به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا، فارس درج کرد: بانوان در سنت علمای اسلام پردهنشین بودهاند و حتی تأثیرگذاریشان از پس پرده حجاب و عفاف بوده هست. پس طبیعی هست که در تاریخ اسلام گزارههای تاریخی در مورد حضور بانوان و هر مسألهای که به آن بازگردد نیز در دایره حجاب و […]
به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از ایکنا، فارس درج کرد: بانوان در سنت علمای اسلام پردهنشین بودهاند و حتی تأثیرگذاریشان از پس پرده حجاب و عفاف بوده هست. پس طبیعی هست که در تاریخ اسلام گزارههای تاریخی در مورد حضور بانوان و هر مسألهای که به آن بازگردد نیز در دایره حجاب و عفاف گنجانده گردد.
جامعهالزهرا یکی از این جایگاه ها هست که بعد از انقلاب اسلامی به محلی برای علمآموزی دینی و معارفی بانوان مبدل شده هست. هر چند در مورد تاریخ تأسیس حوزه علمیه خواهران به دهه ۴۰ استناد میکنند و یا از حوزه علمیه بانو امین نام میبرند، اما این مرکز اکنون در سراسر کشور با تأسیس شعبههایی، کار تعلیم، پژوهش و تبلیغ خواهران را انجام میدهد.
به همین مناسبت با طاهره همیز عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان و استاد حوزه علمیه خواهران در مورد نقش و جایگاه حوزه علمیه خواهران در جامعه کنونی گفتوگو کردیم که بخش دوم آن در ادامه میآید:
بخش نخست این گفتوگو را اینجا بخوانید.
بانوان عقبنشینی میکنند و کارهای اجتماعی را نمیپذیرند
به چه سبب مسئولین به جایگاه علمی خانمهای حوزوی اعتقاد ندارند و حتی مدیر آنها نیز باید از آقایان باشد؟
شاید فعلاً خانمها تخصص سطح بالا برای این جایگاه ندارند و یا شاید خود بانوان عقبنشینی میکنند و کارهای اجتماعی را نمیپذیرند. البته موردی را داشتیم؛ به طور مثال خانم دستجردی وقتی تخصص داشت به میدان آمد، وزیر گردید و کار هم کرد و رأی بالایی هم از نظر دیدگاه اجتماعی کسب کرد. به عقیده من اگر خانمها توانمندیشان را ابراز کنند، استقبال اجتماعی آنها هم بالا می باشد. منتها خودشان نمیآیند. شاید خودشان هنوز احساس نمیکنند که این عرصه با اهمیت هست و باید حضور پیدا نمایند.
یک دلیلش هم این هست که مردان در اندیشه مدیریتی اندکی قویتر کار میکنند؛ چون جامعنگر می باشند. ما بانوان جزیینگر هستیم؛ نگاه جزیینگر بانوان از جهاتی بسیار مفید هست. در تربیت روحی و عاطفی بشدت قویتر از مردان هستیم، اما در سازماندهیها مردان قویتر می باشند. حضرت محمد (ص) میفرماید: «الرَجُلُ سَیِدُ أهلِهِ وَالمَرأهُ سَیِّدَهُ بَیتها» مرد مدیر خانواده هست؛ یعنی رابطه خانواده هستهای با خارج از خودش را میتواند مدیریت و سازماندهی کند، از جهت ارتباطات فراخانهای، اما مرد نمیتواند خانه را مدیریت کند. واقعاً نمیتواند، آن قدر مدیریت خانه مبانی دقیق، لطیف، ریز و حجیم دارد که مردها از پس آن برنمیآیند و واقعاً نمیتوانند و صبر آن را ندارند و خدا هم از آنان نخواسته هست. به طور مثال وقتی مرد خانه میآید، باید استراحت کند. امام سجاد (ع) میفرماید: زن باید چهار جایگاه رادر خانه برای مرد تأمین کند؛ یکی استراحت هست، یعنی مرد نباید مجبور به عرضه خدمات در منزل باشد مگر در مورد ها استثنایی؛ چون خدماتش را بیرون انجام میدهد، تقسیم وظیفه ها نشان میدهد تَفوق مرد از این حیث هست که توانمندی قدرتی، فیزیکی و حمایتی و ایجاد امنیت در توانش هست، ولی برای خانمها چنین چیزی متصور نیست.
