در تقویم شمسی ۱۷ مرداد به‎خاطر شهادت محمود صارمی شهید عرصه خبر به‎عنوان روز خبرنگار نام نهاده شده است. این نوشته چند روز پس از روز خبرنگار جاری شده و علت آن در ادامه مطلب می‎آید.

در روز خبرنگار خیلی‎ها دست به کار می‎شوند و به انحای مختلف از خبرنگارها تجلیل می‎کنند. این امر گاه با یک هدیه همراه است و گاهی با یک پیامک و هدف قدردانی از زحمت‎کشان عرصه اطلاع‎رسانی است. عرصه خبر در این روز به شدت گسترده می‎شود و شاید در تنها مواقعی که خبرنگارها به چشم می‎آیند، اواسط مرداد باشد.

به نظر نگارنده، تنها ۱۷ مرداد روز خبرنگار نیست و روزهای ما وقتی است که در راستای رسالت‎مان گام برداریم و قلم بزنیم و آن‎گاه می‎توانیم این ادعا را داشته باشیم که خبرنگار هستیم. هر وقت هم از دایره رسالت و قلم عدول کنیم، بی‎شک خیانت کرده‎ایم و واژه خبرنگار بر ما حرام است.

باید تا جایی که می‎توانیم برای خودمان “روز” تعیین کنیم و پیش وجدان‎مان راحت باشیم که به وظیفه و رسالت‎مان بدون هیچ حُب و بغضی عمل کرده‎ایم. شاید قدردانی و تجلیل از قشر خبرنگار فقط در بحبوحه ۱۷ مرداد باشد ولی ما روزهای دیگری نیز داریم که نیازی به تجلیل نیست و وجدان از ما تجلیل می‎کند.

در این روز هر کس که ما را می‎شناسد و خبرنگار حساب‎مان می‎کند، پیامک تبریک روز خبرنگار می‎فرستد بدون این‌که از دردهای ما اطلاع داشته باشد. دردهای قشر خبرنگار زیادند و درمان کم! نمی‎دانیم آیا این حق را داریم که از دردهایمان بنویسیم یا نه، با این حال فرصت خوبی است که از آلام خبرنگار بنویسیم، هر چند نمی‎دانیم گوش شنوایی هست یا نه.

اهالی رسانه در خیلی مواقع مظلوم واقع و حق‎شان پایمال شده و کوتاه‎ترین دیوار موجود می‎شوند. گاه دیده شده که اگر مشکلی پیش بیاید، به سرعت انگشت اتهام به سمت خبرنگار نشانه می‎‎رود و اوست که باید جواب ندانم‎کاری برخی را بدهد. موضوع‎هایی رسانه‎ای شده که برخی معتقدند خبرنگار نباید آنها را کار می‎کرده و یا بعضی وقت‎ها شخصی صحبتی مطرح اما بعد آن را تکذیب کرده و خبرنگار متهم اصلی می‎شود.

سرانجام متوجه نشده‎ایم خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیان‎آور هست یا نه و کماکان این سوال ذهن‎مان را مشغول کرده است. بعضی‎ها می‎گویند اگر بیمه خبرنگاری داشته باشیم جزو این گروه هستیم، که متأسفانه بیمه خبرنگاری نداریم. واژه‎ای که برای ما به کار برده می‎شود جالب است “کارمند- خبرنگار” و هنوزم نمی‎دانم چه‎کاره‎ام!

خبرنگارها در خیلی از مواقع باید “دادستان” باشند و هر کسی بخواهد کاری اجرا کند از طریق خبرنگار موضوع را رسانه‎ای می‎کند، ولی در مواقع لزوم کسی نیست که دادِ خودشان را بستاند. “دادستان‎هایی” که فقط برخی در هنگام نیاز آنان را می‎بینند و وقتی کارشان تمام شد، دیگر او را با ما کاری نیست.

وقتی مطالب زیادی منتشر می‎شود که باب دل برخی‎هاست، خبرنگار وظیفه‎اش را ادا کرده اما وقتی یک موضوع انتقادی یا خلاف میل دوستان کار شود، بدون شک و در بهترین حالت انگ ندانستن الفبای خبرنگاری را نثارت می‎کنند و هزار تهمت دیگر!

در یک جعبه میوه همه خوب نیستند و شاید میوه بد هم وجود داشته باشد که قشر خبرنگار نیز چنین است و همه خوب نیستیم. لذا نباید همه را با یک چشم ببینند.

جایگاه خبرنگارها بسیار رفیع است شاید از لحاظ مالی، حقوق و مزایای این قشر خوب نباشد ولی عشق به این‎کار دلیلی شده که در راستای پیشرفت، توسعه و اطلاع‎رسانی گام برداریم و بی‎خیال مشکل‎های روزمره فقط به رسالت‎مان فکر کنیم و قلم بزنیم.

درد زیاد است که بیان همه آنها از حوصله این مطلب خارج است و نیاز به مثنوی هفتاد من کاغذ دارد. با این حال خبرنگارهای عزیز! تا حالا چند روز، روزتان بوده و چه تعداد مطالبی کار کرده‎اید که وجدان‎تان راحت بوده است؟ من که هنوز شک دارم خبرنگار باشم.

سربازهای جنگ نرم! قلم‎تان مستدام، روزهایتان سبز و رسالت‎تان همیشگی باد.