خلاصه مقاله حاضر، به ارزیابی دلایل کوچ اشعریان به شهر قم و اثرگذاری آنان بر تحولات اجتماعی این منطقه می پردازد. شناخت ماهیت پدیده کوچ در شرایط تاریخی آن و در نظر گرفتن عاملان متناسب برای تصریح چرایی آن، نیازمند تحقیق تاریخی وسیع ای است که البته لازمه ایضاح مقولات و مفاهیم اجتماعی است. […]

 

خلاصه

مقاله حاضر، به ارزیابی دلایل کوچ اشعریان به شهر قم و اثرگذاری آنان بر تحولات اجتماعی این منطقه می پردازد. شناخت ماهیت پدیده کوچ در شرایط تاریخی آن و در نظر گرفتن عاملان متناسب برای تصریح چرایی آن، نیازمند تحقیق تاریخی وسیع ای است که البته لازمه ایضاح مقولات و مفاهیم اجتماعی است. دورکیم معتقد بود که کوچ توان دارد انسجام اجتماعی یا همان عصبیت را به مرور زمان زمان تضعیف نماید.

  اما به نظر می آید اشعریان شهر قم توانستند پس از کوچ، الگوهای برآمده از عصبیت را برای مدت های طولانی حفظ نمایند و شاید راز ماندگاری آنان به عنوان یک هویت واحد قبیله ای همین بود. اشعریان در شهر قم، ضمن پاسداشت الگوهای فرهنگی عصبیت و استعداد انطباق اجتماعی ، بر نهاد دین اثرگذاری گذاردند و مبدع تحولاتی درعرصه های اجتماع و اقتصاد مثل حفر قنوات و احیای روستاها گردیدند؛ به به صورتی که در دگرگونی روستاهای پراکنده به روستاهای مجتمع ـ محلات بعدی شهر قم ـ نقش بنیادی ایفا نمودند.

کلیدواژه ها

اشعریان، قم، مهاجرت، تشیع، کمندان

زیادی از پژوهش های انجام شده در مورد اشعریان، در مورد نقش دینی آنان در تأسیس تشیع ، تحکیم یا معرفی و نقد مبانی و آموزه های آنان در قالب مکاتب حدیثی بوده است. به طور مثال اهتمام آنان بر این استوار است که اشعریان درجهت گیری دینی و سیاسی سرزمین های خلافت شرقی، به طور مستمر جانب علویان را گرفته و در جبهه واحدی می جنگیده اند. نقش آنان مثل ابوموسی اشعری را در جنگ های صدر اسلام و حوادث با اهمیت تاریخی و غیره پررنگ نموده اند.

شهر قم به عنوان مرکز تحکیم و حتی تأسیس مکتب تشیع بویژه پس از امام صادق۷، مقام و مرتبه والایی یافته و از این منظر شهر قم را در سیر تاریخ تشیع، مورد توجه و اقبال محدثان و تاریخ نگاران اسلامی قرار داده است. در این سیر تاریخی، همیشه جهان بینی دینی بر این شهر حاکم بوده و به آن جنبه قدسی بخشیده است.

این قداست به  ویژه پس از انقلاب اسلامی، در تاریخ نگاری و گزارش های تاریخی نمود بیش تری یافته، به به صورتی که هم سو با تحولات سیاسی، جنبه دینی و حدیثی این شهر بر سایر ابعاد آن فایق آمده است. بر همین اساس ، طایفه بنی الاشعر که حیات آنان به شهر قم رخ داد، غالباً از زاویه شیعی و نقش دینی و حدیثی آنان در محور توجه تاریخ پژوهان متأخر جای گرفت.

در این مقاله با نظر به جامعه شناسی کوچ، به زمینه های کوچ اشعریان، دلایل سیاسی در کنار دلایل اجتماعی با نظر به ماهیت عصبیت، خانواده در جامعه قبیله ای و بویژه نقش عامل اقتصادی در کوچ و پس از آن در دوام اجتماعی آنان، پرداخته شده است؛ زیرا کوچ اشعریان به صورت فاز ای و سر انجام خاندانی و قبیله ای بود که در طول زمان، موجب گردید قبیله اشعری از نظر موجودیت، از جغرافیای عرب وارد جغرافیای ایران شوند و هویت قبیله ای خود به اسم بنی الاشعر با پیشینه خونی و نسبی در شهر قم را حفظ نمایند.

