به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از خبرنگار مهر، یکی از مباحثی که در بحث دگرگونی در علوم انسانی کمتر به آن توجه می گردد این است که ما می گوییم باید مبانی علوم سیاسی غربی یا جامعه شناسی غربی، اقتصاد و… عوض شوند ولی خود اینکه ما از علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد […]

به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از خبرنگار مهر، یکی از مباحثی که در بحث دگرگونی در علوم انسانی کمتر به آن توجه می گردد این است که ما می گوییم باید مبانی علوم سیاسی غربی یا جامعه شناسی غربی، اقتصاد و… عوض شوند ولی خود اینکه ما از علوم سیاسی، جامعه شناسی، اقتصاد و… حرف می زنیم مبتنی بر پذیرش یک نظام تقسیم بندی است که با مبانی غربی صورت گرفته است. به نظر می آید پیش از بحث در مورد دگرگونی علوم صحبت کنیم قبول نموده ایم که نظام طبقه بندی علوم اینچنین باشد، در حالی که اگر دگرگونی بخواهد به معنای عام خود رخ بدهد باید نظام طبقه بندی هم دگرگونی یابد.

برای ارزیابی زیادتر این مسأله و مبحث دگرگونی در علوم انسانی و بحث علم دینی با آیت الله سیدمحمد قائم مقامی به صحبت نشستیم؛

دو مواجهه با علوم انسانی غربی

آیت الله قائم مقامی در مورد ضرورت دگرگونی در علوم انسانی اظهار کرد: معنی ندارد که علوم انسانی غرب پذیرفته گردد که خلاف عقل و علم است. چند بحث در اینجا وجود دارد یکی این است که برای این دگرگونی چه باید کرد؟ یک بحث این است که علوم انسانی کنونی حذف گردد و ما از اول آغاز کنیم. یک حالت هم نگاه نقادی است که بنده گرایش به این نگاه دارم. اعتقاد دارم که علوم بشری از صدر تا ذیل و حتی خود طبقه بندی علوم نیز توان دارد مشمول نگاه نقادانه بشود.

وی دنبال کرد: مفروض این دیدگاه این است که علوم انسانی متعارف که حاصل عقل و تجربه آدم است، مثل بقیه مقولاتی که حاصل عقل و تجربه است، مانند تکنیک و صنعت و … مجموعه ای از درست و نادرست و ترکیبی از حق و باطل است. نه همه آن حق است و نه همه آن باطل است. معنی حرف این است که این پدیده باید نقادی گردد و این نقادی ملاک و میزان احتیاج دارد. ملاک و میزان آن نیز اسلام و حکمت الهی است. حکمتی که حاصل تعقل جامع و عمیق منقولات الهی است. با این میزان باید نقادی انجام گیرد.

ما در زمانی قرار داریم که باید به مسائل به تفصیل وارد گردید. اگر بناست چیزی رد گردد باید پاسخ تفصیلی آن بر مبنای کتاب و سنت داده گردد.

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: علوم انسانی غرب به آن صورتی که در دانشگاه ها تعلیم می گردد، دیگر موضوعیتی ندارد و جای تأسف دارد که پس از چهل سال از انقلاب وضع علوم انسانی اینچنین است.

وی دنبال کرد: کتاب و سنت معدن حقایق و معارف و علوم و اسرار و معدن علم انسانی است. مسلم این است در آنجایی که بحث سیاست، اقتصاد، تاریخ و… مطرح است، اسلام در آنجا نظر و موضع دارد.

تفکیک بین علوم الهی و علوم بشری اشتباه است

آیت الله قائم مقامی اظهار کرد: البته تمییز و تفکیک بین علوم الهی و علوم بشری یک طبقه بندی نادرست است. برخی از دیدگاه ها این تقسیم بندی را می کنند. ما این را به درست و نادرست تقسیم بندی می کنیم نه به الهی و بشری. علم درست الهی است، علم نادرست، باطل است، نه الهی است و نه بشری.

علم دینی درک عمیق و جامع منقولات الهی است

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: من علم دینی را درک عمیق و جامع منقولات الهی یعنی کتاب و سنت می دانم. منشاء همه حقایق و اسرار در کتاب و سنت است. این کتاب و سنت به طور های مختلفی توان دارد درک گردد. خوب ترین و درست ترین تفسیر کتاب و سنت تفسیر جامع و وعایی است. امیرالمومنین(ع) می فرماید عقلانیت تان نسبت نقل به وحی عقلانیت عمیق و جامع باشد، نه عقلانیت خبری. مبحث تعقل، خبر است ولی نحوه تعقل، خبری نیست. علم الهی، تعقلِ این خبر است. چه تعقلی؟ تعقل جامع و عمیق، نه تعقل سطحی و خبری.

