به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا، فارس درج کرد: بانوان در سنت علمای اسلام پرده‌نشین بوده‌‌اند و حتی تأثیرگذاری‌شان از پس پرده حجاب و عفاف بوده هست. پس طبیعی هست که در تاریخ اسلام گزاره‌های تاریخی در مورد حضور بانوان و هر مسأله‌ای که به آن بازگردد نیز در دایره حجاب و […]

به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا، فارس درج کرد: بانوان در سنت علمای اسلام پرده‌نشین بوده‌‌اند و حتی تأثیرگذاری‌شان از پس پرده حجاب و عفاف بوده هست. پس طبیعی هست که در تاریخ اسلام گزاره‌های تاریخی در مورد حضور بانوان و هر مسأله‌ای که به آن بازگردد نیز در دایره حجاب و عفاف گنجانده گردد.

جامعهالزهرا یکی از این جایگاه ها هست که بعد از انقلاب اسلامی به محلی برای علم‌آموزی دینی و معارفی بانوان مبدل شده هست. هر چند در مورد تاریخ تأسیس حوزه علمیه خواهران به دهه ۴۰ استناد می‌کنند و یا از حوزه علمیه بانو امین نام می‌برند، اما این مرکز اکنون در سراسر کشور با تأسیس شعبه‌هایی، کار تعلیم، پژوهش و تبلیغ خواهران را انجام می‌دهد. 

به همین مناسبت با طاهره همیز عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان و استاد حوزه علمیه خواهران در مورد نقش و جایگاه حوزه علمیه خواهران در جامعه کنونی گفت‌وگو کردیم که بخش دوم آن در ادامه می‌آید:

بخش نخست این گفت‌وگو را اینجا   بخوانید.

 

 

بانوان عقب‌­نشینی می­‌کنند و کارهای اجتماعی را نمی‌­پذیرند

به چه سبب مسئولین به جایگاه علمی خانم‌­های حوزوی اعتقاد ندارند و حتی مدیر آن‌ها نیز باید از آقایان باشد؟

شاید فعلاً خانم‌­ها تخصص سطح بالا برای این جایگاه ندارند و یا شاید خود بانوان عقب‌­نشینی می­‌کنند و کارهای اجتماعی را نمی‌­پذیرند. البته موردی را داشتیم؛ به طور مثال خانم دستجردی وقتی تخصص داشت به میدان آمد، وزیر گردید و کار هم کرد و رأی بالایی هم از نظر دیدگاه اجتماعی کسب کرد. به عقیده من اگر خانم­‌ها توانمندی­‌شان را ابراز کنند، استقبال اجتماعی آن‌ها هم بالا می باشد. منتها خودشان نمی‌­آیند. شاید خودشان هنوز احساس نمی­‌کنند که این عرصه با اهمیت هست و باید حضور پیدا نمایند.

یک دلیلش هم این هست که مردان در اندیشه مدیریتی اندکی قوی­‌تر کار می‌­کنند؛ چون جامع­‌نگر می باشند. ما بانوان جزیی‌نگر هستیم؛ نگاه جزیی‌­نگر بانوان از جهاتی بسیار مفید هست. در تربیت روحی و عاطفی بشدت قوی­‌تر از مردان هستیم، اما در سازماندهی­‌ها مردان قوی­‌تر می باشند. حضرت محمد (ص) می‌­فرماید: «الرَجُلُ سَیِدُ أهلِهِ وَالمَرأهُ سَیِّدَهُ بَیتها» مرد مدیر خانواده هست؛ یعنی رابطه خانواده هسته‌­ای با خارج از خودش را می‌تواند مدیریت و سازماندهی کند، از جهت ارتباطات فراخانه‌­ای، اما مرد نمی‌­تواند خانه را مدیریت کند. واقعاً نمی‌­تواند، آن قدر مدیریت خانه مبانی دقیق، لطیف، ریز و حجیم دارد که مردها از پس آن برنمی­‌آیند و واقعاً نمی‌­توانند و صبر آن را ندارند و خدا هم از آنان نخواسته هست. به طور مثال وقتی مرد خانه می‌آید، باید استراحت کند. امام سجاد (ع) می‌­فرماید: زن باید چهار جایگاه رادر خانه برای مرد تأمین کند؛ یکی استراحت هست، یعنی مرد نباید مجبور به عرضه خدمات در منزل باشد مگر در مورد ها استثنایی؛ چون خدماتش را بیرون انجام می‌دهد، تقسیم وظیفه ها نشان می­‌دهد تَفوق مرد از این حیث هست که توانمندی قدرتی، فیزیکی و حمایتی و ایجاد امنیت در توانش هست، ولی برای خانم‌ها چنین چیزی متصور نیست.

اگر زن و مرد باهم شاغل باشند، محافظت محور خانواده بسیار مشکل می‌شود. حضرت زهرا (س) نمونه خانمی هست که هیچ گاه شوهرش به وی کمک نکرد، چون همیشه در جنگ‌­ها بود. حضرت زهرا (س) از دشواری کار خانه شکایت نمود و خطاب به پدر اظهار کرد: یا رسول­ الله! من خادم می­‌خواهم؛ یعنی کارهای منزل آن قدر سنگین می‌­شود که زن از پا در می‌­آید. بعد حضرت محمد (ص) فرمودند: خداوند جبرئیل را فرستاده و گفته باید این تسبیح را بگویی.

