به گزارش شهرکریمه در خلاصه داستان «غریب» آمده است: سال ۱۳۵۸ با بالا گرفتن اختلافات گروههای مسلح سیاسی از جمله کومله و دموکرات و…. شهید محمد بروجردی با تایید امام خمینی (ره) و شورای انقلاب و سپاه به همراه اندکی از همرزمانش، برای سامان دادن به اوضاع و رسیدگی به شرایط مردم راهی غرب کشور شدند. اوضاع نابسامان و اوج گیری دسته بندی ها شرایط را برای فرمانده جوان منطقه غرب پیچیدهتر کرد. تنها یک جرقه برای انفجار کافی بود..
در طول یک دهه اخیر بارها خبر ساخت فیلم یا سریالی درباره شهید محمد بروجردی منتشر شد و چهرههایی نیز به عنوان کارگردان و تهیهکننده پروژهها معرفی شدند اما هیچ کدام از آنها به مرحله تولید نرسیدند تا این که دیماه ۱۴۰۰ خبر سریالی به نام «غربت» درباره این شهید منتشر و محمدحسین لطیفی نیز به عنوان کارگردان آن معرفی شد اما مرداد امسال سازمان سینمایی مجوز ساخت فیلم «غریب» به تهیهکنندگی سازمان اوج و حامد عنقا را صادر کرد و این اثر در قالب فیلم سینمایی جلوی دوربین رفته است.
بابک حمیدیان پس از فیلم «روز بلوا» محصول سال ۹۸ و پس از ۲ سال غیبت در سینما، جلوی دوربین «غریب» رفته و نقش شهید بروجردی را ایفا کرده است. این بازیگر که چهره گریمپذیری دارد و تا به حال در نقشهای مختلف با گریمهای گوناگون دیده شده، در فیلم جدید لطیفی نیز با چهره جدیدی ظاهر شده است. بابک حمیدیان پیش از «غریب» هم تجربه بازی در آثار دفاع مقدسی را داشته و در فیلمهایی مانند «مزرعه پدری» ساخته رسول ملاقلیپور، «طبل بزرگ زیر پای چپ» اثر کاظم معصومی، «چ» کاری از ابراهیم حاتمیکیا، «پنجاه قدم آخر» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و «سرو زیر آب» ساخته محمدعلی باشهآهنگر بازی کرده است.
محمدحسین لطیفی کارگردان فیلم غریب می گوید:
بارها و بارها پیشنهاد ساخت فیلم دفاع مقدسی داشتم و اعتقادم این بود که کار من این نیست و نباید وارد این حوزه شوم. وقتی حامد عنقا پیشنهاد ساخت فیلمی با محوریت شهید بروجردی را به من دادند، من خودم احساس نزدیکی بسیار زیادی نسبت به شخصیت شهید بروجردی در وجود خودم میکردم. ولی باز هم این دلیل کافی برای من نبود، بنابراین به شرط اینکه خود حامد عنقا فیلمنامه را بنویسد، ساخت آن را قبول کردم.
لحظاتی در فیلم بود که من با دو محمد بروجردی روبهرو بودم؛ یکی نقش شهید بروجردی که بابک حمیدیان آن را ایفا میکرد و یکی هم محمد بروجردی که نوه آن شهید بود.
دوستان شاید راضی نباشند، اما میگویم تمامی فیلمسازان جمع شدند و گفتند چون همه فیلمها ممکن است به موقع نرسند، پس احتمال دارد به فیلمهای دیرتر برسد و ظلم شود. پس تصمیم گرفته شد سیمرغ مردمی نباشد.
تدوین نهایی برای جشنواره فیلم فجر همین نسخهای بود که امشب در کاخ رسانه به نمایش درآمد اما ممکن است برای اکران عمومی، زمان فیلم کمی بیشتر شد و صحنههایی اضافه شود.
در زمان پیشتولید، من و حامد عنقا به بابک حمیدیان برای نقش محمد بروجردی رسیدیم زیرا از لحاظ چهره هم به شدت به این شهید نزدیک بود. همچنین اینکه بابک به شدت به شهید بروجردی علاقه داشت و از قبل با این شخص آشنا بود.
هر فیلمی که انسانیت، محبت و عشق را منتقل کند، فیلم ارزشی محسوب میشود. به نظر من هر فیلمی که آگاهی دهد و به سمت درستی برود، فیلم ارزشی است.
این فیلم در دوساعت باید دیده شود و عموما به این صورت است که ما یک فیلم مستندی را میبینیم و ترغیب میشویم تا درباره آن ماجرا یا کاراکترها بیشتر بدانیم که به آن اطلاعات فرامتنی میگویند.