اگر زن و مرد باهم شاغل باشند، محافظت محور خانواده بسیار مشکل میشود. حضرت زهرا (س) نمونه خانمی هست که هیچ گاه شوهرش به وی کمک نکرد، چون همیشه در جنگها بود. حضرت زهرا (س) از دشواری کار خانه شکایت نمود و خطاب به پدر اظهار کرد: یا رسول الله! من خادم میخواهم؛ یعنی کارهای منزل آن قدر سنگین میشود که زن از پا در میآید. بعد حضرت محمد (ص) فرمودند: خداوند جبرئیل را فرستاده و گفته باید این تسبیح را بگویی.
چه طور ۵ هزار مَلِک برای یاری زن خانهدار میآیند
گاهی وقت ها میگویم این تسبیح واقعاً خادم هست. اگر واقعاً به تسبیح اعتقاد دارا باشیم واقعاً خادم هست. آیتالله جوادی آملی میگوید: میآیند و از من ذکر میخواخند. میبینم تسبیح بعد از نمازشان را بیتوجه میگویند و میروند، اگر بالاتر از این ذکر وجود داشت، خدا به کوثرش میداد. امام حسن عسکری (ع) هم میفرماید: اگر کسی بعد از نماز، هیأت نمازش برجاست؛ یعنی وضودارد و رو به قبله هست، اگر تسبیح مادرم زهرا (س) را بعد از نماز سریعا بگوید، خداوند کریم ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را برای او مینویسند، به چه سبب اینقدر ترغیب؟!
امام حسن عسکری (ع) هم میفرماید: اگر کسی بعد از نماز، هیأت نمازش برجاست؛ یعنی وضودارد و رو به قبله هست، اگر تسبیح مادرم زهرا (س) را بعد از نماز سریعا بگوید، خداوند کریم ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را برای او مینویسند، به چه سبب اینقدر ترغیب؟!به علت اینکه ما زنها واقعاً احتیاج به خادم داریم و اکنون از آقا هم نخواهیم استفاده کنیم؛ بر طبق دستوری که از امام معصوم (ع) آمده هست، نمیگوییم وی به من اجحاف کرده و حق من را ضایع کرده هست. ما میگوییم وی معصوم هست. اکنون من چه طور این معادله را حل کنم؟ هم خودم خسته میشوم، هم چندین کار دارم؛ کار خانه و کار بیرون، وقت کم، جسم لطیف و ظریف، مسائل جسمی که هر ماه برای بانوان پیش میآید، فرسودگی زیادتر برای جسم او به وجود میآورد، اینها چه طور با هم جمع شوند؟
اکنون من چه طور این معادله را حل کنم؟ هم خودم خسته میشوم، هم چندین کار دارم؛ کار خانه و کار بیرون، وقت کم، جسم لطیف و ظریف، مسائل جسمی که هر ماه برای بانوان پیش میآید، فرسودگی زیادتر برای جسم او به وجود میآورد، اینها چه طور با هم جمع شوند؟قرآن میفرماید: «انْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُمْ»، شما این دو صفت را دارا باشید «یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ المَلائِکَهِ مُسَوِّمِیْن» با پنج هزار مَلک شما را یاری میکنیم، آیه ۱۲۵ سوره مبارکه آل عمران میفرماید: با ۵ هزار ملک، در حالتی که خداوند در جنگ بدر با ۳ هزار ملک مسلمین را یاری کرد؛ یعنی ما خیلی ضعیف هستیم. پس کمک بیشتری لازم داریم. مفهوم این یاری ملائکه، نه اینکه کار خانه را انجام میدهند، لکن قلب شما را مطمئن میکنیم، امید به زندگی در شما بالا میرود و داعیه شما قوی میشود. طبیعتاً وقتی داعیه قوی گردد، بدن با آن هم کار میکند. امام صادق (ع) میفرماید: هرگز بدن شما از فرمان نیت شما تخطئی نمیکند. آنچه را نیت کنید بدن با آن مشارکت میکند. اصلاً خسته نمیشوید دیگر. وقتی این تسبیح را بگویید دهها کار بانشاط میکنید. خودم هم همین کار را میکنم و بر این باورم این تسبیح آدم را نیرومند میکند.