چه طور ۵ هزار مَلِک برای یاری زن خانه‌دار می‌‌آیند

گاهی وقت ها می‌­گویم این تسبیح واقعاً خادم هست. اگر واقعاً به تسبیح اعتقاد دارا باشیم واقعاً خادم هست. آیت­‌الله جوادی­ آملی می‌گوید: می‌­آیند و از من ذکر می‌­خواخند. می‌­بینم تسبیح بعد از نمازشان را بی­‌توجه می‌­گویند و می‌­روند، اگر بالاتر از این ذکر وجود داشت، خدا به کوثرش می‌­داد. امام حسن عسکری (ع) هم می‌­فرماید: اگر کسی بعد از نماز، هیأت نمازش برجاست؛ یعنی وضودارد و رو به قبله هست، اگر تسبیح مادرم زهرا (س) را بعد از نماز سریعا بگوید، خداوند کریم ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را برای او می‌نویسند، به چه سبب اینقدر ترغیب؟!

امام حسن عسکری (ع) هم می‌­فرماید: اگر کسی بعد از نماز، هیأت نمازش برجاست؛ یعنی وضودارد و رو به قبله هست، اگر تسبیح مادرم زهرا (س) را بعد از نماز سریعا بگوید، خداوند کریم ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را برای او می‌نویسند، به چه سبب اینقدر ترغیب؟!به علت اینکه ما زن­‌ها واقعاً احتیاج به خادم داریم و اکنون از آقا هم نخواهیم استفاده کنیم؛ بر طبق دستوری که از امام معصوم (ع) آمده هست، نمی­‌گوییم وی به من اجحاف کرده و حق من را ضایع کرده هست. ما می‌گوییم وی معصوم هست. اکنون من چه طور این معادله را حل کنم؟ هم خودم خسته می‌­شوم، هم چندین کار دارم؛ کار خانه و کار بیرون، وقت کم، جسم لطیف و ظریف، مسائل جسمی که هر ماه برای بانوان پیش می‌­آید، فرسودگی زیادتر برای جسم او به وجود می‌­آورد، اینها چه طور با هم جمع شوند؟

اکنون من چه طور این معادله را حل کنم؟ هم خودم خسته می‌­شوم، هم چندین کار دارم؛ کار خانه و کار بیرون، وقت کم، جسم لطیف و ظریف، مسائل جسمی که هر ماه برای بانوان پیش می‌­آید، فرسودگی زیادتر برای جسم او به وجود می‌­آورد، اینها چه طور با هم جمع شوند؟قرآن می‌­فرماید: «انْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ»، شما این دو صفت را دارا باشید «یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَهِ مُسَوِّمِیْن» با پنج هزار مَلک شما را یاری می­‌کنیم، آیه ۱۲۵ سوره مبارکه آل­ عمران می‌فرماید: با ۵ هزار ملک، در حالتی که خداوند در جنگ بدر با ۳ هزار ملک مسلمین را یاری کرد؛ یعنی ما خیلی ضعیف­ هستیم. پس کمک بیشتری لازم داریم. مفهوم این یاری ملائکه، نه اینکه کار خانه را انجام می‌دهند، لکن قلب شما را مطمئن می‌­کنیم، امید به زندگی در شما بالا می‌­رود و داعیه شما قوی می‌­شود. طبیعتاً وقتی داعیه قوی گردد، بدن با آن هم کار می‌کند. امام صادق (ع) می‌فرماید: هرگز بدن شما از فرمان نیت شما تخطئی نمی‌­کند. آنچه را نیت کنید بدن با آن مشارکت می­‌کند. اصلاً خسته نمی‌­شوید دیگر. وقتی این تسبیح را بگویید ده­‌ها کار بانشاط می‌­کنید. خودم هم همین کار را می‌­کنم و بر این باورم این تسبیح آدم را نیرومند می‌­کند.

به مبحث برگردیم. به خانم‌­ها از همان اوائل کودکی باید تعلیم داد. به طور مثال از دبستان نوگلان دختر را «معلم» تربیت کنیم؛ یعنی این بچه، معلم سه شاگرد دیگر گردد. بعدها در آینده اینها استاد، آموزشگر و فرانگر می‌شوند. البته این مطلب قابل ملاحظه هست. خانواده­‌هایی که دارای تعداد فراوان فرزند می باشند، این مسأله در تربیت فرزندان تحقق پیدا می‌­کند، فرزندان در این نحوه زندگی مدیر می‌شوند و در بزرگسالی در انجام مسئولیت‌هایشان بسیار موفق‌تر می باشند، اما بچه­‌های تک فرزند چون از بس پذیرایی شده‌اند، به جایی نمی‌رسند. همیشه یک نفر باید به آن‌ها خدمات بدهد و من این را عملا دیده‌ام.

