یکی از درسها و عبرتهای عاشورا، فرجام حرام خواری و تأثیر سوء آن در عاقبت انسان است. امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا بارها با سپاهیان عمر سعد احتجاج کرد و آنها را موعظه نمود؛ ولی گوش شنوایی نبود که حضرت را اجابت کند. امام علیهالسلام صراحتا به سپاهیان عمر سعد که سخن حضرت را نمیشندیدند فرمود: شکمهای شما از حرام پر شده و به قلبهای شما مهر زده شده است. این مطلب گویای آن است که مال حرام مانع شنیدن موعظه حضرت و تأثیر پذیری از آن است.
حقیقتا اگر انسان به این نکته بیندیشد، پی میبرد که مال حرام چه اثر فاجعه آمیزی در زندگی انسان میگذارد که موعظه فرزند رسول خدا، امام معصوم و حجت الهی را بر نمیتابد و به هیچ عنوان تأثیر نمیپذیرد!
از اینجا میفهمیم که چرا تا این اندازه بر کسب حلال توصیه شده و جزء پایههای بندگی به حساب میآید.
در حدیث قدسی وارد شده که خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: یا احمد! عبادت ده قسم است که نُه قسم آن در طلب حلال است. پس وقتی که خوراک و نوشیدنی تو پاک شد در پناه من خواهی بود. (سفینه البحار/ج۲/ص۳۲۰)
در روایت دیگری است که عبادت هفتاد جزء است و بهترین آن تحصیل روزی حلال است.(معانی الأخبار/ ص۳۶۷)
در حدیثی از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که عبادت با مال حرام مانند ساختن بنا بر روی شن است.(عده الداعی/ص۱۵۳)
شاید وجه اهمیت روزی حلال در عبادت این باشد که خیلی از امور عبادی به پاکی رزق بر میگردد. مثلا اگر با مال حرام لباسی تهیه شود و با آن لباس نماز خوانده شود نماز باطل است. خوردن مال حرام، حال معنوی را از انسان میگیرد و انسان را نسبت به عبادت به سستی و چه بسا ترک عبادت میکشاند. پرداخت خمس و زکات باید از مال حلال باشد. اگر کسی کسب حرام داشته باشد و احیانا بخواهد زکات و خمس بدهد طبیعتا مقبول درگاه الهی نیست.
اینها نمونهای از مواردی است که اهمیت حلال بودن مال را میرساند که تا چه اندازه رابطه مستقیم با سایر عبادات دارد. بنابراین بی جهت نیست که فرموده باشند که عبادت ده جزء است و نه جزء آن در طلب حلال است.
سختی کسب حلال
امام صادق علیهالسلام به غلام خود که مصادف نام داشت هزار دینار داد و برای تجارت به شهری فرستاد. مصادف اجناسی خرید و با عدهای از تجار راهی سفر شدند.نزدیک شهر که رسیدند به قافلهای برخورد کردند که از شهر خارج شده بودند و متوجه شدند اجناسی که به همراه دارند مورد احتیاج مردم آنجا است.
کاروانیان با یکدیگر هم قسم شدند و پیمان بستند که هر دینار را به یک دینار سود بدهند. پس از فروش پول خود را برداشته و به طرف مدینه رفتند. مصادف خدمت امام آمد و دو کیسه زر داشت، هر کدام هزار دینار. عرض کرد فدایت شوم این کیسه اصل سرمایه است و این کیسه سود آن است.
امام فرمود: این سود زیاد است؛ شما مگر در آن جنس چه کردید؟
جریان را شرح داد که چگونه قسم خوردند. حضرت فرمود: سبحان الله هم قسم میشوید که در مقابل هر دینار یک دینار سود بگیرید از مسلمانان. حضرت کیسه هزار دینار را برداشت و فرمود من احتیاج به چنین سودى ندارم. سپس فرمود: مصادف! پیکار با شمشیر ساده تر از بدست آوردن نان حلال است! (کافی/ج۵/ص۱۶۲)
این حدیث گویای این است که تا چه اندازه انسان در معرض کسب حرام قرار دارد و به راحتی میتواند از مسیر حلال خارج شود. کم نیست معاملاتی که بعضا آلوده به ربا و رشوه میشوند و مال حرام را نصیب عامل آن میکند.
نکته دیگری که میتوان از این حدیث شریف برداشت کرد این است، این که جا افتاده با افزایش تقاضا، قیمت افزایش پیدا میکند، تفکر کاملا نادرستی است و در تعارض کامل با شرع مقدس است. اگر از نظر انسانی هم به آن نگاه کنیم عملا نوعی بی انصافی و ظلم و سوء استفاده از احتیاج مردم است.
طلب حلال، نوعی جهاد است
نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از راه حلال برای معاش خانوادهاش تلاش کند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد کند. (من لا یحضره الفقیه/ج۳/ص۱۶۸)
امام صادق علیهالسلام فرمود: اگر مؤمن در سختى و عسرت باشد و تلاش کند تا قوت خود و قوت اهل و عیال خود را تأمین کند و دست به مشاغل حرام نزند، مانند مجاهد راه خدا پاداش دارد. (کافی/ج۵/ص۸۸)
اثر مال حرام در نسل
در حدیث است که «کَسبُ الحرامِ یَبینُ فی الذّریه».کافی/ج۵/ص۱۲۵
از نکاتی که در روایات به آن اشاره شده این است که تأثیر مال حرام در نسل ظهور پیدا میکند. یکی از عواملی که باعث نا اهل شدن نسل و فرزندان انسان میشود لقمه حرامی است که نیاکان آنها مصرف کردهاند.
نکته قرآنی
منظور از رزق که در قرآن آمده است روزی حلال است؛ چرا که خداوند میفرماید «اَنفِقوا ممّا رَزَقْناکُم؛ از آنچه روزیتان کردیم انفاق کنید.» طبیعی است که خداوند امر به حرام نمیکند. در نتیجه رزق فقط روزی حلال را شامل میشود و به مال حرام، رزق اطلاق نمیشود./۹۹۹/ی۷۰۴/س
بابک شکورزاده