×
×

مصیبت سینمای ایران در گزارش یک نهاد دولتی

  • کد نوشته: 8764
  • به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از مشرق، مرکز بررسی های استراتژیک رئیس جمهوری همزمان با برپایی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به آنالیز و بررسی فیلم های بخش مسابقه جشنواره با محوریت مبحث «تصویر ایران در سینمای ایران» پرداخت. هرچند بررسی فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سی و ششم، […]

    مصیبت سینمای ایران در گزارش یک نهاد دولتی
  • به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از مشرق، مرکز بررسی های استراتژیک رئیس جمهوری همزمان با برپایی سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به آنالیز و بررسی فیلم های بخش مسابقه جشنواره با محوریت مبحث «تصویر ایران در سینمای ایران» پرداخت. هرچند بررسی فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سی و ششم، شاید عکس کامل و جامعی از کارنامه سینمای ایران در یک سال موخر را عرضه نکند، اما بدون شک سینمای مدنظر و پشتیبانی سیاستگذاران سینمای ایران را نشان می دهد.

    جشنواره فیلم فجر از همان اوائل ایجاد با هدف «طرح مسائل سینمای ایران»، «حمایت و تشویق نیروهای جوان»، «جلب توجه مسئولین کشور به امر سینما و فیلم سازی» و «بیان ارزش های فرهنگی مورد قبول جامعه از طریق تولید» برگزار شده هست.

    درواقع همان آرمان ها و اهدافی که در جریان فیلم سازی کشور دنبال می شده هست در جشنواره نیز دنبال شده و این جشنواره مشابه فرصتی برای عرضه کارنامه فعالیت یک ساله سینمایی ایران و یکی از ستون های جریان فیلم سازی در کشور تعبیر شده هست. در سال های متمادی، سیاست گذاران سینمای ایران برنامه ها و سیاست های خود را از طریق جشنواره فیلم اعلام نموده و جشنواره را محملی برای بررسی کارنامه یک سال فعالیت سینمای ایران تلقی کرده اند.

    هرچند بررسی فیلم های بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سی و ششم، شاید عکس کامل و جامعی از کارنامه سینمای ایران در یکسال موخر را عرضه نکند، اما بدون شک سینمای مدنظر و پشتیبانی سیاستگذاران سینمای ایران را نشان می دهد.

    در این پژوهش توصیفی-تحلیلی کوشش می گردد نشان داده گردد فیلم های جشنواره فجر ۹۶ چه عکسی در مورد کشور ایران عرضه می دارند و فیلم سازان چه ذهنیت و عکسی در مورد مسائل و وضع فعلی کشور دارند؟ براین اساس میتوان پی برد، تصویرِ ترسیم شده از «ایرانِ ۹۶»، نسبت به آن چه که در حقیقت هست، عکسی زشت تر هست یا زیباتر. مساله فوق توان دارد نسبت جشنواره سی و ششم فیلم فجر با «سینمای امید» را نشان دهد و هم چنین نمایانگر «تصویر ایران» در «ذهن هنرمندان»، در سال پنجم فعالیت دولت تدبیر و امید باشد.

    براین اساس ۲۲ فیلم داستانی بخش مسابقه سینمای ایران در جشنواره سی و ششم طبق مولفه های فرمی (فیلمنامه، کارگردانی، بازیگری، تصویربرداری، تدوین، صدا، گریم، طراحی صحنه و لباس) و محتوایی (امید/ ناامیدی، قبح/ زیبایی، قانونمندی/ بی قانونی، جمع گرایی/ فردگرایی، اخلاقی/ غیراخلاقی، مدرن/عقب مانده، علم کانون/ خرافه گرا، دینی/ غیردینی) رویت، شرح و آنالیز گردید. در انتهاء نیز جمع بندی عکس عرضه شده از ایران در این آثار در قالب ۱۳ عنوان زیر عرضه گردید.

