خلاصه با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف در سده های ۸ و ۹ هجری و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ،شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی-با محوریت صوفیان نقشبندی- هستیم . فضای فرهنگی میان اهل سنت خراسان دراین قرون بجز مورد ها استثنایی ، بر این باور بود که میتوان میان […]

 

خلاصه

با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف در سده های ۸ و ۹ هجری و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ،شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی-با محوریت صوفیان نقشبندی- هستیم . فضای فرهنگی میان اهل سنت خراسان دراین قرون بجز مورد ها استثنایی ، بر این باور بود که میتوان میان چهار خلیفه و دوازده امام شیعیان جمع کرد و به همه آنان معتقد بود. عنوانی که به این گرایش و جریان میتوان داد، «تسنن دوازده امامی»است. ارزیابی مجموعه داده های تاریخی و آگاهی های موجود، نشان داددر سده های هشتم و نهم هجری، تلاش های وسیع ای شروع گردید تا این فکر را ترویج کند که میتوان ضمن پای بندی به کتاب و سنت ، در پینشان دادن معرفتی باطنی و عرفانی از کتاب و سنت بود تا برآورنده احتیاج های فکری زمان باشد.

این فکر،بعضی از علمای اهل سنت خراسان را برآن داشت تا ضمن جلوگیری از مقابله با تسنن خراسانی، به شکلی با عقب نشینی-به اقتضای زمانه- گرایش به تسنن دوازده امامی را اتخاذ کنند . دراین گرایش، عواملی چون: توجه دیدگاهی و عملی علمای اهل سنت به اهل بیت:، علاقه پادشاهان تیموری به دوازده امام شیعیان، فعالیت چشم گیر علویان، برآمدن خیزش های تصوفی،عالمان شیعی،مداحان و منقبت خوانان خراسان، نقشی بنیادی داشته اند و مبحث ارزیابی این مقاله می باشند.

کلیدواژه ها

تسنن دوازده امامی، خراسان، زمینه ها، دلایل

پس از هجوم مغولان در قرن هفتم هجری، فقیهان از رهبری نهاد دینی کنار رفتند و رهبری افکار عمومی، به دست مشایخ و متصوفان افتاد. این وضعیت، موجب دگرگونی در باور عمومی جامعه و تغییر در گفتمانعالمان دینیگردید، به نحوی که گزاره های مذهبی جدیدیمطرح گردید که دربردارنده عناصر شیعی-صوفی بود.

تحولاتی مثل سقوط خلافت عباسی، حضور اجتماعی تشیع و پیوند آن با تصوف که طی سده های هفتم و هشتم هجری اتفاق افتاد و تسنن خراسانی هرچند کوشش می کرد میدان داربماند، در انطباق با تغییراتی که رخ داده بود، ناکام ماند. با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم، شاهد تغییر نگرش تسنن خراسانی با محوریت صوفیان نقشبندی هستیم.آنان ضمن جلوگیری از مقابله با تسنن خراسانی، بر این باور گردیدند که میتوان به دوازده امام: به عنوان اولیای خدا در کنار حقانیت خلفای راشدین، معتقد بود . عنوانی که به این تغییر نگرش و گرایش میتوان داد،«تسنن دوازده امامی» هست.

پرسشی که در مورد تسنن دوازده امامی به ذهن متبادر می شود این هست که زمینه های گرایش به این تسنن، چه بود و دلایل تاثیرگذار در این گرایش کدامند؟

به کوتاهی میتوان اظهار کرد، گرچه گرایش معنوی به تسنن دوازده امامی به پیش از هجوم مغول (۶۱۷ ق) برمی شود، این امر در خراسان قرن نهم هجری عمومیت یافت. زمینه ها و عواملی چند در این گرایشنقش بنیادی داشتند که دگرگونی فرهنگ اهل سنت در سایه دگرگونی اعتقادی تصوف سنی به تصوف شیعینتیجه آن هست که با ظهور صفویه تبلور سیاسی نیز یافت.

تسنن دوازده امامی و چگونگی گرایش به آن، توجه تاریخ نگاران را جلب کرد. گرچه آگاهی های پراکنده و ناکافی در این خصوص در بعضی نوشتارها آمده، نه فقط در این خصوص نگاه جامعی وجود نداشته و یا به نگارش درنیامده، لکن همان آگاهی های پراکنده نیز درخور نقد و ارزیابی هست.

