یکشنبه, ۶ فروردین , ۱۴۰۲ Sunday, 26 March , 2023 ساعت ×
با حضور در آسایشگاه قم حس میکردم داخل بهشت هستم
شناسه : 137650
0
همسر شهید ابراهیم رشید:

به گزارش پایگاه خبری فرهنگی شهر کریمه، به بهانه اولین سال حضور موسسه انوار آفتاب در آسایشگاه قم، با همسر شهید ابراهیم رشید، پس از حضور در آسایشگاه به گفتگو نشستیم.   صبح اول وقت بعد از تماس تلفنی با خانم عسگری تازه فهمیدم که مسافرت بودند و دیروقت خوابیدند و زمان خوبی برای صحبت […]

ارسال توسط : منبع : روابط عمومی آسایشگاه سالمندان و معلولین استان قم
پ
پ

به گزارش پایگاه خبری فرهنگی شهر کریمه، به بهانه اولین سال حضور موسسه انوار آفتاب در آسایشگاه قم، با همسر شهید ابراهیم رشید، پس از حضور در آسایشگاه به گفتگو نشستیم.

 

صبح اول وقت بعد از تماس تلفنی با خانم عسگری تازه فهمیدم که مسافرت بودند و دیروقت خوابیدند و زمان خوبی برای صحبت با ایشان انتخاب نکردم؛ اما خانم عسگری وقتی متوجه شدند که از آسایشگاه تماس گرفتم با فراغ بال وارد صحبت شدند.

 

متن زیر صحبتهای این بانوی نیکوکار درباره حال و هوای حضور ایشان در آسایشگاه و برگزاری جشن برای این فرشتگان زمینی بود.

 

«من خیلی وقت بود دوست داشتم بیام خانه سالمندان سر بزنم و از نزدیک و حال و احساس شان را بفهمم، خداروشکر با لطف بچه ها این افتخار را پیدا کردم تا بتونم در کنار این عزیزان و دوستان باشم.

 

همیشه دوست دارم بهترین اتفاق ها بیفته، با همت بچه ها برنامه انجام شد، خیلی حالم خوب بود.

 

واقعا فکر نمیکردم آسایشگاه قم با این شرایط باشه، مدیریت فوق العاده بودند اینکه خودشان را ملزم کرده بودند شرایط را عوض کنند و دغدغه بهتر شدن همه چیز را داشتند و با جون و دل برای هرکسی که در آسایشگاه حضور پیدا میکنه همه چیز را توضیح میدهند تا بتونن حتی قدمی کوچک برداره.

 

منم قطعا کمک خواهم کرد که اتفاقی که باید بیفتد زودتر نتیجه بدهد.

 

دوست داشتم با تک تک سالمندان صحبت کنم و اگر کاری برای هرکسی از دستم بربیاد انجام بدم؛ واقعا دنیای شیرینی دیدم و حس میکردم در بهشت هستم و فقط به فکر شاد کردن دل انها بودم؛

 

واقعا ذوق داشتم خیلی دنیای قشنگی دارند و خیلی دوست دارم این اتفاق بازم تکرار بشه و بتونم این افتخار را پیدا کنم که در خدمت این عزیزان باشم و بتونم یک کار خیلی کوچک برای این عزیزان دلم انجام بدهم.

 

و اینکه ممکنه بگویند فلانی همسر شهید هستند و این کارها چیه انجام میدهد اصلا برام مهم نبود و واقعا ذوق داشتم و واقعا خیلی دنیای قشنگی دارند و خیلی دوست دارم این اتفاق بازم تکرار بشه و بتونم این افتخار را پیدا کنم که در خدمت این عزیزان باشم و بتونم یک کار خیلی کوچک برای این عزیزان دلم انجام بدهم.

 

از شما و همچنین خانم پورمحمدی خیلی تشکر میکنم بابت زحماتی که کشیدید؛ امیدواریم بتونیم بازوی کوچکی باشیم و بتونیم در راه اهدافی که ایشان دارند قدمی برداریم.»

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

برای ارسال دیدگاه شما باید وارد سایت شوید.