    «تصویر ایران» در فیلم های جشنواره فجر ۹۶

    بعد از رویت و آنالیز ۲۲ فیلم جشنواره سی و ششم فیلم فجر توسط گروه پژوهشی مرکز بررسی های استراتژیک رئیس جمهوری، یافته های کلان، ذیل مفاهیم جامعه، خانواده، آدم، بانوان، تکنیک و تکنولوژی، آینده/امید/رویا، تقابل نسلی، قانون، عقلانیت و پیشرفت، اخلاق/دین، امنیت و آزادی، ما/هویت ملی، عارضه ها و مسائل اجتماعی مورد بحث و بررسی جای گرفت. در این بخش، مفاهیم در رفت و برگشتی میان فیلم ها و علاوه بر این مفاهیم اولیه تدوین شده توسط اعضای گروه قبل از آغاز جشنواره مورد آنالیز دو مرتبه جای گرفت. مفاهیم تازه ای به لیست اولیه اضافه گردید و بعضی از مفاهیم در یکدیگر ادغام گردیدند. در عرضه آنالیز پایانی، تمامی گزاره ها با ارجاع به فیلم های به نمایش درآمده صیقل خورده و به پشتوانه آنان بود که ابعاد گوناگون مفاهیم ۱۳گانه فوق الذکر به شرح زیر تشریح گردیدند.

    لازم هست ذکر گردد که در بین اعضای گروه اجماعی بر سر این نکته وجود داشت که از منظر ملّی، سه فیلم «سرو زیر آب»، «کامیون» و «بمب؛ یک عاشقانه» را میتوان استثناهایی بر قاعده کُلی حاکم بر فیلم های سی وششمین جشنواره فیلم فجر دانست که در این بخش عرضه می گردد. این سه فیلم در افتتاح عکسی امیدوارانه، انسانی، اخلاقی، و زیبا از ایران نمره «قابل قبولی» گرفتند.

    در این بخش عکس عرضه شده از ایران ذیل مفاهیم ۱۳گانه زیر از دلِ مجموع فیلم های جشنواره فجر ۹۶ عرضه می گردد.

    ۱. جامعه

    جامعهتصویر «جامعه ایران» در مجموع فیلم­ های جشنواره فجر ۹۶، تصویرِ جامعه ای «درهم»، «بی­ نظم»، «در آستانه اضمحلال» هست و در آن «تضاد طبقاتی» به بیانی سطحی عرضه شده هست؛ جامعه­ ای که هیچ نشانه­ ای از «گذشته افتخارآمیز» ندارد، «زمان حال» در آن به حالت تعلیق درآمده هست، و «آتیه روشنی» از خلال فیلم ها برای آن ترسیم نمی توان.

    به عبارت دیگر، «حبل متینی» که در مورد آن وفاق جمعی وجود داشته باشد عرضه نمی توان و در نتیجه وضع تیره و ابهام آمیز هست و مقصدی در افق قابل رویت نیست. جامعه عکس شده در غالب این فیلم ها جامعه ای به غایت «فردگرا»، «فاقد امنیت جمعی و آن دسته از نظام­ ها یا ساختارهایی» هست که بتواند «امنیت فردی» آدم را تامین کند. در نتیجه، بخش­ های متفاوت چنین جامعه ای با همدیگر نسبت متوازنی ندارند. کوشش ها در عکس ها عرضه شده بر روی پرده سینمای جشنواره سی وششم به هم­ افزایی امیدبخشی راه نمی برد؛ چنین وضعیتی در غالب فیلم های به نمایش درآمده (به استثنای سه فیلم «کامیون»، «سرو زیر آب» و «بمب؛ یک عاشقانه») بارز و معروف هست. به عنوان نمونه، در فیلم «اتاق تاریک»، زن و شوهر در تنش دائمی با یکدیگر می باشند. خانواده بلورچی(همسایه) بدون پدر هست و رابطه مادر و دختر در این خانواده، رابطه­ ای آشفته، پرخاشگرانه، و خالی از احترام و اعتماد هست.