نگارندگان براین باورند که اشعریان، الگوهای رفتاری و اجتماعی خاص خود، مبتنی بر عصبیت و هم خونی و پدرسالاری را که شاخصه جامعه قبیله است، در شهر قم نمایان ساختند و توانستند بنابه الگوهای فرهنگی و اعتقادی خود و با در نظر گرفتن وضعیت اقلیمی و اجتماعی حومه اصفهان (رستاق قم)، خود را با محیط جدید هر چند به صورت نسبی، منطبق کنند. خصوصیات عصبیت آنان در جامعه شهر قم تجلی یافت و برحیات اجتماعی این شهر اثرگذاری گذارد. یکی از این تأثیرات، هم بستگی و انسجام خاص آنان بود که موجب عکس العمل متحد بر علیه خلفا و امرای وقت، بویژه عدم  پرداخت مالیات به مؤدیان اشعری منسوب می گردید.

روحیه اشعریان موجب هم دلی و وفاق اجتماعی در شهر قم گردید که نمونه آنان در بعضی مقطع ها سرنوشت ساز عبارت بود از: غلبه آنان در مبدل آتشکده ها به مساجد، آبادانی ، کشاورزی و پس از آن عکس العمل جمعی در مقابل خلفای عباسی و مؤدیان مالیاتی. به باور دورکیم، کوچ توان دارد انسجام اجتماعی یا همان عصبیت را سست کند؛ اما به نظر می آید که اشعریان شهر قم، مدت های طولانی با همین عصبیت زیستند و راز ماندگاری آنان به عنوان یک هویت واحد قبیله ای در ایران همین بود.

در گستره گسترده تر، میتوان تحولات شهر قم را از نوع تحولات اجتماعی تحت اثرگذاری اسلام به عنوان یک نهاد اجتماعی گمان نمود که بر صورت بندی اجتماعی و فرهنگی شهر قم اثرگذاری ژرفی بر جای نهاد. تأسیس و تحکیم ایدئولوژی از یک سو و فرماسیون جدید اجتماعی از طرف دیگر است. این مقاله بر نوع دوم با نگاهی به نظریه های جامعه شناسی کوچ من جمله نظریه کارکردگرایی معطوف است.

الف) مبانی دیدگاهی

۱٫ نظریه جامعه شناسی کوچ: کارکردگرایان[۱]

۱٫ نظریه جامعه شناسی کوچ: کارکردگرایان[۱]این نظریه از درون نظریه کارکردگرایی تالکوت پارسونز[۲] سربرآورد. بنا به این نظریه، برای فهم دلیل کوچ، باید به زمینه های ناهماهنگی میان خصوصیات فرد و نظام اجتماعی ـ اقتصادی توجه کرد (لهسائی زاده، ۱۳۸۷، ص ۱۹۱-۲۰۰) آنان معتقدند که وقتی تعادل یک جامعه یا نظام اجتماعی به هم بخورد، کوچ به عنصری لازم برای برقرار کردن دو مرتبه تعادل مبدل می شود.

کارکردگرایان برای تصریح دلایل کوچ، به آثار کوچ بر ساخت مبدأ و مقصد و وضعیت اجتماعی و اقتصادی مهاجران می پردازند. اقداماتی که مهاجران در مقصد انجام می دهند، امکان دارد به دو شکل انجام شود: انطباق محیط جدید با تفکر ها، اغراض و جهان بینی خود و یا تطبیق خود با محیط جدید.