به مبحث برگردیم. به خانمها از همان اوائل کودکی باید تعلیم داد. به طور مثال از دبستان نوگلان دختر را «معلم» تربیت کنیم؛ یعنی این بچه، معلم سه شاگرد دیگر گردد. بعدها در آینده اینها استاد، آموزشگر و فرانگر میشوند. البته این مطلب قابل ملاحظه هست. خانوادههایی که دارای تعداد فراوان فرزند می باشند، این مسأله در تربیت فرزندان تحقق پیدا میکند، فرزندان در این نحوه زندگی مدیر میشوند و در بزرگسالی در انجام مسئولیتهایشان بسیار موفقتر می باشند، اما بچههای تک فرزند چون از بس پذیرایی شدهاند، به جایی نمیرسند. همیشه یک نفر باید به آنها خدمات بدهد و من این را عملا دیدهام.
یکی از تبلیغات خوب برای «فرزند زیاد» این هست که توانمندی بچهها را در آینده بالا میبرد. وقتی شما بچههای کمتری دارا باشید، شما خادم فرزندتان میشوید، خسته میشوید، ولی وقتی بچه فراوان باشد مادر مدیر خانه میشود و بچهها به هم خدمات میدهند و از نظر مالی هم خیلی رخدادی نمیافتد. به طور مثال لباس نو و کفش نو بچه بزرگتر به بعدی میرسد و اینها تا وقتی که بچه کوچک هست، برای او اعتبار نیست، وقتی که به سن نوجوانی و جوانی برسد اعتبار هست. در نتیجه خدا هم توسعه میدهد.
بیتقوایی و انجام معصیت فقر میآورد نه ولادت فرزند!
ولی در این شرایط اقتصادی فرزندآوری واقعاً مشکل هست.
خیر! این نگاه صحیح نیست. خداوند عزیز «رزاق ذوقوه متین» هست؛ یعنی روزیدهنده نیرومند هست و در آیه ۱۳۲ سوره مبارکه طه میفرماید: در اجرای نماز در خانواده باید کوشش کنید ما از شما روزی نخواستیم. ما به شما روزی میدهیم یا در آیه ۹۶ سوره مبارکه اعراف میفرماید: اگر اهل شهر و دیاری باتقوا باشند آنها را از برکات آسمان و زمین بهرهمند میکنیم. این بیتقوایی و انجام معصیت فقر میآورد نه ولادت فرزند! البته ترک صله رحم، خوابیدن بینالطلوعین، چشمچرانی و نداشتن تقوی در رابطه با نامحرم، عاق والد شدن و دهها عامل دیگر هست که فقر را به زندگی فرد وارد میکند. البته از نشانههای ظهور امام زمان (عج) فقر جهانی هست، ولی مشکل اقتصادی جامعه الان دهها عامل دارد؛ به طور مثال شهید رجایی میگفت: من کنار خیابان کاسه بشقاب میفروختم، یعنی چنین کاری برای او ننگ نبود، ولی الان ما چنین کاری نمیکنیم. منتظریم یک کار تمیز و پشت میز دارا باشیم.
او را بشناسید و اهدافش را نابود کنید!
با این جایگاهی که حوزههای علمیه خواهران دارند فکر میکنید حوزه را میتوان به عنوان یک نماد مطرح کرد؟
اگر با ایجاد خلاقیت در مبانی درسهای حوزه برخورد کنیم، بشدت از دانشگاه پیشرفتهتر هست؛ به سبب اینکه جامعه جهانی الان مبانی واقعی اسلام را میخواهد، چه دشمنان و چه دوستان، یعنی دشمنان مبانی واقعی اسلام را میخواهند پیدا نمایند و با آن بجنگند و دوستان آن را نصبالعین خود قرار دهند. خانم روحافزا از اعضای شورای انقلاب فرهنگی واجتماعی بانوان می باشند. تشریح میکردند: وقتی که در انگلیس بودم حدود ۱۲ سال وی در دانشگاه با چادر درس میداد یکبار نگاه کردم سه شب پشت سر هم حدود ۲۲ بهمن، بیبیسی زندگی حضرت امام (ره) را با جزئیات نشان میداد. انگار در ایران دارد نشان میدهد، برایم خیلی عجیب بود که راست میگویند و وقتی بعد این سه شب فیلم تمام گردید. مجری آمد و اظهار کرد: وی را بشناسید و اهدافش را نابود کنید.