    عکسی که زن و شوهر (شخصیت های کلیدی فیلم) از آینده خود دارند عکسی هست که در بیرون از مرز ایران قرار هست پژوهشگر گردد. در فیلم «امیر» هیچ کس نمی­ تواند بگوید مشکل چیست. امیر، با غزل (همسر دوستش علی) رابطه داشته و حاصل آن رابطه، فرزندی هست که علی وی را فرزند خود می­ پندارد.

    غزل به کانادا کوچ می­ کند، علی سرپرستی اردلان را قبول نمی­ کند و نهایتاً، اردلان به امیر سپرده می­ گردد. در فیلم «دارکوب»، شاهد استهزاء طبقات فرودست هستیم. سقط جنین، فحشاء، اعتیاد، فروش فرزند و سایر آسیب­ های اجتماعی، صرفاً متوجه طبقات فرودست جامعه هست. در برابر، رستگاری شخصیت معتاد و مربوط به طبقه فرودست، در ملحق شدن او به طبقه متوسط مفهوم می­ گردد؛ گویی طبقه متوسط خالی از هرگونه مساله و آسیب­ اجتماعی هست.

    هر دو عکس، تصویرهایی غیرقابل باور از جامعه ای درگیر در مناسبات نابرابر، در حال فروپاشی و عصبی هست. در مجموع، عکس جامعه ایران در فیلم­ های فجر ۹۶ نشان دهنده آن هست که بحران در جامعه و خانواده، در نهایت به گونه­ای حل نمی­ گردد که دو مرتبه اعضای خانواده و جامعه در کنار هم قرار گیرند.

    ۲. خانواده

    در پایان­ بندی فیلم­ ها، غیابِ «آرامش، امید، پیشرفت و رویا پردازی»، غالب هست و «مهاجرت» نوعی جواب به غیابِ آن چیزی هست که در ایران دست یافتنی ترسیم نمی توان. خانوادهتصویر «خانواده» در فیلم­ های جشنواره سی و ششم، عکسی «ناقص»، «در حال اضمحلال» و با صورتی «غیرطبیعی» هست و این در حالی هست که پژوهش ها تجربی در حوزه جامعه شناسی خانواده چنین عکسی از خانواده ایرانی به دست نمی دهد. بر این اساس مساله خانواده با «غیاب­ ها» مفهوم می­ یابد. « خانواده­ های عکس شده به طور مستمر دارای «عضوی غایب» می باشند… بدون اغراق، در هیچ فیلمی «خانواده­ ای کامل» و «به سامان» عکس نمی­شود. «چهارراه استانبول»، «مصادره»، «جشن دلتنگی»، «لاتاری»، «امیر»، «دارکوب»، «اتاق تاریک»، «شعله­ ور»، «عرق سرد» و . نمونه­ هایی از نمایش خانواده های پراکنده، غیرمنسجم و از هم پاشیده هست. حتی در فیلم «جاده قدیم» که شاهد خانواده­ ای به ظاهر مدرن و کامل هستیم، در ارتباطات اعضای خانواده گره­ هایی وجود دارد که با یک بحران از هم می­ پاشد. این نکته به معنای «اجبار به» تصویرکردن شعاری خانواده های آرمانی و کامل نیست. عمدتا چنین رویکردهایی در دهه های گذشته علت «شعاری» شدن بعضی فیلم های اجتماعی شده بود. الزامات دراماتیک سینمایی گاهی فیلمنامه نویسان و کارگردان ها را مجبور به «گره افکنی» یا «بحران» در وضع سوق می دهد. اما اشکال بارز در فیلم های جشنواره سی وششم این هست که گره ها و بحران های خانوادگی در انتهای فیلم سامان نمی یابند.