  البته آثاری از ماهیت فرهنگی و اجتماعی مهاجران برمحیط جدید در این دو شکل دیده می شود که شکل اول این آثار غلبه دارد. (ریتزر، ۱۳۷۹، ص ۱۱۹-۱۲۲)

 چندفرهنگی، تداخل زبانی و تأثیرپذیری از آداب و مناسک به صورت متقابل نیز به صورت بینابینی، حاصل کوچ هاست؛ زیرا وقتی کوچ به صورت دسته جمعی و قبیله ای به سوی یک محیط جدید و کم سکنه باشد، مهاجران ضمن انطباق خود با وضعیت محیطی و معیشتی آن جا، می کوشند هنجارها و اعتبار های قبیله ای خود را حفظ نمایند و حتی بر محیط اطراف خود اثرگذار باشند. (ریتزر، ۱۳۷۹، ص ۱۱۹-۱۲۲)در نظریه کارکردگرایی، اهتمام بر کارکردها و پیامدهای کوچ است. بر طبق این دیدگاه، کوچ عاملی مطمئن برای جلوگیری از عارضه های متاثر از عدم تعادل در جامعه است. مشهورترین تئورسین ساختارگرایی تالکوت پارسونز است که نظریه ای نامیده شده به طرح «آجیل»[3] ابراز نمود که دربردارنده چهار مؤلفه است:

۱٫ انطباق؛[۴]

۲٫ دستیابی به اغراض؛[۵]

۳٫ انسجام و یک پارچگی؛[۶]

۴٫ در این میان، نقش حکام در برقرار کردن تعادل اجتماعی به  ویژه در راستای معیشت، اهمیت خاصی دارد. (ریترز، ۱۳۹۲، ص ۹۶)

بر پایه این طرح، هر نظام جدید که مراد از آن در این مقاله قبیله است، باید بتواند برای حفظ و بقای خود، تعادلی با محیط حول برقرار نماید و خود را در مقابل تحولات محیطی حفظ کند؛ برای این کار وقتی یک گروه، تک تک یا به صورت دسته جمعی با حافظه قومی مشترک کوچ می کنند و در یک جا ساکن می شوند، فرایندهای ذیل را در پیش می گیرند:

۱-۱٫ انطباق

انطباق؛[۴]۲٫

انسجام و یک پارچگی؛[۶]۴٫

۲-۱٫ هدفمندی پدیده کوچ توأم با حفظ هویت

(ریترز، ۱۳۹۲، ص ۹۶)۱-۱٫ انطباقهر نظام یا گروه اجتماعی و یا حتی پدیده های طبیعی باید با احتمالات و اتفاقات بالقوه بیرونی کنار بیایند و خود را با محیط متناسب گردانند، وگرنه به تدریج در فراروی اضمحلال قرار می گیرند. نظام های قبیله ای نیز در طول تاریخ بسیار در فراروی انتقال بوده اند بویژه آن هایی که به صورت کوچ رو می زیسته اند و مدام بنابه مقتضیات حیات و معاش، مراکز و اماکن استقرار خود را عوض می کرده اند؛ در نتیجه اگر قبیله ای هنگام ورود به یک منطقه جدید آب و هوایی، دریابد که ناچار است در آن جا مستقر شود، مجبور است سبک زندگی خود را تغییر دهد و بنابه وضعیت جدید، زندگی خود را شروع نماید. عکس آن هم توان دارد روی دهد؛ به طور مثال مهاجران امکان دارد وضعیت محیطی سرزمین جدید را بنابه شرایط مد نظر خود تا جایی که ممکن باشد، تغییر دهند.

۳-۱٫ انسجام و یک پارچکی

به عبارت دیگر، آنان ناگزیر می باشند تا شرایط لازم را برای استمرار حیات زیستی و اجتماعی خود فراهم گردانند. ۲-۱٫ هدفمندی پدیده کوچ توأم با حفظ هویتهر گروه مهاجر باید اغراض خود را در محیط جدید پی گیری کند؛ چون بدون هدف و غایت خاص اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی، نمی شود به حیات استمرار بخشید.

بی هدف بودن نظام قبیله ای، نه فقط به معنای مردن روح فرهنگی آن است، لکن سرگردانی آدم مهاجر را در یک بستر جدید نشان می دهد که دچار بحران هویت می شود. آنان ناچارند عواملی را که موجب تهدید هویت آنان می شود، شناسایی کنند و حالت تدافعی دارا باشند. این هویت ضامن هم بستگی، تعلق قبیله ای و انسجام آنان در محیط جدید است.

