هانی بن عروه از جمله صحابی و شیعیانی است که از نیرنگ و فریب برای پیش برد اهداف خود سود نمی جوید. تبعیت از امام و حرکت در مسیر ولایت، آرمانی است که آن را با زد و بندهای سیاسی معامله نمی کند. هانى بن عروه بن نمران[۱] بن عمرو بن قعاس بن عبد یغوث[۲] […]

هانی بن عروه از جمله صحابی و شیعیانی است که از نیرنگ و فریب برای پیش برد اهداف خود سود نمی جوید. تبعیت از امام و حرکت در مسیر ولایت، آرمانی است که آن را با زد و بندهای سیاسی معامله نمی کند.

هانى بن عروه بن نمران[۱] بن عمرو بن قعاس بن عبد یغوث[۲] بن مخدش بن عصم بن مالک بن عوف بن منبه بن غطیف بن عبدالله بن ناجیه[۳] از طایفه بنی مراد و از قبیله مَذحِج[۴] و از اشراف عرب[۵]، زعماء شیعه[۶] و قراء[۷] کوفه بود. وی در کوفه و در میان قبیله و همپیمانانش از چنان جایگاهی برخوردار بود که وقتی می خواست به جایی رود، ۴۰۰۰ زره پوش و ۸۰۰ پیاده از بنی مراد او را همراهی می کردند، این در حالی بود که به گفته یکی از مورخان، وقتی هم پیمانان خود را از قبیله کنده فرا می­خواند این تعداد به سی هزار زره پوش می رسید.[۸]

هانی از اصحاب و یاران پیامبر(ص)[۹] ، از  شیعیان خاص[۱۰] و از اصحاب حضرت امیرالمومنین(ع) است[۱۱] که در جنگ جمل[۱۲] و صفین[۱۳] در کنار حضرت قرار داشت و از آزمون های سختی که بسیاری از بزرگان و صحابه در آن دچار انحراف شده و در گرد و غبار فتنه  از مسیر حق دور شدن، آزمون ولایت پذیری خود را با موفقیت پشت سر گذاشت. بیشترین گزارش های تاریخی درباره هانی بن عروه، از زمان ورود مسلم بن عقیل نماینده امام حسین(ع) به کوفه است. هانی گویا در ابتدا تمایل نداشت که مسلم در خانه وی باشد[۱۴] چرا که با وضعیت پیش آمده در کوفه، نیازمند حمایت همه جانبه از مسلم بود. اما آن هنگام که به خانه او آمد به حمایت تمام عیار از مسلم پرداخت.[۱۵]

با ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه، همه سران، اشراف و بزرگان کوفه جهت خوش آمدگویی به قصر امیرعبیدالله رفتند و از میان بزرگان، تنها هانی به بهانه بیماری از حضور خودداری کرد. به همین علت، عبیدالله خود تصمیم گرفت از هانی در منزلش عیادت کند. این بهترین فرصت برای هانی و یارانش بود که به راحتی امیر اموی را از میان بردارند به گونه ای که شریک بن اعور که از یاران خاص و شیعیان بزرگ بصره[۱۶] و از دوستان نزدیک هانی بود به او پیشنهاد داد که در زمان حضور عبیدالله در منزل هانی، عبیدالله را ترور کنند. اما هانی با این پیشنهاد موافقت نکرد، چرا که موفقیت و پیروزی در مکتب خاندان اهل بیت و پیروانشان با زور و تزویر و خیانت معنا ندارد از اینرو  ریختن خون مهمان را جایز ندانست.[۱۷]

آزمون هانی به همین جا ختم نشد، چرا که در برابر تهدیدهای عبیدالله حاکم کوفه نیز حاضر نشد جان خود را در عوض تحویل فرستاده نواده پیامبر(ع) بخرد.مسلم بن عمرو باهلی تلاش می کرد هانی را راضی کند که مسلم را تحویل عبیدالله دهد. هانی بن عروه در جواب وسوسه های مسلم بن عمرو گفت: به خدا سوگند همین ننگ و ذلّت مرا بس، که با وجود یار و یاور و بازوی سالم، پناهنده و میهمان و قاصد پسر پیامبر(ع) را تحویل دشمن دهم، به خدا سوگند اگر تنها و بدون یار و یاور هم باشم، او را تحویل نخواهم داد مگر آنکه خودم را قبل از او بکشند».[۱۸]