    خانواده دو مرتبه در صورت و شکلی بهبودیافته یا باتجربه تر از قبل بازسازی نمی توان. خانواده با بروز بحران از هم می پاشد. در خانواده­ های عکس شده، «کودکان» نیز جایگاهی درخور و شایسته ای ندارند. در فیلم «امیر»، با تمهیدی فرمی تنها صدای اردلان را می­ شنویم و کودک در تمامی صحنه ها از کادر عکس «بیرون» هست. در طول فیلم تنها صدای وی را می­ شنویم و تنها در سکانس انتهایی که «امیر» مسیولیت نگهدارى از وی را به عهده گرفته و اردلان در کنار پدر واقعی­ اش قرار می­ گیرد، صورت و چهره وی را می­ بینیم. در فیلم «اتاق تاریک»، کودک قربانیِ بحران جنسی جامعه هست. در این فیلم ها، کودک و نفسِ «کودکی» مساله نیستند؛ آنان صرفاً حاشیه ای بر ارتباطات و دنیای بزرگسالان می باشند.

    برای مثال در فیلم «کامیون»، پسر نوجوان به طور مستمر در پلان­ ها و سکانس­ های مکرر، میان دو فرد بزرگسال داستان قرار دارد و شاهدِ «تنش»، «آوارگی»، «مشکلات» و حتی «دلبری» آنان هست. در مجموع کودکان، ابزاری برای نشان دادن کاستی ها و مصائب بزگسالان اند و خود هرگز تبدیل به کانون و مساله داستان نمی­ گردند.

    ۳. بانوان

    در جمع­ بندی «تصویر خانواده» در فیلم­ های فجر ۹۶، باید از تنشی دائمی حرف زد که هیچ­ گاه از نقطه «ناسازگاری» به «سازگاری» نمی­ رسد. به عبارت دیگر، تنش خانواده­ ها، نافرجام و بی­ انتها هست. زنانبا توجه به ارزش مبحث بانوان، در اغلب این فیلم ها، جایگاه و عکس شخصیت بانوان و دخترهای ذیل مبحث خانواده طرح نشده هست. عکس بانوان در عموم فیلم­ های جشنواره سی و ششم، عکس افرادی پرخاشگر و عصبانی هست. « دخترهای نیز در چارچوب های مردسالارانه، قربانیِ «غرور، تعصب، کامیابی و جبران ناکامی مردان» عکس شده اند. البته در سه فیلم «عرق سرد»، «کامیون» و «جاده قدیم»، تا حدودیِ «زنانِ موفقِ دارایِ آینده» قابل رویت می باشند. به لحاظ پذیرش نقش، مفهوم «مادری» در بانوان عکس شده فیلم­ ها بسیار کم­رنگ هست. «ناتوانی در مدیریت خانواده و فرزندان»، «ضعف در برقرار کردن رابطه عاطفی و احساسی با اعضای خانواده» و «انفعال در پیش­برد داستان فیلم­ ها» من جمله خصوصیات مادران عکس شده در این فیلم ها هست. به عنوان مثال، در فیلم «جاده قدیم»، زن مورد تعرض (نیلوفر با بازی مهتاب کرامتی) حتی در کنار مادر خود نیز به آرامش نمی­ رسد. در فیلم «خجالت نکش»، مادری به «تولیدمثل» کسرشده هست. در فیلم «شعله­ ور»، مادر نه فقط در پی سامان بخشیدن به خانواده خود نیست، لکن با زخم زبان و رفتارهای خود، فرزندش را از خود دور می­ کند. در فیلم «امیر» نیز، مادر(غزل)، بعد از تصمیم به ازدواج دو مرتبه، از پذیرش سرپرستی فرزندش اردلان-که خود ظاهراً نتیجه رابطه ای خارج از ازدواج با امیر است- سر باز می­زند.

