[ad_1] به گزارش پایگاه خبری شهرکریمه از قم، آقا رضا وقتی از جبهه به خانه می آمد خیلی زود خود و سه فرزندمان را آماده می کرد، آنها را روی موتور می گذاشت و دور شهر می چرخاند. یک روز برادرش به او گفت: «با این کار، اونارو بدعادت می کنی». آقا رضا گفت: «نه، […]

[ad_1]

به گزارش پایگاه خبری شهرکریمه از قم، آقا رضا وقتی از جبهه به خانه می آمد خیلی زود خود و سه فرزندمان را آماده می کرد، آنها را روی موتور می گذاشت و دور شهر می چرخاند. یک روز برادرش به او گفت: «با این کار، اونارو بدعادت می کنی». آقا رضا گفت: «نه، بگذار تا هستم دورشان باشم، شاید فردا نباشم و نتوانم».

یکبار که از غرب کشور با قطار به جنوب می رفتند تماس گرفت و گفت: «ساعت سه نیمه شب به قم می رسیم، قطار، قم توقف داره، با بچه ها بیاید تا شمارو ببینم». به اتفاق سه فرزندم به آنجا رفتیم. بچه ها را دید و رفت داخل قطار، هرچه منتظر شدیم تا مثل سایر رزمنده ها، پشت پنجره بیاید و دستی تکان دهد، نیامد. ناراحت شدیم و برگشتیم. دفعه بعد که به مرخصی آمد گلایه کردم، گفت:«می ترسیدم با دیدن شما بیشتر وسوسه بشم که بمونم و نرم.»

رضا عزیززادگان سال ۶۵ در عملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید. آقا رضا در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قطعه ۱۴، ردیف ۱۵، شماره ۵۵۱ میزبان مهمانان شهداست.

#کنگره_شهدای_قم

#۲۷_آبان

انتهای پیام/۲۲۵۸

[ad_2]