یکی از تبلیغات خوب برای «فرزند زیاد» این هست که توانمندی بچه­‌ها را در آینده بالا می­‌برد. وقتی شما بچه‌های کمتری دارا باشید، شما خادم فرزندتان می‌­شوید، خسته می­‌شوید، ولی وقتی بچه فراوان باشد مادر مدیر خانه می‌­شود و بچه‌­ها به هم خدمات می‌­دهند و از نظر مالی هم خیلی رخدادی نمی­‌افتد. به طور مثال لباس نو و کفش نو بچه بزرگتر به بعدی می­‌رسد و اینها تا وقتی که بچه کوچک هست، برای او اعتبار نیست، وقتی که به سن نوجوانی و جوانی برسد اعتبار هست. در نتیجه خدا هم توسعه می­‌دهد.

بی‌تقوایی و انجام معصیت فقر می‌آورد نه ولادت فرزند!

ولی در این شرایط اقتصادی فرزندآوری واقعاً مشکل هست.

خیر! این نگاه صحیح نیست. خداوند عزیز «رزاق ذوقوه متین» هست؛ یعنی روزی‌دهنده نیرومند هست و در آیه ۱۳۲ سوره مبارکه طه می‌فرماید: در اجرای نماز در خانواده باید کوشش کنید ما از شما روزی نخواستیم. ما به شما روزی می‌دهیم یا در آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف می‌فرماید: اگر اهل شهر و دیاری باتقوا باشند آن‌ها را از برکات آسمان و زمین بهره‌مند می‌کنیم. این بی‌تقوایی و انجام معصیت فقر می‌آورد نه ولادت فرزند! البته ترک صله رحم، خوابیدن بین‌الطلوعین، چشم‌چرانی و نداشتن تقوی در رابطه با نامحرم، عاق والد شدن و ده‌ها عامل دیگر هست که فقر را به زندگی فرد وارد می‌کند. البته از نشانه‌­های ظهور امام زمان (عج) فقر جهانی هست، ولی مشکل اقتصادی جامعه الان ده‌ها عامل دارد؛ به طور مثال شهید رجایی می‌­گفت: من کنار خیابان کاسه بشقاب می‌­فروختم، یعنی چنین کاری برای او ننگ نبود، ولی الان ما چنین کاری نمی‌­کنیم. منتظریم یک کار تمیز و پشت میز دارا باشیم.

 او را بشناسید و اهدافش را نابود کنید!

با این جایگاهی که حوزه‌های علمیه خواهران دارند فکر می­‌کنید حوزه را می­‌توان به عنوان یک نماد مطرح کرد؟

اگر با ایجاد خلاقیت در مبانی درس‌­های حوزه برخورد کنیم، بشدت از دانشگاه پیشرفته‌­تر هست؛ به سبب اینکه جامعه جهانی الان مبانی واقعی اسلام را می‌­خواهد، چه دشمنان و چه دوستان، یعنی دشمنان مبانی واقعی اسلام را می‌خواهند پیدا نمایند و با آن بجنگند و دوستان آن را نصب‌العین خود قرار دهند. خانم روح‌­افزا  از اعضای شورای انقلاب فرهنگی واجتماعی­ بانوان می باشند. تشریح می‌کردند: وقتی که در انگلیس بودم حدود ۱۲ سال وی در دانشگاه با چادر درس می­‌داد یک‌بار نگاه کردم سه شب پشت سر هم حدود ۲۲ بهمن، بی‌­بی‌­سی زندگی حضرت امام (ره) را با جزئیات نشان می‌داد. انگار در ایران دارد نشان می‌­دهد، برایم خیلی عجیب بود که راست می­‌گویند و وقتی بعد این سه شب فیلم تمام گردید. مجری آمد و اظهار کرد: وی را بشناسید و اهدافش را نابود کنید.

 

 

البته قرآن یک شاخصه داده و گفته هست اگر شما به خدا مؤمن باشید، اعلایید، یعنی هر چند که آن‌ها دارند کوشش می‌کنند، خدا به همه سعی­‌ها در نظر دارد، منتها اینکه اهتمام او بر اهتمام تو تفوق پیدا نماید یا نه، به شرطی برمی‌گردد که شما مؤمن باشید. در نتیجه اکنون درس حوزه را به عنوان یک درس کلیدی ببینیم که جهان در انتظار نشأت اسلام در تمام جنبه‌های زندگی انسانی هست. خیلی از متفکران غربی پیش­‌­بینی کردند چند سال آینده اسلام جهان را خواهد گرفت. پس اگر مؤمن باشیم، اعلی و برترین می‌شویم. خداوند این قول را داده هست که من به شما ارزش‌­افزوده می‌­دهم. اما اگر مؤمن نباشیم دشمنان بر ما برنده می‌­­شوند؛ یعنی بر علیه ما کارهای مؤثری خواهند داشت.