۴-۱٫ پاسداری از نظام ارزشی یا نگهداشت الگو

انسجام و یک پارچکیعلاوه بر محرک ها یا عاملان انگیزشی، لازم است تا اغراض کوچ و انتقال جمعیتی را در نظر گرفت. هر قبیله یا گروه اجتماعی در محیط جدید، به اضطرار اجزای کلیدی و ارکان نظام پیش رو یعنی محل جدید خود را ارزیابی کرده، آن را برای شرایط زیستن مهیا می نماید.

بنابراین هر قبیله یا گروه اجتماعی توان ندارد در محیط جدید، خنثی و منفعلانه عمل کند.

ب) تبارشناسی اشعریان

این نشان می دهد که کلاً نظام اجتماعی امری چندوجهی است. ( ۴-۱٫ (کلبی، ۱۴۰۸، ص ۳۳۹؛ ابن خیاط، ۱۹۶۶، ص ۳۲۹)

پاسداری از نظام ارزشی یا نگهداشت الگواگر قرار است قبیله ای در محیط جدید به حیات خود ادامه دهد، باید مجموعه ارزشی و هنجارها یا کلیت نظام عقاید و اسطوره های خود را در شکل دهی به سبک زندگی حفظ کند. ( بنابراین در تاریخ کوچ ها طبق معمول بسته بشدت عصبیت، الگوی زندگی قبیله ای پاس داشته شده است. اشعریان شهر قم، الگوی مشی قبیله ای را در محیط اجتماعی نشان دادند. به طور مثال مؤدیان مالیاتی که از خود اشعریان بودند، تا حدودی جانب قبیله خود را می گرفتند و اهتمام می کردند مالیات به دستگاه خلافت پرداخت ننمایند؛ زیرا عرق نسب و خویشاوندی، موجب نوعی تعلق و هواداری از هم می گردید.

  آن چه به این رفتارها در محیط جدید شکل می داد، در حقیقت همان نظام باورها و تعلقات قبیله ای بود که اثرش را در الگوی رفتاری اعضا نشان می داد.

اشعریان را به لحاظ تبارشناسی، از عرب های قحطانی دانسته اند. (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۳۸) جد وی "ادر" اسم داشت که چون موی سرش پرپشت بود، او را اشعر نامیدند. بنابه روایتی دیگر و طبق گزارش کلبی و ابن خیاط، از نسب شناسان سرشناس مسلمان، تبار و نسب اشعریان به نبت بن ادد بن یخشب بن عریب بن زید بن کهلا می رسد. (کلبی، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۳۳۹)

(کلبی، ۱۴۰۸، ص ۳۳۹؛ ابن خیاط، ۱۹۶۶، ص ۳۲۹)اما در دلیل اسم گذاری وی به اشعر، دو مرتبه هم تفاوت هایی در بین مراجع دیده می شود، به شکلی که بعضی از طبقات نگاران و نسب نگاران، این عنوان را به پرپشت بودن موی سر نسبت داده اند. (ابن حزم، ۱۴۰۳، ص ۳۹۷) و بعضی دیگر از کنار آن گذشته اند.

ج) باورها و اعتقادات

(اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۸۳-۲۸۴؛ جوادعلی، ۱۹۷۰، ج ۲، ص ۳۸۰) به لحاظ خلق و خوی، آنان را به خصوصیت هایی چون سخاوت، رادمردی و جوانمردی متصف نموده اند (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۵۱۷)

 گرچه زبان و لغت یکی از مصادر شناخت تبار است؛ یعنی امکان دارد یک واژه شأنیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشد و بار معنایی آن، خاستگاه های ذکر شده و من جمله تبار یا نسب را نشان دهد، اما این تنها یکی از فرض های امکان دارد که به طور مستمر در مظان بازبینی و سوال قرار دارد. (ریشه شناسی کلمات در تبارشناسی اشعریان، صرفاً در رابطه با کلمه مو و صفت اشعر بر وزن افعل مفهوم می یابد. (کلبی، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۴۰۰)