حکمت الهی مصدر همه علم هاست

وی اضافه کرد: این تعقل عمیق، منشاء و مصدر همه علوم است، زیرا از اینجا به بعد شما با حکمت الهی و تئولوژی مواجه می شوید. حکمت الهی مصدر همه علم هاست. پدیده ای مثل ایدئولوژی ها پس از الهیات است. اول الهیات درست می گردد و بعد ایدئولوژی می آید. این علم الهی است که ما آن را بشری نیز می دانیم. ما علوم را به بشری و الهی تفکیک نمی کنیم. اینچنین نیست قرآن، علم الهی باشد و فیزیک علم بشری. منشاء علم، عالم بالاست. آنچه درست است هم الهی است و هم بشری. آنچه که باطل و نادرست است نه الهی است و نه بشری، بعضاً هم شیطانی است.

وی دنبال کرد: ما کار مبسوط بر روی کتاب و سنت احتیاج داریم. به فلسفه الهی موجود و معمول حتی زنده یاد ملاصدرا و حتی شیخ اشراق برای فاز کنونی و آینده کفایت نمی کند؛ اعتقاد دارم ما به سویی داریم می رویم که آدم ها رفته رفته به سمت درک کتاب و سنت و حکمت الهی می روند.

آیت الله قائم مقامی اظهار کرد: این نگاه در نسبت با علم های موجود، نه نفی کامل دارد و نه تأیید کامل لکن حالت نقادی دارد. حدیث داریم که هر کس هر حرف درستی را بزند و هر علم درستی را از خود صادر کند چه بداند و چه نداند این علم از حضرت علی(ع) است یعنی یک جلوه از امیرالمومنین در او ظاهر گردیده است.

وی دنبال کرد: کسی که الان در تاریخ، روانشناسی یا فلسفه حرف می زند چون با عقل جزئی خودش این کار را کرده امکان دارد صواب یا خطا رود. عقل قدسی است که خطا ندارد و منحصرا صواب است.

آیت الله قائم مقامی اظهار کرد: باید به دستاورد عقل جزئی روی آورد و این دستاورد را با ملاکات عقل قدسی نقادی کرد. منطبق را گرفت و نامنطبق ها را رها نمود. بنابراین عقل قدسی یک میزان و ملاک است. عقل قدسی نیز آن عقلانیت منطبق با وحی است.

وی دنبال کرد: دینداران باید کار کنند. یکی از خوبی های دنیای پیشرفته این است که آدم سرعت دارد و کار می کند و تولید می کند و ساکن نمی شیند. اگر به معدن متصل نباشد حرکت او دورانی است و به دور خود می چرخد و درنهایت می فهمد که باید به ریشه و اعماق باز گردد. متدینین باید به آنچه موجود است بسنده نکنند.

امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بزرگترین الگوی عملی و عینی جریان دگرگونی در حوزه می باشند

وی با اشاره به نقش حوزه های علمیه در مساله علوم انسانی و ضرورت دگرگونی در حوزه برای تحقق این امر اظهار کرد: حوزه علمیه تغییرات خاص خود را داشته و دارد. امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بزرگترین الگوی عملی و عینی جریان دگرگونی در حوزه می باشند. دگرگونی در حوزه یعنی کاری که امام(ره) کرد. یعنی کسی که دقیقاً بر مبنای اصیل ترین مبانی سنتی و قدیمی تازه ترین حرف و راهکار را عرضه داد.

وی اضافه کرد: نه اینکه از ریشه ها و اصول دست برداشت. امام فرمود که فقه جواهری خودش جدید است به این معناست که اگر می خواهی حرف تازه ای بزنی لازم نیست از فقه جواهری دست برداری. اما اگر فقه جواهری را درست بفهمی خودش راهکاری است برای اینکه دائماً آدم به اجتهادهای جدید رو کند. بنابراین بزرگترین الگو خود امام بود.

وی دنبال کرد: کاری که امام در مورد انقلاب اسلامی کردند از یکسو ریشه در قدیمی ترین سنت های فکری و معرفتی و اعتقادی بشر داشت، طوری که قدیمی تر از آن وجود ندارد. یعنی سنتی های اصطلاحی حوزه به گرد این اندیشه توان ندارند برسند. از سوی دیگر اجتهاد تازه ای که امام کرد و طرح تازه ای که آورد، تازه ترین اندیشه الگوست و جدیدتر از آن وجود ندارد. تدوام نگاه امام اگر در حوزه وجود داشته باشد، دگرگونی موردنظر به وقوع می پیوندد.

آیت الله قائم مقامی اظهار کرد: رهبر معظم انقلاب نیز مثل یک مجمع البحرین می باشند. یک بحر سنت و مبانی سنتی قدیم و ریشه دار است که به آن مبانی ابتنا دارند و از سوی دیگر نگاه کنید چه طور به مسئله های روز سیطره دارند طوری که از هر روشنفکر و مدرنیستی جلوترند.

وی در انتهاء اظهار کرد: ما ولایت را قدیمی ترین اندیشه جهان می دانیم یعنی اندیشه ای که به لحاظ زمانی تقدم بر قدیمی ترین تفکرات جهان مثل حکمت شرقی داشته است. کماینکه همین اندیشه از دنیای پیشرفته جلو می زند و فرامدرن می گردد.