اگر قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی می‌­شوید

آن‌ها نقطه ­ضعف مسلمین را پیدا نمودند و روی آن موفق گردیدند. در اسلام هیچ اشکالی وجود ندارد «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون»؛ قرآن را خودمان محافظت می­‌کنیم. امامن هم که مفسر قرآن می باشند، خداوند آن‌ها را محافظت می­‌کند و آن‌ها هیچ وقت شکست نمی­‌خورند. در زیارت «جامعه کبیره» می‌­خوانیم تمام آدم‌­های خوب و بد در مقابل شما به زانو در می‌­آیند، آن‌ها هم که در نوع خودشان مشکلی ندارند. اما من مسلمان هستم که اگر به اسلام عمل نکنم ضعیف می­‌شوم و عقب می­‌افتم و این چیزی هست که خدا قانون گذاشته و گفته اگر شما قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی می‌­شوید و اگر اجرا نکردید دشمنان بر شما برنده می‌­شوند.

یک نکته را باید توجه کرد که علم­‌های موجود مثل فیزیک و شیمی و… وسیله آدم مسلمان می باشند. اینها علم نیستند، پیامبر (ص) می‌فرماید: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌَ» علم سه نوع هست، علم عقاید، علم اخلاق و علم احکام، واقعاً هم این علوم می‌­تواند در عرصه جهانی فراگیر گردد و آدم وقتی این علوم را فرا گیرد و عمل کند، قدرت فوق­‌العاده‌­ای پیدا می‌­کند. امام (ه) در مورد شهید بهشتی می­‌گوید: وی یک ملت بود. یک آدم که به اندازه یک ملت کار کرده هست. خودشان هم به اندازه یک جهان بودند. هنوز هم ۲۹ سال از رفتن وی می‌­گذرد، مردم بزرگداشتی برای او می‌­گیرند که بی­‌نظیر هست. این نشانه آن هست که علوم دینی آدم را بسیار «توسعه وجودی» می‌دهد. قدرتی می­‌دهد و خود وجود امام زمان (عج) همین هست. منتها وی تا وقتی که یاور نداشته باشند، نمی‌­آیند. در دعای فرج می‌خوانیم: «حَتی تُسکِنَه اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً»؛ خدا تو را در زمین به گونه­‌ای قرار بدهد که مورد اطاعت قرار بگیری و بتوانی به صورتی طولانی حکومتت را اجرا بکنی.

«اعتراض به سرنوشت» یعنی اینکه عدل تکوینی خدا را نپذیرفته ایم

ما باید چه کنیم که جامعه جهانی در مقابل تعالیم یک «انسان کامل» مطیع و تابع گردد و با رضایت خودش آن حکومت را بخواهد؟

کتاب «خط امان» آیت‌الله امامی‌­کاشانی را نگاه ­کنید. مصاحبه­‌ها و مناظره­‌های وی با علمای بیگانه را نگاه کنید. تمام آن‌ها بدون استثناء منجی عالم را پذیرفته‌اند و حتی برخی آن‌ها برای او نقشه راه هم تدوین کرده‌اند، منتها ما برنامه‌های اسلام را باید عملیاتی در سبک زندگی عرضه دهیم. در حقیقت در حوزه باید طوری آدم تربیت گردد که بیننده خودشان را فقیه کنند.

پنج اصول از مذهب داریم: توحید، نبوت، عدل، معاد و امامت. ولی طبق معمول مردم به آن‌ها کم اطلاع و یا اصلا بی‌اطلاع می باشند.    نشانه‌اش آن هست که اگر در خانه مشکلی رخ دهد فوراً شکایت‌ها آغاز می‌شود که خدایا به چه سبب این فامیل را دارم؟ به چه سبب این ازدواج  برایم پیش آمده هست؟ اعتراض به سرنوشت، وقتی اعتراض به سرنوشت را موشکافی می­‌کنیم، مشخص می‌شود اینها در تفکرشان «عدل تکوینی» خدا را نپذیرفته اند. بعد طبیعی هست قانون حجاب که عدل تشریعی خدا هست را قبول نکند. در حالی که همان خداوند عادل گفته حجاب دارا باشید و این را برای همه  آحاد مردم جهان گفته هست.

بله‌ای که در«عالم ذر» به خدا اظهار کردیم

به طور مثال در سوره مبارکه اعراف آیه ۱۷۲ همه شنیدند و همه هم پذیرفته اند «إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى» خداوند در «عالم ذر» از همه ذریه آدم یعنی نه خود آدم، لکن تمام افرادی که بعد از او خواهند آمد در آن مجمع جهانی که خداوند آنجا تشکیل داده بود، اظهار کرد: «اَلست بربکم»؛ آیا من تربیت­‌کننده شما نیستم؟ نگفت: اَلست به خالقکم، اَلست به رازقکم، یعنی آدم خودش را نفی کرد و اذعان کرده که: بله تو پروردگار من هستی. « بعد خداوند تبارک وتعالی می‌فرماید: نکند روز قیامت بگویی من غافل بودم؟! الان هم بعضی­‌ها می‌­گویند ما یادمان نمی‌­­آید آن زمان گفته باشیم بله! پس این یک یادآوری می‌خواهد که خدا قرآن را به صورت ذکر فرستاده هست.