اینکه گفته شد این نسخه نهایی فیلم است باید بگویم صحبت این بود که ممکن است کمی به فیلم اضافه شود و ابهامات و سوالات برطرف شود. امیدوارم توانسته باشیم با این فیلم به نوع نگرش و ایدئولوژیاش نزدیک شویم و باز درباره آن بخوانیم و درکش کنیم.
اکبر براتی از جمله همرزمان و همراهان شهید محمد بروجردی است که سابقه آشنایی آنها به پیش از انقلاب و گروه توحیدی صف برمیگردد.
این دو از جمله افرادیاند که مسولیت حفاظت از امام خمینی(ره) هنگام بازگشت به ایران را برعهده داشتند.
براتی همزمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد آمد و کمی بعد به عنوان قائممقام اطلاعات سپاه در غرب کشور منصوب شد و شهید بروجردی را در مبارزات این خطه از کشورمان همراهی کرد.
آغاز همراهی با شهید بروجردی
سالهای ۱۳۵۴-۱۳۵۵ اکبر براتی به هیاتی که علاوه بر کارهای مذهبی کارهای سیاسی هم انجام میداد، وارد شد. آنها در این هیات به این نتیجه رسیده بودند برای آنکه دچار انحراف نشوند لازم است سراغ کتاب هایی چون نهج البلاغه بروند و از نظرات مراجع تقلید در این زمینه کمک بگیرند و آیتالله خمینی(ره) را در این مسیر انتخاب میکنند. براتی می گوید: «من در شاخهای از سازمان به عضویت پذیرفته شدم که شهید محمد اکبری آهنگران مسئول آن شاخه بود و هیات هم برای ایشان بود. تصمیم بر این گرفتیم تا سازمانی را با تفکرات قرآنی و به رهبری امام خمینی (ره) تشکیل دهیم و اعلام موجودیت کنیم. تا قبل از آنکه اعلام موجودیت کنیم یک وقفهای پیش آمد و من در این فاصله با شهید محمد بروجردی از نزدیک آشنا شدم.»
آنها برای آنکه با یک دیگر دیداری داشته باشند مقدمات ملاقات را فراهم میکنند: «قرار گذاشتیم تا پشت بازار تهران همدیگر را ببینیم. با موتور ایشان به سمت مسجد امام حسن(ع) رفتیم و مفصل درباره موضوعات مختلف مانند ولایت فقیه، تاریخ نهضت سالهای گذشته، سوابق گذشته، مجاهدین خلق و… صحبت کردیم. جالب اینجا بود که در اکثر موارد هم نظر بودیم و مطالعاتمان نتایج یکسان داشت و برداشتهایمان یکی بود. برای همین نخستین جلسه برای هر دوی ما بسیار امیدوارکننده بود. همان جا محمد بروجردی به من گفت آنها گروهی دارند و اگر بخواهم من هم میتوانم وارد این گروه شوم.»
تشکیل گروه توحیدی صف
براتی خاطرهاش را این طور پی میگیرد: «او به من گفت برای آنکه در آن گروه به صورت سرخود عمل نکنیم، از نظرات امام (ره) استفاده میکنیم و آیا مایل هستم به این گروه اضافه شوم؟ چون هم عقیده بودیم پذیرفتم. قرار شد به جز خودم (چون هم آموزش حوزوی و هم نظامی دیده بودم) افراد دیگری را هم معرفی کنم تا در صورت لزوم به این گروه اضافه شوند. من و محمد بروجردی خیل عظیمی از نیروهای مومن، شجاع و کاردان را در گروه توحیدی صف(یکی از ۷ گروهی که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را تشکیل دادند) سازمان دادیم و عملیاتهای موفقیت آمیزی نیز توانستیم به ویژه علیه آمریکاییها انجام دهیم.»
همراهی شهید محمد بروجردی و اکبر براتی از گروه توحیدی صف آغاز میشود. فعالیتها آن ها ادامه پیدا میکند تا اینکه به زمان ورود امام (ره) میرسد: «از آنجایی که شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح و شهید عراقی گروه ما را میشناختند، پذیرفتند تا به عنوان تیم حفاظت ورود امام (ره) حضور داشته باشیم. شهید بروجردی به من مسئولیت ترمینال یک را داد و با مدیریتی که صورت گرفت حرکت امام (ره) از فرودگاه به سمت بهشت زهرا را در دست گرفتیم.»
