×
×

شبث بن ربعی تمیمی؛ سرگردان بین جبهه حق یا باطل

  • کد نوشته: 2269
  • شبث بن ربعی تمیمی از جمله کسانی است، با اینکه از اصحاب حضرت علی (ع) بود دچار تذبذب ایمان شده و تا پایان حیات بین حق و باطل در رفت و آمد بود و در نهایت در طرفداری از جبهه باطل جان سپرد.   شبث بن ربعی بن حصین بن عثیم بن ربیعه بن زید […]

    شبث بن ربعی تمیمی؛ سرگردان بین جبهه حق یا باطل
  • شبث بن ربعی تمیمی از جمله کسانی است، با اینکه از اصحاب حضرت علی (ع) بود دچار تذبذب ایمان شده و تا پایان حیات بین حق و باطل در رفت و آمد بود و در نهایت در طرفداری از جبهه باطل جان سپرد.
      شبث بن ربعی بن حصین بن عثیم بن ربیعه بن زید ابن ریاح بن یربوع بن حنظله از بنی تمیم با کنیه ­ی أبا عبدالقدوس[۱]‏، شیخ و بزرگ مضر و ساکن کوفه بود. شبث در دوران حیات خود، پیامبر(ص) را درک ولی جزء اصحاب ایشان به شمار نمی ­آید. وی به علت نداشتن ایمان قوی و بصیرت، بخش زیادی از حیات خود را که از رحلت پیامبر تا دوران زبیریان را در بر می گرفت، مدام بین حق و باطل سرگردان بود.

    رحلت پیامبر(ص) اولین دو راهی بود که شبث در آن سرگردان شد و به یکی از پیامبران دروغین به نام سجاح پیوست ولی اندکی بعد توبه کرد و برگشت.بر اساس گزارش های تاریخی اگر چه شبث در در دوران خلیفه دوم در فتوحات حضور دارد[۲] ولی از مخالفان سرسخت خلیفه سوم بود و به همراه برخی از دیگر کوفیان، خواهان کناره‌گیری او بود. [۳] با آغاز حکومت حضرت علی(ع)، شبث به ایشان پیوست تا جایی که شیخ طوسی، شبث بن ربعی را در شمار اصحاب حضرت امیر(ع) آورده است.[۴]

    در جریان جنگ صفین، حضرت، شبث را به همراه تنی چند برای ارشاد نزد معاویه فرستاد که نتیجه ای حاصل نشد.‏[۵] نقش شبث در جنگ صفین، تنها به نمایندگی از طرف امام(ع) و تلاش در راه روشنگری حقایق محدود نشد، بلکه شبث در جنگ صفین سِمت فرماندهی حنظله کوفه‏ را نیز بر عهده داشت.  وقوع حکمیت در صفین یک دو راهی دیگری در زندگی شبث محسوب می شود به گونه ای که او هم با ملاحظه نتیجه حکمیت به امام(ع) معترض شده و از سپاه کناره گرفت و به خوارج پیوست[۶] و عنوان فرمانده جنگ(امیرقتال)را گرفت.[۷] حضور شبث در میان خوارج کوتاه است و از آنها هم کناره می گیرد و دوباره به سپاه امام(ع) ملحق می شود[۸] و در جنگ نهروان فرماندهی سمت چپ نیروهای حضرت را بر عهده می گیرد.[۹]

    بعد از شهادت حضرت علی(ع)، شبث به طرف امویان گرایش پیدا می­کند و این خوش خدمتی خود را با امضای شکواییه ای که والی کوفه مغیره بن شعبه، علیه حجر و دوستان وی تهیه کرده بود به اثبات می رساند و بر تمرد و سرکشی و عدم اطاعت حجر شهادت می دهد.[۱۰] شبث بن ربعی در دوران امامت امام حسن(ع) نیز چونان فردی سست عنصر در کنار امام قرار داشت.[۱۱]  در دوره امامت امام حسین(ع)،  شبث نیز از جمله اشراف کوفه بود که به حسین بن علی(ع) نامه نوشت [۱۲] ولی با شروع قیام مسلم بن عقیل در کوفه، بار دیگر تغییر جبهه داده و به حزب اموی پیوست .