می­‌گوید برای شما ذکر فرستادم. نمی‌­گوید علم فرستادم. پس شما این را بلد بودید. بر اثر خارج شدن شما از این عالم و رفتن به عالم دنیا یادت رفت و فراموش کردی، خدا ذکر برای برطرف غفلت فرستاده هست. بعد خداوند سبحان می‌‌فرماید: «أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْل» نگویی ما در خانواده مشرک بزرگ گردیدیم. آن‌ها رعایت نکردند ما نیز انجام ندادیم، «وَکُنَّا ذُرِّیَّهً مِنْ بَعْدِهِمْ» ما بچه‌­هایی بودیم که بعد از اینها آمدیم، «أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»، بعد خدا می‌­گوید «وَکَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، ما الان این آیه را در قرآن برای شما یادآوری می‌­کنیم که شما بفهمید آنجا به برنامه تربیتی ما «بله» اظهار کردید.

پس نماز، خمس، جهاد در همه زمینه‌­ها، حج، حجاب، امر به سرشناس و نهی از منکر، تبری و تولی همه اینها برنامه­‌های تربیتی خداوند هست و من که این را نپذیرفته ام؛ یعنی عدل تشریعی خدا را نپذیرفته ام و خدا را عادل نمی‌­­دانم. می‌گوید بی‌خود این برنامه را گذاشتید. نمی­‌توانم حجاب را تحمل کنم. در خانواده مشرک به دنیا آمده‌ام، از اول رعایت نکرده‌ام، روزه نگرفته‌ام، نماز نخوانده‌ام، بلد نیستم به من فشار می­‌آید.

خدا می­‌گوید: من اینها را نپذیرفته ام من تو را عاقل آفریدم، ۱۲۴ هزار پیغمبر خرج تو کردم که به تو اطلاعات بدهم؛ وجدان تو می‌­گوید: بله و طبق معمول گناهکار از گناهش اظهار انزجار می­‌کند. در دادگاه قاتل نمی­‌گوید من کشتن کرده‌ام. می‌­گوید من انجام نداده‌ام. چون نفسش از این عمل انزجار دارد یا به طور مثال آدم­‌هایی که بعداً با حجاب می­‌شوند. بشدت از وضع قبلشان احساس انزجار می‌­کنند که بی‌­حجاب بودند. نشان می­‌دهد حجاب احتیاج هست. مثل نماز که احتیاج هست. در نتیجه این امر احتیاج به تعلیم عمیقی دارد و خانم‌­های حوزوی باید روی آن کار کنند تا بیننده، آثار عبادت را در زندگی خود نگاه کنند و آن را انتخاب نمایند.

آیا سرزده جایی به ضیافت برویم؟

باید در ابتدا طلبه را در اتاق‌­های اندیشه‌ورزی حوزه به این قدرت برسانیم تا او در درون خانواده‌‌اش، در مهمانی­‌ها و جمع‌های خانوادگی و اجتماع کوچک علمی محیطش، آموخته‌ها و اطلاعاتش را منتشر کند و با چکش­‌کاری گفتار و افکار اطرافیانش، سطح علمی مردم را بالا ببرد. به صورت مثال در آیه ۲۸ سوره مبارکه نور مطرح می‌شود «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» که وقتی وارد خانه‌­ای می‌­شوید، اول اذن بگیرید، بعد تحیت بگویید، اگر کسی آنجا نبود وارد نشوید و اگر اظهار کردند: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، برگردید شما برگردید این عمل برای شما پاکیزه­‌تر هست.

این مسأله را در جمع‌های فامیلی ارزیابی کردیم، اظهار کردیم بر طبق این آیه الان آمادگی مهمان نداریم. به طور مثال شما به من می‌گویید: ناهار می‌­خواهم خانه شما بیایم، من هم در جواب می‌گویم بچه‌­ام بیمار هست، آمادگی ندارم. چون قرآن می­‌گوید: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، وقتی این مسأله را در فامیل مطرح کردم، بشدت برای همه جنجال­‌برانگیز گردید که شما نمی­‌خواهید مهمان دارا باشید، شما مهمان‌پذیر نیستید! اظهار کردیم پس ما این آیه را چه زمانی باید عمل کنیم؟ این را در فامیل اظهار کردیم. ابتدا جنجال زیادی گردید تا ۶ ماهی در خانه‌­ها این داستان ادامه داشت. بعد همه قبول کردند و الان در اطراف ما این قانون قرآنی را اجرا می‌­کنند. ما باید اینها را به عنوان سبک زندگی رایج شدن دهیم. زیرا آرامش را وارد زندگی می­‌کند. وقتی خداوند عزیز می‌­گوید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، پس نپذیرفتن مهمان نه به معنای اینکه من از شما بدم می‌­آید. لکن به علت اینکه آمادگی جسمی، روحی یا مالی وجود ندارد. از پذیرش مهمان معذورم.

این مطلب با اهمیت هست. حتی امام خمینی (ره) برای خانمش مهمان سرزده نمی‌­برد؛ به علت اینکه رعایت حال همسرش را می­‌کرد و حتی وقتی از حوزه به منزل می‌رسید به همراهانشان می‌­گفت: خدانگهدار! نمی‌گفت بفرمایید. آقا مصطفی فرزند امام می‌­گفت: آقا یک بفرما هم بگویید اشکالی ندارد. وی می‌گفتند: نه چیزی که در دل من نیست نمی­‌خواهم به زبان بیاورم. منافق می­‌شوم و نمی­‌خواهم مهمان سرزده را به خانمم تحمیل کنم. در نتیجه باید دستورات دین را اجرا کنیم و انجام بدهیم، این چنین حوزوی‌­ها را تربیت کنیم که توحید، نبوت و معاد را به صورت اجرایی در خانه یاد بدهند.