    ۴. آدم

    در فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»، با مادری بدخلق، بد­دهن و پرخاشگر رو به رو هستیم که کسی به حرف او توجه نمی­ کند. مادرانِ فیلم «جشن دلتنگی» نیز افرادی می باشند که سرگرم دغدغه­ های شخصی خود بوده و نسبت به وضع حول خود بی­ توجه می باشند. لازم هست ذکر گردد حضور بانوان به عنوان شخصیت های کلیدی در فیلم های سال کنونی نیز کمرنگ بود؛ این مبحث حتی در انتخاب نامزدهای خوب ترین بازیگر زن نیز مؤثر بود. انسانمنظور از آدم، شخصیت­ هایی می باشند که مولفه­ های قهرمان را ندارند لکن به شخصیت های کلیدی و فرعی فیلم ها اشاره دارد که «ابرقهرمان» نیستند. طبق این تشریح، در فیلم­ های جشنواره سی و ششم انسانِ «راضی» و «خوشحال»، نادر هست. عموم شخصیت­ ها، «ناتوان در تشریح وضع موجود»، «ناتوان در پیدا کردن راه حل معقول» و «ناتوان در برقرار کردن رابطه سالم با خود و جامعه» می باشند و به همین سبب دائماً به پرخاشگری و به ویژه پرخاشگری کلامی روی می­ آورند. به ندرت شاهد گفتگوی آرام و منطقی میان آنان هستیم.

    به عبارت دیگر، شخصیت­ های فیلم­ ها، هیچکدام انسانی «پذیرفتنی» نیستند که بتوانند تبدیل به «الگو» گردند؛ آدم های معقول و معمولی که ما به عنوان تماشاگران بتوانیم خود را در جایگاه آنان بگذاریم. یعنی، انسانی که دست کم یک ارزش در او تبلور پیدا کرده باشد، قابل رویت نیست. البته حدی از این ارزش را در شخصیت «بهروز» در فیلم کامیون و شخصیت «نیلوفر» در فیلم جاده قدیم، می­ بینیم. در نتیجه، همانطور که انسانِ «ناراضیِ ناخوش احوالِ بی آینده و ناامید»، نمی­ تواند در خود تعادل ایجاد کند، جامعه برآمده از چنین آدم هایی نیز هیچ­ گاه نمی­ تواند به تعادل برسد (در بخش جامعه، صفت ها عکس شده فیلم­ ها از وضع جامعه ایران، به تفصیل توضیح داده شد). یکی از جلوه­ های ناخشنودی انسان­ های عکس شده، کوشش برای «فرار» به هر نحوی بود. در فیلم «شعله­ ور»، شخصیت کلیدی فیلم (با بازی امین حیایی) به سیستان و بلوچستان و روستاهای آن پناه می­ برد، در «لاتاری»، نوشین و امیرعلی در پی کوچ به آمریکا می باشند.

    ۵. تکنیک و تکنولوژی

    غزل در فیلم «امیر»، به کانادا کوچ می­کند و هرجا که عزیمت یا کوچ امکان­ پذیر نیست، «سیگار کشیدن» و «پرخاشگری»، مفّر این انسان­­ های ناراضی هست. این ناخشنودی انسان­ های تصویرشده، منتج به عدم وفاداری آنان به خانواده­ هایشان می­ گردد. « غزل در فیلم «امیر»، فرزندش را رها می­ کند، امیرعلی در لاتاری، جدای از خانواده زندگی می­ کند. لادن، احد و بهمن در فیلم «چهارراه استانبول»، با ترک خانواده به فکر پناهندگی می باشند و «خشونت مهارگسیخته» تنها تدبیر شخصیت ها در «مغزهای کوچک زنگ زده» هست. تکنیک و تکنولوژیدر فیلم­ های بخش مسابقه جشنواره ۹۶، به ویژه در ژانر دفاع مقدس شاهد حرکت به سمت «بهره­ گیری از تکنولوژی» هستیم. سوژه ای که می­ تواند رویکردی متمایز به سینمای آسان، صمیمی و انسانی ایران را باعث گردد. «سینما» تکنیکی عمومی برای طرح مسائل انسانی هست اما در فیلمی مثل «به وقت شام» گویی «مهارت­ های تکنولوژیکی» جایگزین «حس­ ها» می­ گردد و مادیت عکس «مهابت» و ایجاد «حیرت» را جانشین پرداختن به عمق ارتباطات انسانی می کند.