بیشتر از این، مراجعه به بستر تاریخی آن برای یافتن صحت و سقم اطلاق «اشعر» به جد اشعریان، همان طور که قبلاً اشاره شد، لازمه ظواهر میانجی و متقن است. اشعر، هفت پسر داشت که هرکدام سرسلسله قبیله ای گردیدند که همه را اشعری اظهار می کردند. (سمعانی، ۱۴۰۸، ج ۵، ص ۱۶۶؛ اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۵۶۳؛ ابن سعد، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۰۶)

(کلبی، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۳۳۹)با این وصف که در اثر هشام کلبی آمده، کنیه اشعر در خاندان عرب اشعری شهر قم، تعمیم یافت. چنین می نماید که وقتی از اشعریان شهر قم حرف به میان می آید، منظورمان همین نوادگان جماهر است. (اعتقاداتی که پس از اسلام در میان اشعریان شکل گرفت، به صورت تکوینی از آنان مسلمانانی پای بند در همه عرصه های نظامی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ساخت. اشعریان پیش از بعثت پیامبر،۹ در یمن، جنوب جزیره العرب می زیستند. (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۸۳-۲۸۴؛ جوادعلی، ۱۹۷۰، ج ۲، ص ۳۸۰) به لحاظ خلق و خوی، آنان را به خصوصیت هایی چون سخاوت، رادمردی و جوانمردی متصف نموده اند (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۵۱۷)حسن بن محمد قمی، آنان را در سواحل باختری یمن، به عنوان خاندانی ذی نفوذ و دارای پایگاه اجتماعی ریشه دار می داند؛ یعنی آنان پیش از اسلام، دارای یک زمینه فطری و روح ایمانی برای پذیرش دین جدید بوده اند. (ابن سعد، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۱۸۰ و ج ۷، ص ۴۳۴؛ عسقلانی، ۱۹۹۲، ج ۳، ص ۳۲۶)

  (کلبی، ۱۴۰۸، ج ۱، ص ۴۰۰)برخی مراجع به قبیله بنی ذخران اشاره کرده اند که گویی اشعریان شهر قم از این تیره شمرده می گردیدند. ( در مراجع دیگر از بت «نسرین» نامبرده شده که اشعریان آن را می پرستیده اند. ( (سمعانی، ۱۴۰۸، ج ۵، ص ۱۶۶؛ اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۵۶۳؛ ابن سعد، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۰۶)با بعثت پیامبر،۹ زمزمه دین جدید در یمن و بویژه قبیله اشعری پیچید. (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۶۹)

نویسنده تاریخ شهر قم ، صاحب بن عامر (جد اشعریان قم) را اولین مسلمان اشعری می داند که به دنبال وقایعی غیبی و معجزه آسا، در شروع نبوت به دیدار پیامبر اکرم۹ آمد و اسلام آورد. ( (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۷۴۶-۷۴۸) اما در بعضی دیگر از مراجع ، اسلام او را در سال هفتم و در جریان جنگ خیبر می دانند.

نقل شده که پیامبر۹ در حق وی دعا کردند و او به یمن بازگشت تا دین جدید را در میان طایفه خود رایج شدن دهد. وی دو مرتبه از یمن به مدینه هجرت کرد. به دنبال او کسان دیگری من جمله ابوموسی اشعری قصد مدینه کردند و بر شمار آنان افزوده گردید. ( (ابن سعد، ۱۴۰۵، ج ۲، ص ۱۸۰ و ج ۷، ص ۴۳۴؛ عسقلانی، ۱۹۹۲، ج ۳، ص ۳۲۶) از رسول خدا۹ در فضیلت اشعریان، روایاتی در مراجع شیعه (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۷۶۴-۷۷۵) و سنی وارد گردیده است. (بخاری، ۲۰۰۸، ص ۴۸۷-۴۸۸) به تدریج اعضا و نوادگان اشعریان در مدینه، در بطن تحولات اجتماعی – سیاسی اسلام به فعالیت پرداختند.