سرنوشت بچه‌ای که «أَنَّ اللَّهَ یَرى‌» را باور نداشت

رعایت این عمل برای خانمی که درس حوزه می­‌خواند طوری باشد که مخفی و آشکارش جلوی شوهرش یکی باشد که روز قیامت می‌­خواهند نامه عمل وی را بخوانند. از شوهرش، فامیل شوهر و فامیل خودش حیا نکند، کارهایی که در مخفی و معلوم کرده هست. خدا را ناظر بداند و بداند شاهد حاکم هست، حکم هم می­‌کند، «مالِکِ یَوم الدِّین» هم هست، این را عملا اگر اجرا کند، حرفش تاثیرگذار می‌­شود و جامعه به این سمت‌وسو می‌­رود، دیگر بچه در مخفی کاری انجام نمی‌دهد،‌ به طور مثال پسری که به علت هتک حرمتی که به آن دختربچه کرد،‌ اعدام گردید و خیلی هم جنجال کرد. وقتی زندگی وی را ارزیابی کردند، نگاه کردند او بچه خیلی خوبی در مدرسه بوده و حتی پدر و مادر با فرمان مربی مدرسه برای او لپ­تاپ خریده بودند. اظهار کردند او بچه خوبی هست، ولی نمی­‌دانستند این بچه «أَنَّ اللَّهَ یَرى‌» را باور ندارد، در پنهانش در لپ­تاپش چه چیزهایی را دیده بود! که انجام عملیات در حقیقت مثل تصوراتش بوده و دچار این سانحه می­‌شود و اعدام هم می‌­شود. زیرا من مادر، توحید را به بچه‌ام یاد نداده‌ام. الان زیادی از متخصص ها در مورد این پسر می‌­گویند به چه سبب این سانحه پیش آمده هست؟ نمی­‌دانند که این بچه خط‌­قرمزهای خودش و خدا را بلد نیست و شهوتش بر او غلبه می‌­کند و دنبال سکس می‌­رود و بعد هم دچار این سانحه می‌­شود.

فیلتری قوی برای فضای سایبری

توجه کنید اکنون زیادی از انحرافاتی که در میان کودکان و نوجوانان رایج هست، قابل حل هست. یک خانم حوزوی باید «نگاه توحیدی» را در جامعه مبدل به «اراده» کند. این مبحث که خداوند بر همه اعمال آدم آگاه هست و روز قیامت رسولان، اوصیا، مؤمنین و دیگر بندگان خدا این اعمال وی را می بینند که در مخفی خود چه کارهایی می‌کردند و چه نیاتی داشتند،‌ اگر این مفاهیم به جانِ جامعه برسد، همه این شبکه‌­ها جمع می­‌شوند که به طور مثال من در خلوت حرام انجام ندهم. دنبال آن چیزی که خدا مرا محروم می­‌کند نروم. حال اگر بعضی­‌ها بگویند اصلاً اسلام را نمی­‌خواهیم، چه کنیم؟ آیه ۴۵ سوره زمر «إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه» در جواب آن‌ها می­‌فرماید: وقتی نام الله را می‌­آورید برای افرادی که ایمان به آخرت ندارند، مشمئز می‌­شوند «وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» وقتی از غیر از خدا بگویید از رقص و آواز و غیره بگویید، خرسند هم می‌­شوند، قرآن دارد روانشناسی اینها را مطرح می‌کند.

پس یک خانم حوزوی ایمان به «آخرت» را در قالب اینکه این عمل تو را همه می‌­بینند و در مورد تو قضاوت خواهند کرد، آن زمان چه خواهی کرد؟ می‌تواند ترویج دهد. فیلم مرد هزار چهره آقای مهران مدیری مثال خوبی هست در مورد اینکه دیگران در مورد شما چه قضاوتی خواهند کرد؟ وقتی نگاه کنند تو این نیستی، قیامت یعنی همین، وقتی همه ملائک، شهدا و انبیاء دور تو جمع می‌­شوند و می‌خواهند درمورد تو قضاوت کنند، چه طور قضاوت می­‌کنند؟ همه انسان‌­ها دوست دارند درمورد آن‌ها خوب قضاوت گردد، پس این عمل را باید به گونه­‌ای عرضه داد که در روز قیامت قابل دفاع باشد.

 

 

در دنیا خدا «ستار العیوب» هست و می­‌پوشاند، به علت اینکه ما مهلت دارا باشیم جبران کنیم، ولی در قیامت اصلاً این چنین نیست. برای همین می­‌گوید «الْقَارِعَهُ  مَا الْقَارِعَهُ»، وقتی که حقایق برملا می­‌شود آدم به دشواری کوبیده می‌شود. اگر ما این مفاهیم را موشکافانه بگوییم، بعد مردم خودشان می­‌دانند چه بکنند و در معلوم و پنهانش چه طور باشد، بحث تعلیم معاد، بحث تعلیم توحید، بحث تعلیم نبوت اینکه خداوند امامن و ۱۴ معصوم را برای ما خلق کردند که چه طور خدا را سپاس کنیم؟ این را باید به مردم اینچنین یاد بدهیم.