زمینه ها

با حاکمیت غزنویان وسلجوقیان ، تسنن محور مذهبی خراسان در دو قرن پنجم و ششم هجری گردید. تسنن خراسانی این زمان، ضمن تقابل عقیدتی با عراق به عنوان پناهگاه تشیع، در دوران مقبولیت و مشروعیت خود حضور دارد. انعکاس این تقابل را میتوان در کتاب خواجه نظام الملک (م ۴۸۵ق) دید؛ آن جا که به سلطان سلجوقی اخطار می دهد که باید «دبیران خراسانی حنفی مذهب یا شافعی مذهب پاکیزه باشند» و باید از نفوذ «دبیران و عوامل بدمذهب عراق » به بدنه دیوان سالاری سلجوقی جلوگیری شود.(نظام الملک طوسی،۱۳۸۳، ص۲۱۵)

 (نظام الملک طوسی،۱۳۸۳، ص۲۱۵) اما با تحولاتی مثل سقوط خلافت عباسی(۶۵۶ق)، حضور اجتماعی تشیع و پیوند تشیع و تصوف که طیسده های هفتم و هشتم هجری اتفاق افتاد ، به تدریج مشخص گردید که قبای تسنن خراسانی بر قامت سیاست و فرهنگ جامعه ایرانی تنگ شده هست. ( (فیاض انوش ، ۱۳۹۲، ص ۸۳) تسنن خراسانی هرچند به وسیله دیوانیانی چون جوینی ها و رشید الدین فضل الله، کوشش می کرد میدان دار بماند،میتوان پذیرفت که در انطباق با تحولات رخ داده، ناکام ماند .

نهضت سربداران خراسانو انعکاس آن در سایر شهرهای ایران ، دلیلی بر ناکامی تسنن در سده های هشتم و نهم هجری هست. گرچه تکاپوهایی در دوران پس از تیمور برای برگشت به تسنن خراسانی توسط حکام تیموری رویت می شود، با شکل گیری پیوند تشیع و تصوف و نفوذ روزافزون تشیع در میان توده های مردم ، شاهد تغییر نگرش صوفیان نقشبندی خراسان- به عنوان تنهاطریقت صوفیانه سنی بنیاد- و حکام تیموری هستیم .

در این زمان، تلاش های وسیع ای شروع گردیده بود تا این فکر را ترویج کند که میتوان ضمن پای بندی به کتاب و سنت ، در پینشان دادن معرفتی باطنی و عرفانی از کتاب و سنت بود تا برآورنده احتیاج های فکری زمان باشد و چون میراث علوم اهل بیت:، غنی ترین دست مایه ها را در این زمینه ارائه می کرد ، بعضی از علمای اهل سنت خراسان هم چون خواجه پارسا و عبدالرحمان جامی را بر آن داشت تا ضمن جلوگیری از مقابله با تسنن خراسانی، به شکلی با عقب نشینی در برابر اقتضای زمانه ، گرایشی به نام تسنن دوازده امامی را اتخاذ کنند.

حکام تیموری نیز برای توسل به الگویی که ثبات را بهمراه داشته باشد ، از این گرایش به عنوان مطلوب خود پشتیبانی می کردند ، هرچند با گروه ها و کسانی که در برابر تسنن خراسانی مانعی تلقی می گردیدند ، برخورد قهری می گردید.

این جریان از گرایش معنوی- نه عقیدتی و مذهبی- به اهل بیت:پیش از هجوم مغول سرچشمه می گیرد؛ به طور مثال افرادی مثل عطار نیشابوری (م۶۰۷ ق) هم خلفای چهارگانه را به یکسان می ستودند و هم «حسنین»را «پیشرو ده معصوم» می دانستند .(عطار نیشابوری ، ۱۳۷۵، ص ۹۰)

(عطار نیشابوری ، ۱۳۷۵، ص ۹۰)اما در خراسان قرن نهم، این امر عمومیت یافت، زیرا پس از هجوم مغولان در قرن هفتم هجری ، فقها از نهادهای هدایت گر جامعه عقب رانده گردیدند و راه برای رشد صورت های دیگری از دین ورزی اسلامی باز گردید (مشکوریان ، ۱۳۹۳، ص ۱۱۶) که رویمر آن را نوسان میان تشیع و تسنن ، بسط طریقت های صوفیانه و بویژه رایج شدن وسیع تکریم و تقدیس امامن اهل بیت می داند.((رویمر، ۱۳۸۵، ص۲۵۴-۲۵۵) مزاوی هم بر این نظر هست که رشد تفکرات اسلامی قشری که حد و مرزی نمی شناخت ، به قیمت زوال اسلام سنتی، هم در صورت تألیفی سنی آن و هم گونه اثناعشری آن تمام گردید.(mazzaoui,1972, p.83).

(mazzaoui,1972, p. 83). (جعفریان ، ۱۳۷۷، ج۳ ، ص ۲۵۵)

چند عامل در گرایش به این نوع تسنن، نقش بنیادی داشتند که عبارت هستند از:

 الف) توجه دیدگاهی و عملی علمای اهل سنت به اهل بیت:

به هر حال ، فضای فرهنگی میان اهل سنت در سده های ۸ و ۹ هجری بجز مورد ها استثنایی ، طبق این باور بود که میتوان میان چهار خلیفه و دوازده امام جمع کرد و به همه آنان معتقد بود . عنوانی که به این گرایش و جریان میتوان داد ،«تسنن دوازده امامی» هست. من جمله نمونه های نزدیکی اهل سنت با تشیع را میتوان در نوشته ابوالمفاخر یحیی باخرزی ، صوفی قرن هشتم هجری جست وجو کرد که در کتاب خود می نویسد:

(جعفریان ، ۱۳۷۷، ج۳ ، ص ۲۵۵)اهل سنت در سده های ۸ و۹ هجری، بر اثر تحولاتی هم چون پیوند تشیع و تصوف ونفوذ اجتماعی تشیع، به طرف پذیرش مقام و منزلت امامان شیعه پیش می رفتند؛ یعنی در عین اعتقاد به خلافت شیخین و عثمان ، در مورد مقام و مرتبت امامان شیعه هم اعتقادگونه ایداشته و در منقبت آنان حرف می گفته اند؛ حال آن که این وضعیت را در دوره های قبل به تصویر شاهد هستیم . (باخرزی ، نسخه عکسی، ۱۳)

در این دوره تسنن به تدریج به تشیع نزدیک گردید و کم کم توصیف حال امامان شیعه در کتاب های اهل سنت وارد گردید وبه جز مسائل فقهی ، امامت و ولایت اهل بیتنیز پذیرفته گردید . من جمله نمونه های نزدیکی اهل سنت با تشیع را میتوان در نوشته ابوالمفاخر یحیی باخرزی ، صوفی قرن هشتم هجری جست وجو کرد که در کتاب خود می نویسد:جمیع این دعوات مروی هست که از رسول صلی الله بر علیه و سلم و از صحابه رسول و از پیشوایان دین و امامن هدی و یقین. ( (باخرزی ، نسخه عکسی، ۱۳)نمونه دیگر نزدیکی اهل سنت با تشیع در این دوره را میتوان در کتاب تاریخ بناکتی، نوشته فخرالدین محمد بناکتی، (م۷۳۰ ق) جست وجو کرد. وی سنی مذهب بوده ولی با انعطاف بسیار با اقوال و رأیها و آثار شیعه رویارو شده هست. (شادان ، ۱۳۸۰ ،ص ۱۵۷) وی در مورد نحوه شهادت امام دوم شیعیان ومدفن مادرش حضرت فاطمه"می نویسد:

(شادان ،۱۳۸۰،ص ۱۵۵) بناکتی کتاب خود را به نه بخش تقسیم کرده و در بخش سوم ، ضمن بیان نسب پیامبر اسلام۹تا حضرت ابراهیم۷،به توصیف حال خلفای راشدین و امامن مهدیین تا مستعصم آخرین خلیفه عباسی ، پرداخته هست. (بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۰۴)

هم چنین در مورد امام مهدی(عج) نوشته هست:

بناکتی کتاب خود را با «الحمد لله حق حمده و الصلوه علی خیر خلقه محمد و آله اجمعین »(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱) آغاز می نماید ودر کتابش همه امامن دوازده گانه – علیهم السلام- را به امامی و پیشوایییاد می کند … (شادان ، ۱۳۸۰ ،ص ۱۵۷) وی در مورد نحوه شهادت امام دوم شیعیان ومدفن مادرش حضرت فاطمه"می نویسد:معاویه، جعده بنت اشعث بن قیس الکندی را که از اهل حرم حسن بن علی بود، صد هزار درم پذیرفت تا حسن را زهر دهد و شهیدکرد و در بقیع پیش مادرش فاطمه دفن کردند.(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۱۶)

(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۰۴)مادرش ام ولد بود ، اسمش نرجس بنت یشوعابن قیصر ملک روم ، پیش از طلوع صبح شب نیمه ماه شعبان سنه خمس و خمسین و مأتین (۲۵۵) به سر من رأی در وجود آمد و او را از دشمنان مخفی می داشتند . و اعتماد اهل شیعه اثناعشریه چنان هست که تا حالا هنوز زنده هست و خارج شدن خواهد کرد.

(بناکتی ، ۱۳۷۸، ص۱۱۶)همان گونه که از فحوایاین مطالب برمی آید، بناکتی زیادی از رأی های شیعی را در مذهب خود جذب می کند و با مسائل مذهبی برخوردی منصفانه و تهی از تعصب و طرف داری دارد. این امر، نشان دهنده فاصله گرفتن از تسنن خراسانیسده های پنجم و ششم هجری هست. (در این میان، نقش صوفیان نقشبندی خراسان را در گرایش به تسنن دوازده امامی نمی شود نادیده انگاشت .

 خواجه محمد پارسا (م۸۲۲ ق)، رهبرصوفیان نقشبندی، در کتاب فصل الخطاب خود، توصیف حال امامان شیعه را طولانی آورده هست . ( (جعفریان ، ۱۳۷۷، ص ۲۵۵ )در این کتاب، عمده ترین مطالبی که به صورت طولانی و مستند بحث گردیده و ظواهر و توضیحات بسیار از کتب معتبر برای تصریح مبحث آورده شده ، ذی ربط به دو مطلب هست:یکی«اهل البیت »که از آیه تطهیر و تفسیر آن شروع می شود (خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص۴۸۹)و دیگری حدیث معروف در جریان غدیر خم که وی عین جریان و اقوال گوناگون را ذکر می کند…»( اوپس از ذکر آیه تطهیر(سوره احزاب، آیه ۳۳)، آورده : «انما هم علی و فاطمه و الحسن و الحسین – رضی الله عنهم – و هی لهم خاصه».(مسگرنژاد، ۱۳۷۸، ص ۱۱۹) هم چنین در فضایلاهل بیت، از زیدبن ارقم نقلی آورده که رسول خدا۹ فرمودند:

« (خواجه پارسا،۱۳۸۱، ص ۴۸۹) خواجه در بیان مودت اهل بیتنیز به آیه معروف «قل لا اسالکم بر علیه اجرا مگر الموده فی القربی . (خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص۵۰۷)

»(شوری ،۲۳) و تفسیر آن رو می کند(خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص ۵۰۵) ودر این باره حتی از تفسیر سلمیبهره می گیرد که روایتی از تفاسیر وابسته به امام ششم شیعیان هست…(مسگرنژاد، ۱۳۷۸، ص ۱۱۹) هم چنین در فضایلاهل بیت، از زیدبن ارقم نقلی آورده که رسول خدا۹ فرمودند:«العلی و فاطمه و الحسن و الحسین – رضی الله عنهم – انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم». (خواجه پارسا ، ۱۳۸۱، ص ۵۰۷)

(خواجه پارسا، ۱۳۸۱، ص۵۰۷)وی هم چنین در فصل الخطاب آورده:قال رسول الله صلی الله بر علیه وسلم : «من مات علی حب آل محمد مات شهیدا . و من مات علی عداوت آل محمد لم یشم رایحه الجنه».

(خواجه پارسا ، ۱۳۸۱، ص ۵۰۷)خواجه در این کتاب ، به بحث در مسائل و مدعاهای شیعه در مورد ولایت و معصومان و اهل بیت و مسأله غیبت اهتمام ورزیده هست. او گرچه در میان نقشبندیان ، در راستای پرداختن به زندگانی امامان شیعه پیشگام هست، بیش تر کوشیده تا نکات اخلاقی ، معنوی و تاریخی زندگانی امامان شیعه را بیان کند.(عبدالرحمان جامی (م۸۹۸ق) نیز من جمله نویسندگان و صوفیان نقشبندی این دوره هست که در کنار پذیرش خلفای نخست و صحابه کرام، به امامان شیعه نیز احترام گزارده، وی را صاحبان کرامت و خوارق عادات می داند.( او در کتاب ظواهر النبوه لتقویه یقین اهل الفتوه که به درخواست امیرعلیشیرنوایی(م ۹۰۶ ق)نگارشته، شواهدی بر نبوت رسول خدا۹ آورده و پس از آن به کرامات سه خلیفه نخست پرداخته و در ادامه، کرامات دوازده امام را آورده که امام علی نخستین وی هست.(داداش نژاد، ۱۳۹۰، ص ۵۶)

جامی در مورد امام نهم شیعیان نیز می نویسد:

(جامی ، ۱۳۷۹، ص۳۲۶) وی کراماتی را در مورد امامن شیعه گرد آورده هست. (جامی، ۱۳۷۹،ص۳۵۲- ۴۰۵) او هنگام ورود به توصیف حال هر امام ، ابتدا تاریخچه ای از ایشانشامل تولد ، وفات و بعضی مقطع ها با اهمیت زندگیامام را در چند صفحه به صورت محدود می آورد.( (داداش نژاد، ۱۳۹۰، ص ۵۶)امام محمد بن امام علی بن امام موسی بن جعفر ـ رضی الله عنهم ـ وی امام نهم هست و کنیت وی ابوجعفر هست. او هم چنین سروده فرزدق در ستایش امام زین العابدین را به شعر فارسی بازگرداند (جامی ، ۱۳۸۵، ص ۱۴۱) و با الهام از اشعار شافعی در مورد محبت اهل بیت چنین سرود:

رفض اگر هست حب آل نبی

رفض فرض هست بر ذکی و غبی

(جامی، ۱۳۸۵، ص ۱۴۶)

هم چنین وقتی که عازم عزیمت حج گردید (۸۷۷ ق)، در مسیر راه به زیارت مرقد امام حسین رفت و این شعر را سرود:

کردم ز دیده پای سوی مشهد حسین

هست این عزیمت به مذهب عشق فرض عین

خدام مرقدش به سرم گر نهند پای

حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین

(نظامی باخرزی ، ۱۳۷۱ ، ص ۱۷۶)

در کنیت و نام، قبول کننده امام محمد باقر هست ـ رضی الله عنه ـ و لهذا او را «جعفر ثانی» گفته اند و لقب وی تقی و جواد هست. ( جامی ، نسخه خطی ، ص۳۰۳) نکته آخر در مورد کتاب شواهدالنبویه این که رویکرد جامی، بیش تر تقریب به نظرشیعیاندر مورد امامان شیعه بوده ،به همین علت کرامات وخوارق عادت امامن را به صورت وسیع نقل کرده هست. او هم چنین سروده فرزدق در ستایش امام زین العابدین را به شعر فارسی بازگرداند (جامی ، ۱۳۸۵، ص ۱۴۱) و با الهام از اشعار شافعی در مورد محبت اهل بیت چنین سرود:نمونه دیگر گرایش به تسنن دوازده امامی،کتاب وَسیله الخادم إلی المَخدوم،در توصیف صلوات چهارده معصوم:، اثر فضل بن روزبهان خُنجی(۹۲۷ ق) ، عالم اهل سنت قرن نهم ودهم هجری هست.خنجی در داعیه نگارش کتاب می نویسد:

او کتاب را با مبحث صلوات آغاز نموده و موضوعات بعدی را در توصیف حال چهارده معصوم نگاشته هست… وی در توصیف صلوات، از مطالب اختلافی حرف نگفته و خلفای مورد احترام خود را هم متعرض نشده هست… خنجی در داعیه نگارش کتاب می نویسد:طریق رهایی از بلیات و سبیل حاصل شدن مقاصد و حاجات را منحصر در این توجه و ابلاغ صلوات نگاه کردم.(خنجی ،۱۳۷۵، ص۴۲)

او در مورد فضایل امام علی می گوید:

(خنجی،۱۳۷۵، ص۴۳)

خنجی هم چنین در توصیف صلوات امام جواد می‏نویسد:

چون ترکیب آن صلوات مشتمل بود بر بسی از احوال و مناقب و اوصاف به این اجلّه کرام و ذکر القاب و واقعات قبور و مراقد وی در فحوای آن اندراج داشت، یکی از دوستان که به مطالعه آن مشرف شده بود، التماس نمود که آن صلوات را شرحی نوشته شود که متضمن بیان لغات و حل اشارات به احوال و واقعات و اسباب وفات و بیان وجه تلقب وی به آن القاب باشد و فی الجمله مجمل سیر آن چهارده معصوم از فحوای آن آشکار شود. ماحیالغوایه و العناد، قامع
أ(خنجی ،۱۳۷۵، ص۴۲)و اتفاق علماست که در فضیلت هیچ کس آن مقدار احادیث ثابت نشده که در فضیلت آن حضرت؛ و درین مقام تفاصیل آن آیات و احادیث اگر یاد کنیم، این مجلد برنتابد و ان شاء اللّه در کتابی علی حده جمع کنیم.

(خنجی،۱۳۷۵، ص۴۳)اللهم صل و سلم علی الإمام التاسع، الاواب السجاد الفائق فی الجود علی الأجواد مانح العطایا و الاوفاد لعامه العباد. ماحیالغوایه و العناد، قامع أرباب البغی و الفساد، مالک معالم الهدایه و الإرشاد الی سبل الرشاد، المقتبس من نور علومه الافراد من الأبدال و الأوتاد أبی‏جعفر محمد التقی الجواد ابن علی الرضا، ساکن روضهالجنه بأنعم العیش،المقبور عند جده بمقابر قریش. وی به کثرت عبادت آن حضرتاشاره نموده، چنان که روایت کرده‏اند پس از امام زین‏العابدین، هیچ کس به کثرت عبادات آن حضرت نبوده، و در بخشش بر همه بخشندگان فایق و غالب هست. پناه ضعیفان و ملاذ سائلان در وقت حاجات بود:

«اللهم صل علی سیدنا محمد و آل سیدنا سیما الإمام السجاد محمد التقی الجواد»، (خنجی،۱۳۷۵،ص۲۴۹)

آن حضرت در بخشش سرآمد روزگار بود تا آن جا که او را «جواد» لقب کرده‏اند.

ب) نقش پادشاهان تیموری

  پناه ضعیفان و ملاذ سائلان در وقت حاجات بود:اظهار علاقه علمای اهل سنت به اهل بیت، در سده های هشتم ونهم هجری، نشان دهنده این حقیقت هست که آنان به وسیله گسترشاجتماعیتشیع وپیوند تشیع و تصوف، به طرف پذیرش مقام و منزلت امامان شیعه پیش رفته و در منقبت آنان حرف می گفته اند .(manz, 2007, p.209) اعتقادات مذهبی این دوره، متنوع و به صورت کلیمجموعه ایسازگار بود، اما فقط جنبه هایی از اعمال و عقاید ، مشخص و معروف شده بودند. سیاست مذهبی تیمور در برخورد با پیروان مذاهب متفاوت اسلامی ، شیوخ و عرفا ،اهل بیت و سادات، بحث برانگیز و ارزیابی هست، به به صورتی که وی در تزوکات، به جانشین خود توصیه کرد:

احترام به اولاد پیامبر یکی از این اعمال و اعتقادات بود که به صورت ارادت به امام علی۷و سایر امامان شیعه تبلور می یافت .(حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص۲۰۲)

(manz, 2007, p. (میرجعفری ، ۱۳۷۹، ص۶۱) تیمور در مورد کارهای مذهبی خود می نویسد:

۲۰۹)احترام به اولاد پیامبر۹، سوژه ای هست که از دوره تیمور (۷۳۶ـ۸۰۷ ق) به بعد ، به طور مستمر با آن رو به رو می گردیم. (حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص ۳۵۸)

نویسنده منتخب التواریخ می نویسد:

سیاست مذهبی تیمور در برخورد با پیروان مذاهب متفاوت اسلامی ، شیوخ و عرفا ،اهل بیت و سادات، بحث برانگیز و ارزیابی هست، به به صورتی که وی در تزوکات، به جانشین خود توصیه کرد:و مرتبه آل محمد را از جمیع مراتب برتر داری و تعظیم و احترام وی به جا آری و افراط در محبت وی اسراف ندانی که هر چه از برای خدا باشد، در آن اسراف نباشد. (نطنزی ، ۱۳۳۶، ص۳۷۹)

(حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص۲۰۲)تیمور هنگام هجوم به مصر و شام ، داعیه مساعدو مثبتی نسبت به امام علی و شیعیان از خود بروز داد (رفیعی، ۱۳۷۵، ص ۱۳۲) «تا آن جا که دمشق را با شعار انتقام امام حسین از نسل یزید گشود». ( (میرجعفری ، ۱۳۷۹، ص۶۱) تیمور در مورد کارهای مذهبی خود می نویسد:امر کردم که به روضه مقدسه امیرالمؤمنین پادشاه مردان ، علی بن ابی طالب و امام حسین و شیخ عبدالقادر و ابوحنیفه و امام موسی کاظم و امام محمد تقی و امام علی بن موسی، در طوس فرش روشنایی و آش یومیه مقررسازند. (میرجعفری، ۱۳۷۹، ص ۱۲۵)

(حسینی تربتی، ۱۳۴۲، ص ۳۵۸)چون تیمور در سال ۸۰۳ هجری به فتح شام رفت و غارت معروف خود را در آن جا انجام داد، هرچه سرداران خراسان و مازندران که همراه بودند، به تعصب تشیع حفره گورخانه معاویه و یزید و شمر ذی الجوشن و سایر ملاعین بنی امیه را با خاک هامون گردانید و به لوث و روث بینباشتند.»(manz, 2007, p.220) (نطنزی ، ۱۳۳۶، ص۳۷۹)اقدام های تیمور گرچه از روی سیاست ، تزویر یا کذب بوده، در اهل زمان وی تاثیرگذار افتاد و موجب گردید در دوره جانشینانش، احترام به امامان شیعه ، مشایخ و سادات باب شود؛به به صورتی که شاهد زیارت شاهرخ از مرقد امام علی بن موسی الرضا۷در سال های ۸۱۴ و ۸۲۱ هجری هستیم.

(خواندمیر ، ۱۳۳۳، ج۳، ص ۵۵۳ ) حتی همسر شاهرخ، گوهرشاد بیگم، مسجد جامعی در کنار مرقد امام هشتم شیعیان بنا کرد و فرزندش بایسنقرمیرزا نیز کتیبه های معروف مسجد گوهرشاد را با خط ثلث درج کرد. (میرجعفری، ۱۳۷۹، ص ۱۲۵)نکته قابل ذکری که برخیتاریخ نگاران هم چون خانم منز به آن اشاره کرده اند،این هست که «احترام به زیارتگاه امام رضا، سیاستی جدید از سوی شاهرخ و گوهرشاد نبود، لکن به رسمیت شناختن ارزش رو به افزایش زیارتگاه، به وسیله تکریم وسیع و عمومی به خاندان پیامبر بود. (ناصری داوودی، ۱۳۷۸،ص۱۷۳) عبدالرزاق سمرقندی در این باره می نویسد:

…۲۲۰)بنابراین میتوان اظهار کرد: شاهرخ و سایر حکام تیموری ، ناگزیر بودند به جریان های اعتقادی زمانه و مقام های مذهبی حول خود ارج و احترام نهند. مولانا سیف الدین نقاش اصفهانی، مرثیه نیکو گفته هست و مرثیه این هست:

چندان که چرخ گشت به دوران روزگار

شاهرخ با علاقه ای که به اهل بیت:، سادات و زیارت عتبات مقدسه ، من جمله آستان مقدس امام رضا از خود نشان می داد، گرچه دلایل سیاسی و عقیدتی داشت، به صورت غیرمستقیم در جهت ترویج تشیع و گرایش به تسنن دوازده امامی حرکت می کرد…

یا رب به حق حرمت اولاد فاطمه

..

(سمرقندی ،۱۳۸۳، ج۲، ص ۵ )

(ناصری داوودی، ۱۳۷۸،ص۱۷۳) عبدالرزاق سمرقندی در این باره می نویسد:. ( و آن حضرت[شاهرخ]مدت چهل روز بر مسند خلافت و سلطنت می نشست و مشاهیر ایران و توران و اعاظم ربع مسکون و مهتران خراسان، بر درگاه همایون جمع بودند. (manz, 2007, p.220)

مولانا سیف الدین نقاش اصفهانی، مرثیه نیکو گفته هست و مرثیه این هست:نقش وفا نیافت بر ایوان روزگار . (خواند میر، ۱۳۳۳، ج۴، ص ۲۸)