د) مؤلفه های اجتماعی مبدأ کوچ

(ابن سعد، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۳۷۵) فرزند او صاحب بن عامر در فتح مداین با اسب از فرات گذشت. (اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۶۹)مشارکت اشعریان در جهت تعمیق منظومه دینی شان در بستر تاریخ اسلام بسیار وسیع بود؛ برای مثال، گواهی سعد بن صاحب در هنگام خلافت عثمان به شراب خواری ولیدبن عقبه، امیر کوفه ، انتخاب ابوموسی اشعری در جنگ صفین به عنوان حکم مردم عراق و شرکت سائب بن صاحب در قیام مختار، نمونه هایی از حضور این طایفه در قسمتی از تحولات سرنوشت ساز تاریخ اسلام است.

  (همان، ص ۲۸۴ و ۲۹۰). آنان به عنوان کنش گران فعال در بافت اجتماعی کوفه که دارای گرایش های ضداموی بود، نقش پررنگی ایفا کردند. مهمترین نقش آنان همکاری در جنبش های سیاسی – اجتماعی عراق بر علیه سرکردگان اموی بود؛ مثل همکاری در قیام مختار و ابن اشعث که هر دو صبغه اعتراض و غالباً شیعی داشتند. (ابن اعثم، ۱۳۷۴، ص۹-۴۶)

(طبری، ۱۳۸۷ق، ج ۶، ص ۹، ۱۱ و ۹۱؛ ابن اعثم، ۱۴۱۱، ص ۶ و ۱۰۸؛ اشعری قمی، ۱۳۸۵، ص ۲۸۰) به هر روی، شکل گیری اعتقاد آنان، در بطن تحولات تاریخی اسلام و از طریق همکاری عملی آنان در تحولات بوده است. گذشته از آن، اشعریان در دوران بعدی و در طول یک قرن در شهر قم و هم چنین در کنار امامان شیعی به عنوان صحابه، نقش عظیمی در تکوین اعتقادی تشیع داشتند. همان طور که در مبانی دیدگاهی کارکردگرایی بیان گردید، هرگاه در جامعه ای تعادل اجتماعی – اقتصادی به هم بخورد و حاکمیت نتواند رضایت اجتماعی اتباع خود را تأمین کند، زمینه برای ناخشنودی و جنبش های اجتماعی فراهم می شود.

  ( (اجتهادی، ۱۳۶۳، ص ۱۳۵)

(ابن اعثم، ۱۳۷۴، ص۹-۴۶)لذا مسأله مالیات در کنار غنایم، از صدر اسلام، یکی از مراجع درآمدی شمرده می گردید و صبغه دینی داشت. (

ه) عاملیت اجتماعی اشعریان در بستر جدید

۱٫ شرایط اجتماعی مقصد هجرت

(جرجی زیدان، ۱۳۶۹، ص ۲۳) سخت گیری در دوره حجاج بن یوسف ثقفی فراوان گردید، به به صورتی که وی فرمان داد حتی از دهقانان و زارعان نومسلمان مالیات سنگینی دریافت نمایند.

بنابراین نومسلمانان را مجبور کرد تا در جنبش های ضداموی شرکت جویند.

(اجتهادی، ۱۳۶۳، ص ۱۳۵)به روایت تاریخ یعقوبی، بیش تر درآمد امویان از خراج عراق و سواد حاصل می گردید.

خراج عراق و حومه آن در ایران به علاوه منطقه سواد، از همه منطقه های بیش تر بود که حجاج بن یوسف با سیاست های تند مالیاتی اش، موجب بروز قیام عبدالرحمان  بن  اشعث گردید.

(یعقوبی، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۱۶۶) ناخشنودی بر علیه امویان به حدی بود که شیعیان را در کنار سایر مسلمین و اهل ذمه در یک صف و جبهه واحد قرار داد. قیام عبدالرحمان، مبین یک نابرابری اجتماعی و ظلم طبقه حاکم بر علیه عموم مردم من جمله شیعیان بود.