اکنون جامعه ما خالی از افکار دینی هست

این امر را یک خانم حوزوی باید این چنین در جامعه جا بیندازد. بعضی­‌ها می­‌گویند ما با امام رضا (ع) قهر هستیم؛ چون حاجت­مان را نداد، چون امام را وسیله ­ارتباط با خدا نمی‌­داند، گاهی وقت‌­ها اگر حاجت­مان را می‌­گرفتیم بدبخت می‌­شدیم. نمی­‌فهمیم اگر این حاجت داده می‌شد بدبخت می­‌شدیم، خدا دست نگه داشته چون برای من مضر هست، مثل اینکه الان شما ۳۰، ۴۰ میلیون طلا بدهید دست بچه ۴ ساله، اصلاً وی را می‌دزدند و نابودش می‌­کنند، پس مادر به وی این مقدار طلا نمی‌­دهد، یعنی مادر بدجنس هست؟! در حالی که مادر برای مراقبت از او این کار را نمی‌­کند. پس خدا برخی وقت ها یکسری چیزها را به ما نمی‌­دهد چون ما حجم نداریم، حال باید با امام معصوم قهر کنیم و نعوذبالله فحش کنیم؟! در اینجا امامت را به من یاد ندادند، به امامت نعوذبالله مثل یک سوپرمارکت نگاه می‌­کنم که از آن خرید کنم و بیایم بیرون.

شما چه کار کردید؟ شما صله‌­رحم نمی‌­کنید، فقیر هستید. صبح­‌ها تا نیمه روز می‌­خوابید، خب روزی شما کم هست. خیلی رخدادهای هست که نمی­‌افتد، حاصل موانع دعا هست. شما این موانع را دارید که دعای شما برآورده نمی‌شود نه اینکه امام حاجت شما را نمی‌­دهد. در نتیجه ما تعلیم دین را درست انجام نداده‌ایم. الان در جامعه ما همه مردم سبحان­‌الله نمی‌­گویند، نمی‌­گویند خدا منزه هست، می‌­گویند خدا مقصر هست، به چه سبب من را اینچنین خلق کرد؟ به چه سبب این را نداد؟ یکی اظهار کرد خدا به چه سبب اسرائیل را از بین نمی‌­برد؟ اظهار کردم: «یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ» با دست شما وی را عذاب خواهد کرد، ولی او اطلاع ندارد که خدا قانون دارد و طبق قانون عمل می­‌شود، اینها را حوزویان باید در بین مردم رایج شدن دهند، آن هم رایج شدن افکار دینی که در مقابل شبهات که به تواند قدرتمندانه مبارزه کند.

اکنون جامعه ما خالی از افکار دینی هست که اعمالشان اینچنین هست. وقتی افکار دینی رایج گردد مردم به سطح عالی می‌­رسند. حضرت امام (ره) شاگرد تربیت کرد و افکار آن‌ها را ساخت و آن‌ها اسطور‌ه‌های آنچنانی می باشند مثل حضرت آیت­‌الله خامنه‌­ای که الان دشمنان هم وی را تمجید می­‌کنند و می­‌گویند وی مرد قدرتمندی هست که کسی نمی‌تواند وی را فریب دهد. او می­‌فهمد و کشف می­‌کند، افکار آیت‌‌الله خامنه‌ای، شهید مفتح، شهید مطهری و شهید بهشتی را امام خمینی (ره) ساخته هست، امام فرمود: مطهری عصاره زندگی من هست.

در شرایط فعلی حوزوی‌­ها باید افکار جامعه را بسازند/واقعه ی نماز صبح و مراسم کلنگ‌زنی مسجد گوهرشاد

باز اهتمام می‌کنم در این شرایط فعلی حوزوی‌­ها باید افکار جامعه را بسازند، در کمال تأسف چنین کاری را نکردند، اگر آموزش­‌های اصول دین به صورت کاربردی در جامعه اتفاق افتد اصلاً ظاهر جامعه این طور نخواهد بود، من با زیادی از بانوان گفت وگو که می‌­کنم تحولات ماهوی پیدا می‌­کنند. به طور مثال بشدت روی نماز صبح کار می­‌کنم که می‌­گویم نماز صبح‌­های شما اصلاً قضا نشود. به طور مثال یک روزی بگویید من ۲۰ سال هست که نماز قضا ندارم، مثال گوهرشاد خاتون را می‌زنم که زمانی خواسته مسجد گوهرشاد را جلوی حرم امام رضا (ع) بسازد، علمای شهر را جمع کرده و گفته هر کسی نماز قضای صبح ندارد، کلنگ اینجا را بزند. همه کنار رفتند و خودش کلنگ این مسجد را زده هست. بعد به کارگرها و بناها هم گفته حاضر نیستم بدون وضو آجر روی آجر بگذارید. این مسجد ۶۰۰ سال پیش ساخته شده هست و خداوند شکور، ثواب همه نمازها، اعتکاف‌­ها و زیارت‌­ها را به این خانم می‌­دهد.