مسلم با شنیدن خبر دستگیری هانی، حرکت خود را پیش از موعد با شعار«یا منصور» آغار کرد، ولی پیروان زور و زر که معنای در خط خاندان اهل بیت بودن را با جان و دل درک نکرده بودند و از مبانی و معارف دین فقط ظاهر آن را فهمیده بودند تا قبل از رسیدن مسلم به دارالاماره همه از کنارش پراکنده شدند.[۱۹] با دستگیری مسلم بن عقیل و شهادت وی، عبیدالله دستور داد، هانی را در حالی که دست هایش بسته بود به محله قصابان برده و رشید غلام عبیدالله [۲۰] سرش را از تن جدا کرد.[۲۱] به گفته مسعودی، «او همچنان فریاد میزد و از قبیله بنى مراد کمک میخواست که شیخ و پیشواى قبیله بود ولى پیشواى قبیله، یکى از آنها را بکمک خود نیافت، که پراکنده و مرعوب بودند».[۲۲]

به دستور عبیدالله جنازه هانی را بصورت وارونه از دار آویزان کردند.[۲۳]روز شهادت هانی بن عروه، هشتم ذی الحجه سال (۶۰ه.ق)[۲۴] بود و هانی در این زمان حدود ۹۰ سال سن داشت[۲۵].

امام حسین(ع) در روز عاشورا که دیگر برایش یاری نمانده از صحابه وفادار خود از جمله هانی با این عنوان یاد کرد که:یا مسلم بن عقیل! و یا هانی بن عروه! و یا حبیب بن مظاهر! و یا زهیر بن القین! و یا یزید بن مظاهر! و یا یحیى بن کثیر! و یا هلال بن نافع! و یا إبراهیم بن الحصین! و یا عمیر بن المطاع! و یا أسد الکلبی! و یا عبد الله ابن عقیل! و یا مسلم بن عوسجه! و یا داود بن الطرماح! و یا حر الریاحی! و یا علی بن الحسین! … ای دلاور مردان خالص! و ای سواران میدان نبرد! چه شده است شما را صدا می­زنم؛ ولی پاسخم را نمی­دهید؟ و شما را می­خوانم؛ ولی دیگر سخنم را نمی­شنوید؟ آیا به خواب رفته­اید که به بیداری­تان امیدوار باشم؟ یا از محبت امامتان دست کشیده­اید که او را یاری نمی­کنید؟…[۲۶]

منبع: فرهنگ نیوزiv;vdli

پی نوشت ها:

[۱] -بلاذری،ج‏۲،ص۷۹

[۲] -ابن حجر عسقلانی، ج‏۶،ص۴۴۵

[۳] – ابن حزم،ص۴۰۶

[۴] –  همان، همانجا

[۵] -سبحانی، ج۱، ص۳۰

[۶] -همان، همانجا

[۷] -طبری، ج ‏۵، ص ۴۲۶

[۸] – مسعودی، ج‏۳،ص۵۹

[۹] – قمی، ج۱، ص۵۸۹

[۱۰] -ابن حجرعسقلانی، ج‏۶،ص۴۴۵

[۱۱] -طوسی، ج۱، ص۸۵

[۱۲] -ابن اعثم کوفی، ج‌۵، ص‌۴۰

[۱۳] – نصر بن مزاحم منقری، ص۱۳۷

[۱۴] – دینوری، ص ۲۳۳ ؛ ابوالفرج اصفهانی، ص ۱۰۰

[۱۵] – ابن اثیر، الکامل، ج‏۴،ص۲۵

[۱۶] -ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۹۳

[۱۷] -برای آگاهی بیشتر درباره جزییات این موضوع :ر.ک: طبری، ج ‏۵، ص ۳۶۳ ، یعقوبی، ج ‏۲، ص ۲۴۳ ؛ دینوری، ص۲۳۴ـ۲۳۵؛ بلاذری، ج‏۲،ص۷۹؛ابوالفرج اصفهانی، ص۹۸ـ۹۹ ؛ ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۴۲ـ۴۳).