  شرایط اجتماعی مقصد هجرتهمان گونه که گفتیم، اشعریان در حقیقت شاخصه های فرهنگی، دینی و عصبیت خود را کنار هم به عنوان مقوم های اجتماعی با خود به شهر قم جابه جا کردند و بر مبنای این شاخصه ها که ضامن حفظ هویت و ابقا بر تعلقات نسبی و خاندانی بود، در میان بومیان منطقه کمندان ساکن گردیدند. ( سوژه ای که در این جا اهمیت دارد، مسأله کوچ تدریجی آنان و سر انجام تجمع شان در یک محدوده خاص جغرافیایی است که نشان می دهد آنان با یک دیگر هم گرایی و انسجام داشته اند و حتی این هم گرایی را در کوچ قبیله ای و به هم ملحق شده در یک واحد جغرافیایی نشان داده اند. وجه مشترک آنان حتی در مکان یابی دیده می شود؛ به به صورتی که آنان شهر قم را از لحاظ شباهت با سرزمین های عربی خود، برای سکونت اختیار نمودند. (سمعانی، ۱۴۰۸، ص ۴۶۱؛ یاقوت حموی، ۱۹۹۰، ج ۴، ص ۱۷۵)

حال با در نظر گرفتن این مقوم ها به عنوان ذهنیت ها و حامل های اجتماعی – فرهنگی، باید دید که آنان به چه شکل بر ساخت و ترکیب اجتماعی شهر قم اثرگذاری گذارده اند و این اثرگذاری، در چه ابعاد و جهاتی انجام شده است. اگر نقش اشعریان مهاجر از نظر اثرگذاری بر محیط، طبق نظریه این پژوهش آنالیز شود، اثرگذاری با اهمیت آنان را به عنوان پیش فرض از دو بعد باید در نظر داشت: نخست این که قبیله مهاجر امکان دارد تحولات خاص و مد نظر، هم سو با جهان بینی، عقبه فرهنگی و توقع ها خود در مقصد اعمال نماید؛ دوم آن که اگر هنگام استقرار در یک محیط، با گستره زیادی از ترکیب جمعیتی بومیان رو به رو شود، ولو کوچ کند باشد، امکان هم گرایی مهاجران و تأثیرپذیری آنان از بومیان، و حتی استحاله فرهنگی احتمالاً بیش تر خواهد گردید.

بر همین اساس، لازم است ابتدا وضعیت اجتماعی ـ فرهنگی و یا ساختارهای اجتماعی منطقه نامیده شده به کمندان اندکی شناسایی شود تا بتوان اثرگذاری اجتماعی و عاملیت فرهنگی ـ اقتصادی اشعریان را خوب تر بازشناسی نمود. نخست باید دانست که کمندان پیش از کوچ اشعریان دارای چه وضعیتی بوده و چه دلالت های تاریخی مهمی در فهم عاملیت اشعریان در کمندان وجود داشته است.

بعضی از تاریخ نگاران مثل بلاذری، قدمت تاریخی شهر قم را پیش از اسلام می دانند (بلاذری ، ۱۳۶۷، ص ۱۳۹-۴۴۲) اما بنابه متون فوق، میتوان چنین پیش بینی کرد که پیش از ورود مهاجران، منطقه ای واحد به اسم شهر قم با مرزهای مشخص و قلمرو جغرافیایی خاص وجود نداشته که بتوان آن را در ساختار دیوانی و تقسیمات سرزمینی خلافت، به حساب آورد.

پی درج کرد:
[۱]- Functionalists.

[۲]-Talcott Parsons.

 [3]- Agil.

[۴]- adaptability.

[۵]- Goal attainment.

[۶]- Integration.

[۷]- pattern maintenance.

مراجع

۱٫  اگر این فرض پذیرفته شود، پس لابد شهر قم، شهری نوبنیاد بوده که با مقدم اشعریان و تحت اثرگذاری روحیات، توقعات، تقاضا، اغراض و خلقیات قبیله ای آنان، موجودیت یافته است.

۲٫

۳٫ ــــــــــــــــــــــــ ، 

۴٫ (سمعانی، ۱۴۰۸، ص ۴۶۱؛ یاقوت حموی، ۱۹۹۰، ج ۴، ص ۱۷۵)با این دلالت ها، در حقیقت ایده های منبعث از کوچ کارکردگرا، یعنی ایجاد همکاری و فراهم آوردن شرایط زیستی به لحاظ اجتماعی و اقتصادی قوت می یابد.