    در روز شهادت مسلم بر فراز بام آمد و بانگ برداشت که «اى مردم کوفه از خدا بترسید و بر فتنه ‏انگیزى شتاب مکنید و هماهنگى و اتحاد این امت را از میان مبرید و سواران شام را باینجا نکشانید که پیش از این مزه آنرا چشیده ‏اید و شوکت ایشان را آزموده ‏اید».[۱۳] حسین بن علی با هفتاد دو تن از یاران خود در مسیر عراق  بود و این حضور به خواست سران و رهبران کوفه از جمله شبث بود.

    شبث بن ربعى که تاکنون در دو راهی های مختلف قرار گرفته و همیشه راه را اشتباه رفته بود، این بار در برابر آزمون سخت تری قرار گرفت و موضوع کشتن نواده پیامبر(ص) در میان بود. از اینرو در پاسخ به عبیدالله جهت پیوستن به عمرسعد در کربلا، تظاهر به بیمارى کرد[۱۴] و ناخوشى را بهانه آورد تا در این جنگ شرکت نکند. ابن زیاد کاملا بر نیت شبث واقف بود و از آنجایی که این حرکت او را ناشی از تمارض می دانست، شبث را در مسیری تعیین شده قرار داد که اگر مطیع مایى به جنگ دشمن ما برو و شبث چون این سخن را شنید حرکت کرد[۱۵]  و در روز عاشورا، فرماندهی سپاه پیاده گان عمرسعد را بر عهده گرفت.۱۶]

    امام حسین(ع) در کربلا در دفعات مختلف تلاش کرد تا حقایق را بر مردم روشن کند و چشم های بسته و قلب های خفته آنها را بیدار کند. امام(ع) در یکی از روشنگری های خود، اشراف کوفه را مورد خطاب قراره داده و فرمودند:« یا شبث بن ربعی یا حجار بن أبجر، یا قیس بن الأشعث یا یزید بن الحرث»[۱۷] «آیا شما برای من نوشته ننوشتید و مرا به کوفه دعوت کردید؟ مگر به من ننوشتید که میوه‏ ها رسیده و باغستانها سرسبز شده و چاهها پرآب شده و پیش سپاه آماده خویش مى‏آیى، بیا».

    جوابی  که از آنها شنید این بود که «ما ننوشتیم» امام دوباره فرمودند: «سبحان الله، چرا، به خدا شما نوشتید»[۱۸]. اگر چه نصایح امام(ع) منجر به جدایی شبث از سپاه عمرسعد نشد، ولی شبث در مدت زمان حضور خود در کربلا همه سعی و تلاش خود را انجام داد که با امام و یارانش روبرو نشود.[۱۹]

    با پایان یافتن جریان عاشورا و قدرت گیری عبدالله بن زبیر، شبث این بار در کنار زبیریان قرار گرفت و به مخالفت با مختار برخواست[۲۰] شبث بن ربعی در آخرین دهه زندگی خود، بار دیگر جبهه­ی خود را تغییر داد؛ با غلبه حجاج بن یوسف (فرمانروای مروانیان) بر زبیریان در کوفه او به مروانیان پیوست. سرانجام شبث بن ربعی که عمری در انتخاب دو راهی های مختلف، همیشه به هوای نفس جواب داده بود در سال هفتاد[۲۱] یا هشتاد هجری در کوفه درگذشت.[۲۲]

    منبع: فرهنگ نیوز

    پی نوشت ها:


    [۱] -ابن سعد، ج۶، ص۲۴۱

    [۲] – طبری،ج‏۳،ص۴۶۴

    [۳] -ابن حجر،ج۳، ص۳۰۳؛ مظفر، ج‏۱، ص ۱۴۲

    [۴] -طوسی، ص۶۸؛ خویی، ج ۹ ، ص۱۱

    [۵] – ابومحنف کوفی، ص۲۰۳؛ طبری،ج‏۴،ص ۵۷۳ ؛ ابن خلدون، ج۲، ص۶۲۷

    [۶] -بلاذری، ج‏۲،ص۳۶۲، ابن خلدون، ج‏۲،ص۳۷۹ ؛ ذهبی، ج۵، ص۴۱۶؛ ‏ابن‏ داود،ص۴۶۱؛ حلی ، ص  ۲۲۹

    [۷] – طبری،ج‏۵،ص۶۳؛ بلاذری،  ج‏۲،ص۳۴۲؛ مقدسی، ج‏۵،ص۲۲۲

    [۸] -ابن خلدون، ج‏۲،ص۳۷۹ ؛ ذهبی، ج۵، ص۴۱۶

    [۹] -دینوری، ص۲۱۰

    [۱۰] – طبری، ج‏۵،ص۲۶۹؛ بلاذری، انساب، ج‏۵،ص۲۵۴

    [۱۱] -ابن بابویه، ج‏۱، ص ۲۲۱

    [۱۲] -بلاذری، ج‏۳، ص۱۵۸

    [۱۳] – طبری،ج‏۵،ص۳۶۹، ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۵۰

    [۱۴] -بلاذری، ج‏۳، ص۱۷۸

    [۱۵] -دینوری، ص۲۵۹

    [۱۶] – طبری، ج‏۵،ص۴۲۲، بلاذری،ج‏۳،ص۱۸۷

    [۱۷] -بلاذری،چ۳، ص۱۸۸

    [۱۸] – طبری، ج‏۵،ص۴۲۵؛ ابن اثیر، ج‏۴،ص۶۲

    [۱۹] -ابومخنف کوفی، ۲۲۷

    -[۲۰]ذهبی،ج۵،۵۸-۵۵۷

    [۲۱] -ابن حجر،ج‏۳،ص۳۰۳

    [۲۲] – زرکلی، ج۳، ص۱۵۴

    منابع و ماخذ:

    ابن داود، رجال،انتشارات دانشگاه تهران‏،۱۳۸۳؛  ؛ أبو جعفر محمد بن جریر طبری ، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم ، بیروت، ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ ابو حنیفه احمد بن داود دینورى ،اخبار الطوال، تحقیق عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال،قم، ۱۳۶۸ش؛أبو محمد أحمد بن اعثم کوفى ،الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، ، ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛ ابو مخنف کوفى، وقعه الطفّ‏، محقق / مصحح: یوسفى غروى، محمد هادى‏،قم، ۱۴۱۷؛  احمد بن علی ابن حجر عسقلانی ، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، بیروت، ۱۴۱۵؛ أحمد بن یحیى بن جابر بلاذرى، کتاب جمل من انساب الأشراف ، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛حلی، رجال، قم، ۱۴۱۱‏؛ خویی، معجم رجال الحدیث‏، قم، ۱۴۱۰؛ خیر الدین زرکلى ، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربین و المستشرقین، بیروت،  ۱۹۸۹؛ شمس الدین محمد بن احمد ذهبى ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام،  تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، ۱۴۱۳/۱۹۹۳؛ طوسی‏، رجال‏،  نجف‏، ۱۳۸۱؛ عبد الرحمن بن محمد بن خلدون ، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر ،تحقیق خلیل شحاده، بیروت،۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ عز الدین أبو الحسن على بن ابى الکرم معروف بابن الأثیر ، الکامل فی التاریخ ،  بیروت، ۱۳۸۵/۱۹۶۵؛ محمد بن على ابن بابویه،علل الشرایع‏، قم‏، ۱۳۸۵ش؛ محمد حسین مظفر، دلائل الصدق‏، قم،۱۴۲۲.

    نوشته های مشابه

    دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.