    ۶. آینده، امید، و رویا

    در فیلم «به وقت شام»، دغدغه­ های درونی شخصیت زنِ به داعش ملحق شده، به اسکرین یک تبلت و تماشای یک کنسرت راک تقلیل می یابد، نمایش قدرت ایرانیان و خشونت داعش نیز محدود به جلوه­ های ویژه می­ گردد و این به معنای تلاشی برای «عینی سازی همه حس­ ها» هست. علاوه بر این نوع بهره­ گیری از تکنولوژی در آثار سینمایی ایران، مخاطره صنعتی شدن تندرو و حتی «آمریکایی شدن» روش های بیان سینمایی را به نحو جدی مطرح می نماید. به عنوان مثال، مهارت­ های نسل جدید، می­ تواند نسل قدیم را رهایی دهد و به خواسته­ هایی که به آن دست نیافته، برساند. در مجموع به سبب تکیه فراوان به تکنولوژی، امکان دارد بعضی مفاهیم ارزشی مورد اغفال قرار گیرد و «تکنیک­ ها» جایگزین «ارزش­ ها و عواطف» گردد. جشنواره سی وششم نشان می دهد که گویا تسلط «ابزار» در سینمای ایران در حال بسط و گسترش روزافزون هست. «

    ۷. اخلاق و دین

    آینده، امید، و رویامجموع فیلم­ های جشنواره فجر ۹۶ بدون «رویا و فانتزی» می باشند. در این فیلم­ ها اغلب شاهد آسیبها و مسائل اجتماعی هستیم که در سبک و سیاقی عریان و در قالب نوعی «رئالیسم بسیار تلخ، کور و بی­ انتها» عرضه شده اند… در دل این رئالیسم خام، چندان آینده روشنی ترسیم نمی­ گردد. « نبود «ما»یی که دارای اتحاد هویت باشد و بتواند برای خود آینده روشنی را ایجاد کند، مولفه غالب فیلم­ های جشنواره ۹۶ هست. این فیلم ها بدون «افق» می باشند. «بی­ آیندگی»، «ناامیدی» و «دنیای بدون فانتزی و رویا»، بر فیلم­ های رویت شده در جشنواره ۹۶ چیره هست.

    ۸. گسست نسلی

    اخلاق و دینمشاهده و بررسی فیلم­ های جشنواره سی و ششم، نمایان­گر حضور اندک «مناسک و نمادهای دینی» است(هدف، تنها شرح هست و به معنای تاکید بر حضور مناسک دینی در آثار سینمایی نیست). دین پشتوانه اخلاق اجتماعی نیست و در استدلال­ ها، نظام­ های گفتمانی و. به طور اساسی حضور دین دیده نمی­ گردد. «اغتشاش ارزشی» موجود در فیلم­ ها به نحوی هست که «ارزش مشخصی» برای «داوری» نداریم و تنها شاهد نوعی «عقل متوسط رایج/Common Sense» به عنوان یک نظام اخلاقی تصویب شده در سینما هستیم.