۵٫ میتوان اظهار کرد که اشعریان در این وضعیت مساعد، بر موقعیت مد نظر خود تسلط یافتند و موقعیت های مد نظر و اهمیت خاص خود را ایجاد نمودند.

۶٫

۷٫ بومیان در این رستاق با وضعیت اقلیمی آن جا، سازگار بودند و بر همین اساس، شیوه تولید و نحوه معیشت خود را به وجود آوردند.

۸٫ اشعریان به آن جا به صورت چشم بسته وارد نگردیده بودند، لکن با در نظر گرفتن وضعیت جغرافیایی، اقلیمی و هم چنین پیشینه ورود مهاجران پیش از خود به آن جا در محدوده مرزهای گیل و دیلم، با بومیان آن جا وارد یک زندگی مشترک گردیدند.

۹٫ به  طور طبیعی میان آنان و بومیان، تفاوت ها و تمایزات اجتماعی و فرهنگی در کار بوده که به مرور زمان زمان، تا حد زیادی به سود اشعریان کم رنگ گردیده است، به به صورتی که آنان در بلندمدت به عنوان طبقه متوسط و با پایگاه اجتماعی عمیق، توانستند تحولات زیادی در ساختار اجتماعی – فرهنگی محدوده شهر قم امروز ایجاد نمایند.

۱۰٫

۱۱٫ ــــــــــــــــــــــــ ، 

۱۲٫

۱۳٫

۱۴٫ ــــــــــــــــــــــــ ، 

۱۵٫ 

۱۶٫

۱۷٫ ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابهفی معرفهالصحابه، تحقیق و تعلیق محمد ابراهیم البنا و محمد احمد عاشور، بی جا، دارالشعب، بی تا.

۱۸٫ ۲٫

۱۹٫ 

۲۰٫ ۳٫

۲۱٫ ــــــــــــــــــــــــ ،  ــــــــــــــــــــــــ ، الطبقات ، ج ۱، به  کوشش  سهیل  زکار، دمشق ، به نقل از دانش نامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله «اشعریان»، ج ۹، ش ۳۵۶۷، ۱۹۶۶٫

۲۲٫ ۴٫

۲۳٫ ابن  سعد، محمد، طبقات  الکبری ، جلد ۲-۷، بیروت : دارصادر، ۱۴۰۵٫

۲۴٫ ۵٫

۲۵٫ ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن  علی ، الفتوح، تصحیح غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: علمی فرهنگی، ۱۳۷۴٫

۲۶٫ ۶٫

۲۷٫ ابن حوقل، ابوالقاسم بن حوقل النصیبی، صوره الارض، بیروت: دارالصادر، ۱۹۷۲٫

۲۸٫ ــــــــــــــــــــــــ ، 7.

۲۹٫

۳۰٫ ۸٫

۳۱٫  اشعری قمی، حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن صاحب، تاریخ شهر قم، ترجمه تاج الدین حسن  بن بهاءالدین علی  بن حسن بن عبدالملک قمی، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، شهر قم: کتابخانه بزرگ آیت الله مرعشی نجفی، ۱۳۸۵٫

۳۲٫ ۹٫

۳۳٫ اصفهانی، ابی الفرج، مقاتل الطالبین، شهر قم: امیر، ۱۴۲۶٫

۳۴٫ ۱۰٫

۳۵٫ بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، فتوح البلدان، ج ۴، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۹۸۷٫

۳۶٫ ۱۱٫

۳۷٫ ــــــــــــــــــــــــ ، فتوح البلدان، تهران: نشرنقره، ۱۳۶۷٫

۳۸- Shaban .M.A. (1970), The Abbasid Revolution, Cambridge: Cambridge University Press.

نویسندگان:

سجاد دادفر: استادیار دانشگاه رازی کرمانشاه 

عیسی عبدی: دانشجوی دکتری تاریخ  دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران 

فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۶

۱۲٫٫٫