثی کلامی و چهار حدیث.

جمع بندی

شصت و دو روایت بدون بیان یا توضیحی حول آنان.۳%) در مجموع، حدود ۹۰% محتوای این فصل، حدیثی هست و این فصل حدود ۷% از کل کتاب را در برگرفته هست. فصل هشتم کتاب شیخ بی هیچ مقدمه ای با احادیث آغاز شده و شیخ تا انتهاء کتاب، به بیان روایاتی حول امام زمان(ع) و صفت ها و خصوصیت ها و جایگاه وی پرداخته هست.

در این فصل ۲۳ حدیث نقل شده و ظرفیت این فصل نسبت به کل کتاب کمتر از ۲% هست. در مجموع، حدود یک چهارم (۲۶٫

۳%) کتاب الغیبه شیخ طوسی اختصاص به موضوعات کلامی شیخ داشته و سه چهارم باقی مانده اختصاص به نقل احادیث دارد. این از یک سوی، تأکید شیخ به احادیث در طرح مسائل کلامی، و از طرف دیگر، اهمیت این کتاب در هر دو بعد حدیثی و کلامی را نشان می دهد. از خصوصیات فراگیر کتاب، این هست که شیخ در زیادتر مواقع، هنگامی که به بیان روایات پرداخته، طرح موضوعات کلامی و یا فقه الحدیثی را کنار گذاشته و موضوعات کلامی را پیش از نقل احادیث می آورد.

بنابراین کتاب در قسمت های حدیثی، مثل کتاب کافی، بدون بیان و شرح ذیل هر روایت خواهد بود. علاوه بر این وی در مورد ها بسیاری پس از بیان چند روایت در مبحث، به کثرت روایات در آن مورد اشاره می کند.

پی درج کرد:

[۲]. این نشان می دهد که داعیه شیخ در نگارش کتاب، صرفاً دفع شبهات بوده، نه استقصای روایات.

۲٫

۳٫ الغیبه کتابی کلامی حدیثی هست که صبغه حدیثی آن زیادتر هست.

۱٫ امروز این کتاب، قدیمی ترین مرجع ما برای زیادی از احادیث هست.

مراجع

۱٫

۲٫ معجم رجال الحدیث، ج ۱۵، ص ۲۴۷٫

۳٫ _____________، إ الفهرست، ۴۵۱٫

۴٫_______________،  الفهرست، ۴۴۷٫

۵٫_______________ ، 1.

۶٫_______________ ،  درصدها بر مبنای شمارش کلمه به ابزار ی اپلیکیشن انجام شده هست.

۷٫ _______________ ، کمال الدین و تمام النعمه، شهر قم: دار الحدیث، ۱۳۹۵ق

۸٫_______________ ،  ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم ، الغیبه، تهران: نشر صدوق، ۱۳۹۷ق.

۹٫ الطوسى، محمد بن الحسن ، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۹۰ق

۱۰٫ ____________ ،  ابن بابویه، محمد بن على ، الخصال ، شهر قم: نسیم کوثر، ۱۳۸۲ ش.

۱۱٫ ____________ ،  _____________، إعتقادات الإمامی، تهران: اسلامیه، ۱۳۷۱ ش.

۱۲٫ ____________ ، _______________، الأمالی ، تهران: کتابچی، ۱۳۷۶٫

۱۳٫ ۵٫

۱۴٫

۱۵٫ ۶٫

۱۶٫ _______________ ، عیون أخبار الرضا۷ ، تهران: دار الکتب الإسلامیه، بی تا.

۱۷٫ ۷٫

۱۸٫ _______________ ، کمال الدین و تمام النعمه، شهر قم: دار الحدیث، ۱۳۹۵ق۸٫

۱۹٫ _______________ ، معانی الأخبار، شهر قم: دفتر انتشارات اسلامى منسوب به جامعه مدرسین حوزه علمیه شهر قم ، ۱۴۰۳ق.

۲۰٫ ۹٫

۲۱٫ الطوسى، محمد بن الحسن ، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، تهران: دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۹۰ق۱۰٫

۲۲٫ ____________ ، الغیبه، شهر قم: دار المعارف الإسلامیه، اول، ۱۴۱۱ ق.

۲۳٫ ۱۱٫ir.

۲۴٫ ____________ ، الفهرست.۵٫

نویسنده:

علیرضا منفرد: دانشجوی کارشناسی ارشد و عقائد دانشگاه قرآن و حدیث     

فصلنامه سفینه شماره ۵۶

انتهای متن/