[ad_1] خبرنگار شهرکریمه– داود عامری در خبرها شنیدیم که جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور روسای قوای سه گانه با هدف ایجاد یک فهم جدید از رویکردهای فرهنگی برگزار شد و در آن ریاست محترم جمهور دستور برگزاری جلسه «ستاد راهبری مهندسی فرهنگی کشور» را صادر کردند. این مسئله یک امر مهم و مبارک […]

[ad_1]

خبرنگار شهرکریمهداود عامری

در خبرها شنیدیم که جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی با حضور روسای قوای سه گانه با هدف ایجاد یک فهم جدید از رویکردهای فرهنگی برگزار شد و در آن ریاست محترم جمهور دستور برگزاری جلسه «ستاد راهبری مهندسی فرهنگی کشور» را صادر کردند.

این مسئله یک امر مهم و مبارک در عرصه فرهنگی است و  تشکیل شورا با حضور مسئولین سه قوه موجب تشکر اهالی فرهنگ و نشان از اهتمام مسئولین به مهمترین مسئله کشور است، چرا که هر اصلاح و پیشرفتی از این مسیر برای ملت حاصل خواهد شد، البته تحقق هر برنامه و سند راهبردی الزاماتی نیز دارد که در حد وسع به آنها اشاره می کنیم.

اجرای سند مهندسی فرهنگی کشور در وهله اول، از این جهت حایز اهمیت است که عده‌ای از نخبگان فرهنگی کشور با تلاش خود و از سر صدق و دل سوزی و متناسب با خواسته های فرهنگی جامعه و نظام، اقدام به تهیه یک سند با نگاه جامع- حداقل از دید خودشان- کرده اند. طبیعتاً این افراد و نخبگان، به عنوان یک کار مطالعاتی و به سفارش یک مرکز علمی دست به این اقدامات نزده اند، بلکه قصد و نیت آنها، ایجاد یک تحول در مدیریت و روند فرهنگی جامعه اسلامی بوده است، بنابراین وقتی که آن را پس از تصویب در حال اجرا نمی بینند، افسوس خورده و احساس بی توجهی از سوی مسئولین می کنند.

نکته دوم، به هدف کلی حاکم در جامعه و فعالان فرهنگی ما مربوط می‌شود. در واقع این سند از یک سو برای تحقق آرمان های فرهنگی کشور و از سوی دیگر در پاسخ به تشتت ها و ناهماهنگی های اجرایی و راهبردی در عرصه فرهنگ تهیه شده است تا با اجرای آن بتوانیم به یک چشم انداز روشن و مسیر از پیش اندیشیده شده در سیاست گذاری ها و سیاستگزاری فرهنگی دست پیدا کنیم.

بنابراین، اگر چه چند سال از تهیه و تصویب سند مهندسی کشور گذشته است و بی‌تردید با توجه به تاکید جلسه بر فهم فرهنگی جدید و رویکردهای آن در مواردی نیازمند بازخوانی و به‌روزرسانی خواهد بود، ولیکن در کلیت خود یک گام مثبت در عرصه فرهنگ و مایه دلگرمی نخبگان فرهنگی و فعالان و دلسوزان این حوزه است.

و اما منظر دیگر، همان طور که از عنوان دستور بر می آید، راهبری و عملیاتی سازی سند مهندسی فرهنگی است.

متاسفانه باید گفت که ما به همان اندازه که در تهیه اسناد ملی کوشا بوده ایم، در اجرای آن ها، ضعف و مشکل داشته و در این خصوص کوشش لازم صورت نگرفته است. چرا که اولا پس از تهیه اسناد، روش های اجرایی دقیقاً مشخص نمی شوند و یا اینکه در مواردی، خود تنظیم کنندگان سند نیز نگاه اجرایی به نتایج عملیاتی آن ندارند. لذا در غالب موارد ملاحظه می گردد که محتوای اسناد بسیار امید بخش هستند، اما در مراحل اجرایی، ناکام و یا اجراء نمی شود و یا انتظارات را برآورده نمی‌کنند که این مسئله نیز دلایل خاص خود را دارد.