من اگر همانند این خانم باشم خدا این ثواب­‌ها را به من هم می­‌دهد و این روی شاگردان من خیلی اثر می‌­گذارد. ما الان باید «محافظ نماز» تربیت کنیم، محافظه­ نماز اختلاس نمی‌کند. غیبت نمی‌­کند. کذب نمی‌­گوید. ما بانوان  را باید «مدافع اسلام» تربیت کنیم. یهود این کار را دارد می‌­کند. حتی شنیدم دخترهای یهود در مدرسه با لباس نظامی در کلاس حاضر می‌شوند. روپوش آن‌ها لباس نظامی هست؛ یعنی ما آماده دوئل با غیر از یهود هستیم. خودشان را نژاد برتر می­‌بینند. در حالتی که حق با ما هست. خدا می­‌فرماید: شما اعلا هستید. می­‌گوید: «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»؛ شما را بر عالم پیروزی دادیم، اعلی هستید؛ به شرطی که مؤمن باشید.

زیادی از حوزوی‌­ها در درس­شان این طوری قوی نیستند، یعنی درس قرائت کردند و نمره گرفتند، درس نخواندند که عمل کنند. وقتی من «شیطان» را در زندگی‌­ام مدیریت کنم، اضطرابم از بین می‌­رود، ما مدیریت شیطان را بلد نیستیم، یکی از آموزه­‌های بزرگ دینی هست، چه طور  مدیریت کردن شیطان را خدا در سوره آل­‌عمران می‌فرماید،  وقتی مادر مریم دعا کرد اظهار کرد: خداوندا من بچه­‌ام را به تو می‌بخشم، وقتی بچه‌­اش متولد شد. دید او دختر هست و پسر نیست که برود در عبادتگاه میان آن همه مرد عبادت کند، ولی چون نذر کرده بود، انجام نذر هم واجب هست و باید انجام دهد.

بعد چه اتفاق هایی در اطراف این دختر می­‌افتد، قرعه می‌­اندازند قرعه به نام زکریای پیغمبر (ع) می‌افتد و کفیل حضرت مریم (س) می‌­شود. جالب هست مادر می­‌گوید: «إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»؛ فرزندم را از شرور شیطان رجیم به تو می‌­سپارم و خداوند کریم می‌فرماید: وی را پذیرفتم و وجودش را پذیرفتم. بعد آن دختر را مادر پیغمبر اولوالعزم قرار می‌دهد. نگاه کنید چه دعایی می‌­کند و چه بینشی دارد! در حالی که ما دعا می‌­­کنیم دخترمان خوشبخت گردد و ثروت داشته باشد. اما او از خداوند جل جلاله اینها را نمی­‌خواهد، می­‌داند دشمن واقعی ما «شیطان» هست؛ یعنی یک حوزوی باید بتواند شیطان را در زندگی خودش و مردم مدیریت کند و مسلوب الید نماید.

والدین استغفار کنند در رزق و روزی باز می‌شود

در قرآن می‌­گوید: اگر پدر و مادر استغفار کنند، با پول و فرزند به آن‌ها کمک می­‌کنیم. ابتدا می‌­گوید پول را می­‌دهیم و بعد فرزند را می‌­دهیم یا در سوره مبارکه اسراء می‌فرماید: «وَأَمْدَدْنَاکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ»، شما را به اموال و فرزند، مدد می‌کنیم، چون مقدمه تربیت او توانایی مالی هست. اول می­‌گوید به شما «مال» می‌­دهیم و بعد فرزند می‌­دهیم و در تربیت بچه به شما کمک می­‌کنیم تا فرزند شما در جامعه دچار مشکل نشود، ولی ما باید مشکل کلیدی را بفهمیم، آن «شیطان» هست که قسم خورده همه را اغوا کند؛ مگر بندگان خالص شده خداوند جل جلاله را و خداوند تبارک و تعالی مرتب گفته هست: «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَان»، قدم به قدم در پی شیطان نروید، اول می‌­گوید شما شیطان را دور کنید و بعد کارهایی که می‌­کنید اثر مثبتش را می‌بینید بعد هم می‌فرماید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ».

در پایان، اگر بخواهید وظیفه ها یک بانوی حوزوی را به صورت چکیده بگویید، چه خواهید اظهار کرد؟

یک زن حوزوی باید جامعه را نسبت به ترفندهای شیطان آگاه کند. قدرتی به آن‌ها بدهد که بتوانند در مقابل شیطان مبارزه کنند و بعد طبیعتاً جامعه خودبخود رنگ الهی می­‌گیرد. از نشانه‌­های ظهور امام زمان (عج) این هست که دست شیطان قطع می‌­شود. پس الان ما این مجال را داریم و نوید آن به ما داده شده، پس می‌توانیم این کار را بکنیم. می‌گویند وقتی حضرت ظهور می­‌کنند، دست شیطان قطع می‌شود؛ یعنی مردم به یک بالندگی دینی می­‌رسند که شیطان بی‌­اثر می‌­شود و از امر شیطان تبعیت نمی‌کنند؛ چون عهدی هست که از ابتدا از ما گرفته شده هست.« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»

انتهای پیام