[۱۸] -طبری، ج‏۵،ص۳۶۶

[۱۹] – مسعودی، ج‏۳،ص۵۷

[۲۰] – عبدالرحمان بن حصین مرادی، رشید ترکی را در رود خازر در جنگ ابراهیم بن مالک اشتر، دید، گفت: «خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم» و آنگاه با نیزه ای به او حمله ور شد و با ضربتى او را به هلاکت رساند.(ر.ک:طبری، ج ‏۵، ص ۳۷۹).

[۲۱] – طبری، ج ‏۵، ص۳۷۹ – ۳۷۸

[۲۲] -مسعودی، ج۳، ص۵۹

[۲۳] – ابن شهرآشوب،ج ۳، ص ۲۴۵٫

[۲۴] -سماوی، ص۱۴۲

[۲۵] -ابن حجر عسقلانی، ج‏۶،ص۴۴۵

[۲۶] – موسوعه کلمات الإمام الحسین(ع)،۵۸۱-۵۸۲

منابع و ماخذ:

ابن حزم، جمهره أنساب العرب، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت،  ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ابن شهر آشوب،مناقب آل أبی طالب، النجف الأشرف، ۱۳۷۶/۱۹۵۶؛ابو اسحاق ابراهیم بن محمد ثقفى کوفى، الغارات،  تحقیق جلال الدین حسینى ارموى، تهران، ۱۳۵۳ش؛أبو الحسن على بن الحسین بن على المسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر،  تحقیق اسعد داغر، قم، ۱۴۰۹؛أبو جعفر محمد بن جریرطبری؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ابو حنیفه احمد بن داود دینوری،الأخبار الطوال، تحقیق: عبد المنعم عامر مراجعه جمال الدین شیال، قم، ۱۳۶۸؛أبو محمد أحمد بن اعثم الکوفى، الفتوح، تحقیق على شیرى، بیروت، ۱۴۱۱/۱۹۹۱؛ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، چاپ سیداحمد صقر، قاهره ۱۳۶۸/ ۱۹۴۹؛احمد بن أبى یعقوب بن جعفر بن وهب واضح الکاتب العباسى المعروف بالیعقوبى، تاریخ الیعقوبی، بیروت ، دار صادر،[ بى تا]؛احمد بن على بن حجر عسقلانى ، الإصابه فى تمییز الصحابه، تحقیق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بیروت، ۱۴۱۵/۱۹۹۵؛أحمد بن یحیى بن جابر بلاذرى ، کتاب جمل من انساب الأشراف،تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛جعفر سبحانى‏، موسوعه طبقات الفقهاء، قم، ۱۴۱۸؛طوسى‏، رجال،  نجف‏، ۱۳۸۱؛عباس قمی، منتهی الامال، تحقیق ناصر باقری بیدهندی، قم، ۱۳۷۹ش؛عز الدین بن الأثیر أبو الحسن على بن محمد الجزرى، أسد الغابه فى معرفه الصحابه،  بیروت ، ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛لجنه الحدیث فی معهد باقر العلوم(ع)، موسوعه کلمات الإمام الحسین(ع)، دار المعروف للطباعه والنشر، ۱۴۱۶/۱۹۹۵؛محمد سماوی؛ أبصار العین فی أنصار الحسین(ع)، تحقیق: محمد جعفر الطبسی، مرکز الدراسات الإسلامیه لممثلیه الولی الفقیه فی حرس الثوره الإسلامیه، ۱۴۱۹/۱۳۷۷؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه الصفین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، ۱۴۰۴.