به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی، ریاست انجمن فقه‌ و اصول حوزه علمیه در نشست علمی «نقش سیاق در اصول فقه و تفسیر قرآن کریم» چالش میان استفاده از سیاق در اصول فقه و تفسیر را در تشریح اصطلاحی سیاق و سختی دستیابی به معنایی جامع و مانع […]

 سیدصادق محمدی

به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا؛ حجت‌الاسلام والمسلمین سیدصادق محمدی، ریاست انجمن فقه‌ و اصول حوزه علمیه در نشست علمی «نقش سیاق در اصول فقه و تفسیر قرآن کریم» چالش میان استفاده از سیاق در اصول فقه و تفسیر را در تشریح اصطلاحی سیاق و سختی دستیابی به معنایی جامع و مانع در مورد آن دانست.

وی با بیان مثالی روایی، سیاق را در حدیث برطرف معناشناسی کرد و اضافه کرد: شاید بتوان اظهار کرد که اولین اصولی که به بحث سیاق پرداخته شیخ طوسی(ره) هست که در استناد به آیه «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ…»

محمدی با بیان اینکه به نظر می‌رسد سیاق در اصول فقه با سیاق در تفسیر تفاوت‌هایی داشته باشد، اظهار کرد: سیاق در اصول فقه، قرائن حالیه را نیز دربردارنده می‌شود؛ علمای اصولی اعتقاد دارند در حدیث برطرف، با استناد به سیاق تشریع باید «ما» در «ما لا یعلمون» را مفهوم کنیم؛ علاوه بر این با استناد به اتحاد سیاق، فقرات متفاوت حدیث برطرف را در وزان هم‌معنا می‌کنند که در این باره می‌توان به «دراساتٌ فی علم الاصول»، «نهایهُ الافکار» و …

ریاست انجمن فقه و اصول حوزه دنبال کرد: نکته مهمی که وجود دارد مخالفت بعضی از اصولیان با اجرای سیاق در آیات قرآن هست. در بعضی عبارات پژوهشگر بروجردی ذیل آیه نفر می‌خوانیم: «فإن مخالفه السیاق فی الآیات القرآنیه بیشتر من حد الاحصاء».

وی با بیان اینکه تعارض سیاق آیه با خبر واحد از بعضی کلمات علامه طباطبایی بر می‌آید و در بعضی مورد ها خبر ها بر سیاق ترجیح داده شده هست اضافه کرد:  پیشنهاد می‌شود سیاق در موضوعات اصولی به عنوان یک اماره مطرح و بحث گردد زیرا سیاق از عاملان ظهورساز هست و باید در موضوعات اصولی به صورت مستقل بدان پرداخت.

در ادامه این نشست حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر  بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در سخنانی ضمن بیان تفاوت سیاق و سباق و پیشینه‌شناسی بحث و تعریفی از آثار اصولی شهید صدر، سیاق را به قرائن متصل لفظی منحصر کرد.

علی اکبر بابایی

وی با اشاره به تفاوت سیاق در اصول فقه و تفسیر، اظهار کرد: سیاق یک امر عقلایی هست و ترتیب اثر به آن سیره عقلاست؛ بنابراین نباید تفاوتی در موضوعات اصولی و تفسیری در مورد سیاق باشد؛ الا اینکه در مورد متن خصوصیت خاصی باشد که کاربست سیاق را کم و فراوان کند.

بابائی گفته بود: در مورد ترتیب اثر سیاق در تفسیر قرآن به سه دیدگاه کلی می‌توان دست یافت: ۱٫ مطلقا سیاق در تفسیر اثرگذاری دارد؛ ۲٫ در قرآن نباید به سیاق توجه گردد و قرآن با عبارات دیگر متمایز هست؛ ۳٫ دیدگاه تفصیلی که سیاق در بعضی مورد ها قابل استناد هست اما در بعضی مورد ها نباید به آن توجه گردد.

این نویسنده و قرآن‌پژوه با بیان اینکه اهل تسنن بسیار به سیاق توجه می‌کنند، تصریح نمود: من جمله مورد ها استناد اهل سنت به سیاق، توجیه رابطه آیه تطهیر به بانوان پیامبر اکرم(صلی الله بر علیه و آله) با سیاق هست.

وی با بیان اینکه سوال این هست که عقلاء در چه عبارتی به سیاق ترتیب اثر می‌دهند؟ اظهار کرد: با تحقیق در این باره متوجه می‌شویم استناد به سیاق دو شرط دارد: ۱٫ اتحاد صدوری ۲٫ اتحاد سوژه ای. در مورد تفسیر آیه باید به نزول هم‌زمان (پیوستگی در نزول) توجه کنیم؛ زیرا نمی‌توان بدون ارزیابی پیوستگی در نزول دو آیه‌ای را که در زمان‌های متفاوت نازل شده  در یک سیاق بدانیم. «

این پژوهشگر گفته بود: بعضی مثل استاد زنده یاد آیت‌الله معرفت در التمهید قائل به اصاله السیاق هستند؛ این را ما نپذیرفته ایم و همه جا نمی‌توان اظهار کرد اصل با سیاق هست در نتیجه افراط در برداشت سیاق از آسیب‌های استناد به سیاق هست و سیاق همان به صورتی که قرینه معینه می‌تواند باشد، قرینه صارفه نیز هست.

یادآور می‌شود، نشست علمی «نقش سیاق در اصول فقه و تفسیر قرآن کریم» از سوی انجمن اصول فقه حوزه و با مشارکت انجمن قرآن‌پژوهی حوزه و مدرسه عالی فقه تخصصی برگزار  شد.

انتهای پیام