    ۹. قانون

    « به عنوان مثال در فیلم لاتاری، ایراد گرفتن «امیرعلی» از آرایش و پوشش «نوشین» و نیز کوشش امیرعلی برای انتقام­ گیری، بدون پشتوانه دینی هست. به عبارت دیگر، توجیه کننده مشی و استدلال­ ها نه نظام ارزشی دینی یا حتی نوعی اخلاق سکولار، لکن تنها «عقل متوسط رایج» هست. گسست نسلیگسست نسلی، مفهومی تخصصی در علوم اجتماعی هست که به نحو سطحی و کم عمقی در فیلم های جشنواره مطرح می­ گردد و در آن گسست نسلی محدود به «تعارض پدر و مادرها» به عنوان «نسل گذشته» با «فرزندان» به عنوان «نسل آینده» افتتاح می گردند. در فیلم­ های فجر ۹۶، شاهد تمایزی میان «گسست نسلی» و «تفاوت نسلی» نیستیم و «تغییرات فرانسلی» نیز نادیده انگاشته می­ گردد. این در حالی هست که پژوهش ها تجربی جامعه شناختی بیانگر از این هست که در ایران شاهد گسست نسلی نیستیم لکن در اینجا با «تفاوت نسلی» هستیم. اما در فیلم­ های مورد بررسی، اولا تفاوت به گسست تعبیر شده هست و ثانیا، وزن این تفاوت و تعارض نسلی بیش­تر از آن چیزی هست که پژوهش ها تجربی مدعی آن می باشند و ثالثا، گسست نسلی در ایران به گونه­ ای عکس شده ­است که گویی فقط جامعه ایران درگیر این مساله هست و این در حالی که هست تفاوت نسلی امری طبیعی و نشان­گر تحرّک اجتماعی هست.

    ۱۰. عقلانیت و پیشرفت

    « چنین برخورد سطحی با مساله گسست نسلی را میتوان در فیلم­ هایی مثل لاتاری، چهارراه استانبول، به وقت شام، جشن دلتنگی و امیر ندید که در همه آنان، از قضا، نسل قبل به سبب گسست نسلی استیضاح می­ گردد. قانون«قانون» در فیلم­ های جشنواره سی و ششم، نه به عنوان «متن»، لکن به عنوان سوژه ای اغلب «در حاشیه» نمایش داده می­شود. قانون، «گره­گشا و حلال مشکلات» شخصیت های فیلم ها نیست. تنها در فیلم «جاده قدیم»، قانون تنها محترم محسوب می گردد و در فیلم «عرق سرد» کوشش ها متمرکز به «تغییر یک قانون ناعادلانه» هست. در سایر فیلم­ ها به سبب در حاشیه بودن قانون و یا ناکارآمدی آن، شخصیت های فیلم­ ها، شخصاً در پی حل مشکلات می روند. چنین امری «انتقام گیری» و «خودسری» را با شخصیت ها همراه می کند. از آنجایی که این شخصیت ها اغلب شخصیت های کلیدی یا قهرمانان فیلم های یادشده می باشند، در غیاب الگوها و آرمان ها، انتقام گیری و خودسری به کُنش معمول و رایج در اغلب این فیلم ها بدل می گردد. انتقام­ گیری در «لاتاری»، برخورد نامناسب با اسماعیل در فیلم «مصادره» و مجبور شدن وی به کوچ، فریب پلیس به عنوان نماینده قانون در فیلم «سوءتفاهم» و مواردی از این دست، نمونه هایی از ناکارآمدی و در حاشیه بودن قانون را در این فیلم ها افتتاح می کند.

    ۱۱. امنیت و آزادی

    ۱۰. عقلانیت و پیشرفت«پیشرفت» یکی از شعارهای کلیدی دولت دوازدهم بوده هست. در مجموع در فیلم­ های بخش مسابقه جشنواره فجر ۹۶، غیاب رویا به غیاب الگوهایی «از» و «برای» پیشرفت تبدیل گردیده هست. به همین سبب، به طور اساسی پرسشی از توسعه و پیشرفت در آنان مطرح نمی توان. به سازوکارها و مناسبات متمرکز به توسعه و پیشرفت توجه چندانی نمی توان. این امر به طور اساسی بیشتر از هر چیزی برآمده از «بی مساله»بودن فیلم های جشنواره فیلم فجر ۹۶ در مواجهه با اقتصاد-سیاسی ایران معاصر هست.