امنیت نه با اسلحه بلکه با اندیشه
در نخستین روزهای پیروزی انقلاب ناآرامیهای غرب کشور، گنبد کابوس، سیستان و بلوچستان، خلق عرب و… آغاز شد و شهید بروجردی در تلاش بود تا نیروهایی را برای مقابله با چنین آشوبهایی تربیت کند. براتی درباره شرایط آن زمان میگوید: «آشوبها و توطئهها آغاز شده بود و شهید بروجردی در آن زمان در زندان اوین در بخش آموزش مشغول آموزش نیروهای مخصوص بود تا بتوانند مقابله درستی در برابر آشوبها و توطئهها داشته باشند. ایشان آنقدر درگیر آموزش بودند که تنها میتوانستم او را در جلسات هفتگی ببینم و با هم صحبت کنیم. تمام تلاشاو بر این بود تا افراد زیادی را تربیت کند و آموزش بدهد تا هر چه سریعتر از تجزیه و تفرقه جلوگیری کند.»
از آنجایی که اکبر براتی آموزش نظامی دیده بود قرار بر آن می شود تا همراه با شهید بروجردی به غرب کشور برود تا مسائل کردستان را حل کنند: «شهید محمد بروجردی در ساماندهی کردستان نقش بسزایی داشت. او از همان ابتدا تفکرش بر این بود که نباید مردم را با دشمن یکی دانست. باید مردم را به سمت خود جذب کرد؛ به شیوه اقناعی آنها را روشن کرد و سپس آنها را با خود همراه ساخت. او با همین تفکر توانست گروه پیشمرگان کرد مسلمان را پایهریزی کند. شهید بروجردی خط تفکر مردم کردستان را از ضد انقلاب جدا کرد. حتی ساعت ها با زندانیها نیز حرف میزد و سعی میکرد با مذاکره به آنها بفهماند راهی که رفتهاند اشتباه بوده و حالا برای همین زندانی هستند یا قرار است اعدام شوند.»
براتی بر این نکته تأکید دارد که کارهای فرهنگی شهید بروجردی ساده نبود؛ با این حال در همان شرایط سخت تلاش او بر این بود تا فرهنگسازی درستی داشته باشد: «شهید بروجردی در آن فضا به عنوان یک فرد نظامی باز هم تلاش میکرد با فکر و مباحثه وارد عمل شود و کسانی که گمراه شدهاند را بیدار کند. او ایجاد امنیت را با اسلحه نمیدانست با اندیشه میدانست. میگفت ضد انقلاب اندیشهاش به مشکل خورده است که اسلحه به دست گرفته و باید ابتدا اندیشه او را اصلاح کرد.»
اکبر براتی در ادامه از سختیهایی میگوید که برای آزادسازی کردستان پیشرو داشتند: «شهید بروجردی وجب به وجب غرب کشور را با طراحی و برنامهریزی پاکسازی میکرد. فرماندهانی را کشف و به سر کار میآورد که بهترین نتیجه را به همراه داشته باشد. از آنجایی که شبها امکان پیشروی برای ما نبود و شناخت کافی از آن محیط و فضا نداشتیم، شهید بروجردی یگان ویژهای را ترتیب داد تا بتواند به وسیله آنها ضد انقلاب را در شب و روز، سرما و گرما در کوهستان و دشت و… تعقیب کند و از حرکت نیاستند. او تمام تلاشاش را کرد تا برای آن یگان ویژه امکانات تأمین شود. بچههای این تیپ دورههای ویژه دیدند که نخستین فرمانده آن شهید ناصر کاظمی بود. بعد شهید محمدعلی گنجیزاده و سپس شهید محمود کاوه که هر کدام موفقیتهای بسیاری در این مسیر به دست آوردند.»
وقت عمل که میرسید از خیلیها خبری نبود
براتی با یادآوری این که «کسانی بودند که نمیخواستند همکاری لازم را برای بهبود اوضاع کنند» میگوید: «من و شهید بروجردی در آن زمان دو نوع صحبت داشتیم. یک دسته از صحبتهایمان درباره کار بود که بیشتر در شورای فرماندهی منطقه مطرح میشد. یک دسته از صحبتهایمان به صورت دو نفره بود که درباره تهدیدهای دشمنان و اینکه در آینده قرار است چه اتفاقاتی رخ دهد حرف میزدیم تا بر اساس آن برنامه ریزی کنیم. بعضی مواقع هم درباره مواضع دولت و شخصیتهای آن دوران حرف میزدیم. به هر حال شرایط جنگی بود و خون بچهها را مهم و مقدس میدانستیم.»
او ادامه میدهد: «با این وجود در آن زمان همه به دنبال این نبودند تا کمکی در این زمینهها انجام دهند. میخواستند خودی نشان دهند؛ اما وقت عمل که میرسید خبری نبود. در مکانهای امن قولهای مساعد میدادند؛ اما به وقتاش عمل نمیکردند.»
ثبت دیدگاه