اولین دلیل، ضعف تبیینی و توجیه دقیق بخش های اجرایی و نظارتی بر روند اجرا از سوی کارشناسان و تهیه کنندگان اسناد است. واضح است که تبیین دقیق سند و نتایج ملموس آن بر مجریان و مخاطبان، یک گام اساسی در تضمین موفقیت اسناد ملی است. این امر در حوزه فرهنگ که هم با مجریان متکثر روبرو هستیم و هم با خیل مخاطبان به وسعت تمامی افراد جامعه، از اهمیتی دو چندان برخوردار است.

دومین دلیل، غلبه نگاه جریانی، بخشی و گروهی به اسناد ملی بر اساس سلایق و دیدگاه های مجریان است که به جای اهتمام به پیاده سازی صحیح اسناد راهبردی، تلاش می‌کنند در مرحله اجرا، نگاه های حاکم بر زمینه فکری خود را پیگیری و متناسب با آن، طرح های فرهنگی را اجرا نمایند، غافل از اینکه اسناد راهبردی باید مورد توجه همگان و تامین کننده صلاح و منافع عمومی باشد.

سومین مسئله، به دیر بازدهی طرح های فرهنگی در سطح کلان بر می‌گردد و مجریان تلاش دارند به جای نگاه عمیق و تاثیرگذاری عمقی، کارهای زود بازده را در اولویت قرار دهند تا امکان ارائه گزارش اقدامات خود را داشته باشند. به همین جهت طرح ها براساس عمر مدیریتی افراد و حتی کوتاه تر تعریف می شود، که این امر یک خطای بزرگ در راهبری اسناد ملی است.

بنابراین لازم است در پیاده سازی سند مهندسی فرهنگی به عوامل پیش ران و پس ران توجه ویژه شود و برنامه های حرکت متناسب با شرایط طراحی شوند.

مسئله سوم که صرف نظر از موارد ذکر شده باید مورد توجه قرار گیرد، نقش گروه‌های دخیل در حوزه فرهنگ است.

بر کسی پوشیده نیست که انقلاب ما به فرموده بنیانگذار آن یک انقلاب فرهنگی است، پس یکی از اصلی ترین و مهمترین منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران، حوزه فرهنگ و ویژگیهای فرهنگی مردم ایران اسلامی است و در این حوزه، مردم از همه گروه ها و سازمان ها نقش مهم تری دارند. چرا که فرهنگ در واقع آن چیزی است که شمای کلی جامعه را به نمایش می گذارد. بنابراین به نظر می رسد یکی از الزامات مهم راهبری سند مهندسی فرهنگی، توجه به پیوست نگاری های آن در مناطق مختلف و همچنین بهره گیری از دانش جامعه شناسی و تجارب نخبگان این حوزه در مراحل مختلف است.

بنابر این اولین و مهمترین قدم در برنامه های راهبری، توجه به نقش مردم و چگونگی پیاده سازی سند مهندسی در عرصه جامعه است. طبعاً اگر این اتفاق به درستی برنامه‌ریزی و اجرا شود، قاعدتاً بقیه ارکان و صاحبان نقش که عبارتند از سازمان های دولتی، عمومی، گروه ها و فعالین حوزه فرهنگ و تعلیم و تربیت و … در این راستا و برای رسیدن به یک هدف واحد وارد عرصه خواهند شد و نتیجه آن ارتقا و کارآمدی فرهنگ ملی متناسب با اهداف انقلاب اسلامی است. بنابراین در پایان لازم به تاکید دوباره است که باید با تدبیر مناسب سند مهندسی فرهنگی در مسیر اجراء و پیاده سازی قرار گیرد و به ملاحظات و الزامات آن توجه شود، در عین حالی که تردید ها و نگرانی ها ما را در اجراء متوقف نکند و روند  حرکت را به انفعال نکشاند.

[ad_2]