    از قضا همین بی مساله بودن و عدم وجود نقادانه ی تحلیلی در این آثار هست که در نهایت آنان را به جای طرح سوال از عقلانیت و پیشرفت به غُرزدن های مداوم و پرخاشگری شخصیت ها سوق می دهد؛ شخصیت هایی که به جای راه حل و عرضه انتقادهای همدلانه یا در دام شعارزدگی می افتد یا در نهایت با سیاست زدگی تام و تمام با مسائل در قالب هجو رو به رو می گردند. به نحو عینی، در دل این چارچوب کلان هست که نمایی از کارخانه، تولید کالا، پیشرفت صنعتی و علمی در این فیلم ها تقریبا غایبِ مطلق می باشند. مکان واقع شدن داستان هیچکدام از فیلم های بخش مسابقه با تولید رابطه ای ندارد(جز فیلم مغزهای کوچک زنگ زده که شاهد محل تولید مورد ها مخدر هستیم). جامعه عکس شده در این فیلم­ ها، جامعه­ ای «ایستا، بدون پیشرفت، بدون الگوهای عقلانی لازم برای نیل به آینده روشن» هست.

    ۱۲. «ما»/هویت ملی

    ۱۱. امنیت و آزادیدر فیلم­ های بخش مسابقه جشنواره فجر ۹۶، مفهوم آزادی بیشتر از هر چیزی به «آزادی اجتماعی» محدود شده ­است. تقریباً در هیچ فیلمی مبحث «آزادی سیاسی» مطرح نمی­ گردد و به طور اساسی موقعیتی که آزادی در آن مفهوم پیدا نماید به بیننده عرضه نمی توان. حوزه آزادی­ های اجتماعی، به طور مستمر عواملی مثل «جبر اقتصادی»، «عرف»، «قانون» و مواردی از این دست مانع تحقق چنین نوعی از آزادی می­ گردد. به عنوان مثال در فیلم لاتاری، جبر اقتصادی دنیای کوچک، آسان و امیدوار امیرعلی و نوشین را خراب کردن می­ کند. « در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده و دارکوب نیز تنگنا های اقتصادی بدون ارجاع به دلایل ساختاری آن معروف می باشند. در فیلم های جاده قدیم و علاوه بر این عرق سرد عرف و قانون تنگنا هایی پیش روی شخصیت های کلیدی داستان ها قرار می دهند. همان­طور که در بخش جامعه توضیح داده گردید، به سبب عرضه عکسی مملو از تنش و رو به اضمحلال از جامعه ایران، ناامنی در بیشتر فیلم­ های جشنواره سی و‍ششم تبدیل به مساله ای بنیادین شده بود.

    ۱۳. آسیب­های اجتماعی

    ناامنی روانی، ناامنی اقتصادی، ناامنی اجتماعی و علاوه بر این ناامنی خانوادگی در فیلم­ هایی چون جاده قدیم، لاتاری، چهارراه استانبول، جشن دلتنگی، عرق سرد، شعله­ ور، بمب، مغزهای کوچک زنگ زده، و دارکوب در مرکز روایت قرار دارند. با روایت هایی که از بحران و ناامنی آغاز می گردد و در آن ادامه می یابد اما خروجی از آنان عکس نمی کند. در نتیجه چون مفهومی به اسم آرامش در فضای فیلم­ ها قابل رویت نیست، مطالبه امنیت در حوزه­ های متفاوت معروف می­ گردد. ۱۲. «ما»/هویت ملیتصویر روشن و مشخصی از نوعی هویت متحد -البته نه به عنوان امری ایده­ آل و نه به عنوان امر فعلیت یافته در زندگی حالا و روزمره شخصیت های کلیدی فیلم ها- قابل رویت نیست. در نتیجه تفاهمی در مورد وضع موجود عرضه نمی توان.

    برچسب ها

    نوشته های مشابه

    دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.