صبری بده به بیگم غمگین ناتوان.یادکرد آل محمد با تعبیر«طیبین و طاهرین» و نیز اهتمام بر نام امیر مؤمنین ، در کتیبه مسجد جامع یزد آن هم در کنار نام سلطان شاهرخ با تاریخ ۸۱۹ هجری و شهادت به ولایت امیرمؤمنان علی۷ بر کاشی کاری محراب مسجد ورزنه، واقع در یکصد کیلومتری شرق اصفهان، نشان از ارزش بالای امامان شیعه در میان مردم این روزگار دارد. یکی از حضار اظهار کرد: «در کدام
( جعفریان ، ۱۳۷۷، ص ۲۹۷ و ۳۱۰) همسر میرانشاه ، پیش از فوت در کنار زیارتگاه امام رضا۷ سکنا گزید تا در آن جا بمیرد . وی در سال ۸۱۴ هجری در همین مکان درگذشت و مدفون گردید. ۲۲۰)الغ بیگ برای جلب پشتیبانی و نظر سادات و اعاظم شیعه ، مرقد امام هشتم را زیارت کرد و «صلات و نذورات به مجاوران آن عتبه کعبه مرتبه رسانید». (سمرقندی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۸۳)

  (خواند میر، ۱۳۳۳، ج۴، ص ۲۸)ابوالقاسم بابر پسر بایسنقر(۸۵۲ـ۸۶۱ ق) نیز سکه به نام دوازده امام: زد و آن را منافی پیروی اش از مذهب تسنن و ابوحنیفه نمی دانست .( سمرقندی ، ۱۳۶۶، ص ۳۲۵)
میرزاابوالقاسم بابر «روزی با خواص و مقربان نشسته بود و تنگی[زر و سیم مسکوک] در دست دریاعطا گرفته بود و نوشته آن را خوانده، فرمود: «دوازده امام است». ( یکی از حضار اظهار کرد: «در کدام زمان بوده باشد؟» میرزا اظهار کرد: «به نام من است».( سام میرزا ، ۱۳۱۴، ص ۱۲)

همان شخص اظهار کرد: «هرجا شما را نوعی اعتقاد دارند». ( آن پادشاه نیک اعتقاد اظهار کرد: «هرکس هر نوع معتقد است گو می دارد؛ من بر طریق سنت و جماعت ثابتم و مذهب امام اعظم ابوحنیفه دارم».(Darley-doran, 2000. P.525-6)

(سمرقندی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۸۲ـ۱۸۳) بابر به خاطر علاقه به اهل بیت، رواقی در جوار حرم امام هشتم ساخت و در سال ۸۶۱ هجری اورا در همان رواق به خاک سپردند.

مراجع

الف) مراجع فارسی

۱٫ ( سمرقندی ، ۱۳۶۶، ص ۳۲۵) سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش علیشیر نوایی نیز ارادت زیادی به امامان شیعه از خود بروز می دادند، به به صورتی که سلطان حسین فرمان داد تا در مسجد جامع شهر هرات ، خطبه به نام دوازده امام بخوانند .

۲٫ (سمرقندی ، ۱۳۶۶، ج۲، ص۱۰۲۱) او هم چنین سالانه در روز عاشورا، نذری دربردارنده صد گوسفند را «جهت شادی روح حسین بن علی تصدق می کرد».

۳٫ ( سام میرزا ، ۱۳۱۴، ص ۱۲)ایوان طلای صحن عتیق حرم امام رضا معروف به ایوان طلای نادری ، از بناهای امیرعلیشیر نوایی هست که بعد ها در زمان نادرشاه افشار ، طلاکاری شده هست.

۴٫ (میرجعفری ، ۱۳۷۹، ص ۱۳۱) سکه هایی نیز با شعار شیعی از اواخر دوره تیموری در دست هست که نشان می دهد، ابوالقاسم بابر ، ابوسعید و حسین بایقرا، در ضراب خانه شهرهای عمدتاً شیعه نشین مثل استرآباد، نام های امامن و شهادت بر ولایت حضرت علی را بر سکه ها ضرب می کرده اند.

۵٫ ۵۲۵-۶)مهم ترین چیزی که بستر رشدتشیع و گرایش به تسنن دوازده امامی را حتی در خراسان شرقی فراهم کرد ، احترام خارق العاده امیران و پادشاه زادگان تیموری به شخصیت امامان شیعه بود؛ زیرا اهل بیت:از احترام عمومی مردم بهره مند بودند و زیارتگاه ها من جمله مرقد امام رضا، از محور ها و جایگاه ها قدرت مذهبیبه شمار می آمد.

۶٫ ۱٫

۷٫ آملی ، سیدحیدر، جامع الاسرارو مرجع الانوار، چاپ دوم ، با دو مقدمه هنری کربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران: نشر علمی و فرهنگی ، ۱۳۶۸٫

۸٫ ـــــــــــــــــــــ ،۲٫

۹٫ ابن عربشاه ، احمد،زندگی شگفت آور تیمور،ترجمه محمد علی نجاتی ، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۳۹٫

۱۰٫ ۳٫

۱۱٫ بناکتی، فخرالدین محمدبن داوود، تاریخ بناکتی (روضه اولی الالباب فی معرفه التواریخ و الانساب)،به کوشش جعفر شعار، چاپ دوم، تهران: نشر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ،۱۳۷۸٫

۱۲٫ ـــــــــــــــــــــ، ۴٫

۱۳٫

۱۴٫ تهران: مرکز نشر دانشگاهی ،۱۳۷۱٫

۱۵٫ ۵٫

۱۶٫ پارسا، خواجه محمد، فصل الخطاب لوصل الاحباب ، تحقیق جلیل مسگرنژاد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱٫

۱۷٫ ۶٫

۱۸٫ جعفریان ،رسول ،تاریخ ایران اسلامی ،ج۳،( از یورش مغولان تا زوال ترکمانان)، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و تفکر معاصر ،۱۳۷۷٫

۱۹٫ ۷٫

۲۰٫ جامی ، عبدالرحمان، مثنوی هفت اورنگ ، تصحیح مرتضی مدرس گیلانی ، تهران: اهورا، ۱۳۸۵٫

۲۱٫ ۸٫

۲۲٫ ـــــــــــــــــــــ ،ظواهر النبوه، به کوشش سیدحسن امین ، تهران: میرکسری ، ۱۳۷۹٫

۲۳٫ ـــــــــــــــــــــ، ۹٫

۲۴٫ حسینی  تربتی ، ابوطالب، تزوکات تیموری ،چاپ اول ، تهران: کتاب فروشی اسلامی،۱۳۴۲٫

۲۵٫ ۱۰٫

۲۶٫ خنجی اصفهانی، فضل الله، وسیله الخادم الی المخدوم، به کوشش رسول جعفریان ، شهر قم: نشر انصاریان ،۱۳۷۵٫

۲۷٫ ۱۱٫

۲۸٫ خواندمیر، غیاث الدین ،تاریخ حبیب السیر، ج۳ ، با مقدمه جلال الدین همایی ، تهران: کتاب فروشی خیام ،۱۳۳۳٫

۲۹٫ ۱۲٫

۳۰٫ ـــــــــــــــــــــ، ج۴ ، تصحیح محمد دبیرسیاقی ،تهران، کتاب فروشی خیام ،۱۳۳۳٫

۳۱٫ ۱۳٫

۳۲٫ رویمر،هانسروبرت ،ایراندرراهعصرجدید،ترجمهآذرآهنچی،تهران: دانشگاهتهران، ۱۳۸۵٫

۳۳٫ ۱۴٫

۳۴٫ زمچی اسفزاری ، معین الدین محمد، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ،ج ۲ ، با حاشیه های سیدمحمدکاظم امام ، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۳۹٫٫٫،۱۵٫

ب) مراجع دست نوشته

۳۵٫ سمرقندی ، دولتشاه ،تذکرهالشعرا ،به همت محمد رمضانی ، تهران: نشرخاور،۱۳۶۶٫

۳۶٫ ۱۶٫

۳۷٫ سام میرزا صفوی ،ابونصر ،تحفه سامی ، به کوشش وحید دستگردی ، تهران: مطبعه ارمغان ،۱۳۱۴٫

۳۸٫ ۱۷٫

۳۹٫ سلیمی تونی، تاج الدین حسن ،دیوان اشعار ، به کوشش سیدعباس رستاخیز ، مقدمه رسول جعفریان ، تهران: کتابخانه موزه و مرکز سندهای مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۰٫

۴۰٫ ۱۸٫

۴۱٫ شوشتری ،قاضی نورالله ،مجالس المومنین ، ج۲ ، تهران: نشر الاسلامیه،۱۳۶۵ و۱۳۷۷٫

ج) مقالات

۴۲٫ ۱۹٫

۴۳٫ عطار نیشابوری ، فریدالدین،مختارنامه ، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: نشر حرف ، ۱۳۷۵٫

۴۴٫ ۲۰٫

۴۵٫ فخر رازی، محمدبن عمر ،الشجره المبارکه فی انساب الطالبیه ، تصحیح محمودبن شهاب الدین مرعشی ، شهر قم: نشر کتابخانه مرعشی نجفی،۱۴۱۹٫

۴۶٫ ۲۱٫

۴۷٫ قمی، شیخ عباس ،فوائد الرضویه در احوال علما مذهب جعفریه، تهران: نشر مرکزی ،۱۳۲۶٫

۴۸٫ ۲۲٫

۴۹٫ واعظ کاشفی، ملاحسین،روضه الشهدا، ج۱،مصحح: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، شهر قم: نشر نوید اسلام ، ۱۳۸۲٫

۵۰٫ ۲۳٫

۵۱٫ ـــــــــــــــــــــ، تفسیر مواهب بر علیه ، ج۱ ، به اهتمام محمدرضا جلالی نایینی، تهران: نشر اقبال ، ۱۳۱۷٫

د) مراجع انگلیسی

۱٫Darly-doran.Re, «Timurids:numismatics», E12,Vol. 10,Brill,Leiden, 2000.

۲٫ Manz, Beatrice Forbes,power,politicsandreligion in Timurid Iran,NewYork,CambridgeUnivercityPress, 2007.

۳٫ Mazzaoui, Michel M,the Origins of the Safavids, Weisbaden: Franz Steiner Verlag Gmbh, 1972.

نویسندگان:

علی امینی زاده: دانشگاه علوم پزشکی سبزوار

محمد علی رنجبر: گروه تاریخ ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه شیراز ، ایران 

فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۷

۲۴٫٫٫