البته قرآن یک شاخصه داده و گفته هست اگر شما به خدا مؤمن باشید، اعلایید، یعنی هر چند که آنها دارند کوشش میکنند، خدا به همه سعیها در نظر دارد، منتها اینکه اهتمام او بر اهتمام تو تفوق پیدا نماید یا نه، به شرطی برمیگردد که شما مؤمن باشید. در نتیجه اکنون درس حوزه را به عنوان یک درس کلیدی ببینیم که جهان در انتظار نشأت اسلام در تمام جنبههای زندگی انسانی هست. خیلی از متفکران غربی پیشبینی کردند چند سال آینده اسلام جهان را خواهد گرفت. پس اگر مؤمن باشیم، اعلی و برترین میشویم. خداوند این قول را داده هست که من به شما ارزشافزوده میدهم. اما اگر مؤمن نباشیم دشمنان بر ما برنده میشوند؛ یعنی بر علیه ما کارهای مؤثری خواهند داشت.
اگر قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی میشوید
آنها نقطه ضعف مسلمین را پیدا نمودند و روی آن موفق گردیدند. در اسلام هیچ اشکالی وجود ندارد «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُون»؛ قرآن را خودمان محافظت میکنیم. امامن هم که مفسر قرآن می باشند، خداوند آنها را محافظت میکند و آنها هیچ وقت شکست نمیخورند. در زیارت «جامعه کبیره» میخوانیم تمام آدمهای خوب و بد در مقابل شما به زانو در میآیند، آنها هم که در نوع خودشان مشکلی ندارند. اما من مسلمان هستم که اگر به اسلام عمل نکنم ضعیف میشوم و عقب میافتم و این چیزی هست که خدا قانون گذاشته و گفته اگر شما قوانین اسلام را اجرا کردید، اعلی میشوید و اگر اجرا نکردید دشمنان بر شما برنده میشوند.
یک نکته را باید توجه کرد که علمهای موجود مثل فیزیک و شیمی و… وسیله آدم مسلمان می باشند. اینها علم نیستند، پیامبر (ص) میفرماید: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَهٌ آیَهٌ مُحْکَمَهٌ أَوْ فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ أَوْ سُنَّهٌ قَائِمَهٌَ» علم سه نوع هست، علم عقاید، علم اخلاق و علم احکام، واقعاً هم این علوم میتواند در عرصه جهانی فراگیر گردد و آدم وقتی این علوم را فرا گیرد و عمل کند، قدرت فوقالعادهای پیدا میکند. امام (ه) در مورد شهید بهشتی میگوید: وی یک ملت بود. یک آدم که به اندازه یک ملت کار کرده هست. خودشان هم به اندازه یک جهان بودند. هنوز هم ۲۹ سال از رفتن وی میگذرد، مردم بزرگداشتی برای او میگیرند که بینظیر هست. این نشانه آن هست که علوم دینی آدم را بسیار «توسعه وجودی» میدهد. قدرتی میدهد و خود وجود امام زمان (عج) همین هست. منتها وی تا وقتی که یاور نداشته باشند، نمیآیند. در دعای فرج میخوانیم: «حَتی تُسکِنَه اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتِعَهُ فیها طَویلاً»؛ خدا تو را در زمین به گونهای قرار بدهد که مورد اطاعت قرار بگیری و بتوانی به صورتی طولانی حکومتت را اجرا بکنی.
«اعتراض به سرنوشت» یعنی اینکه عدل تکوینی خدا را نپذیرفته ایم
ما باید چه کنیم که جامعه جهانی در مقابل تعالیم یک «انسان کامل» مطیع و تابع گردد و با رضایت خودش آن حکومت را بخواهد؟
کتاب «خط امان» آیتالله امامیکاشانی را نگاه کنید. مصاحبهها و مناظرههای وی با علمای بیگانه را نگاه کنید. تمام آنها بدون استثناء منجی عالم را پذیرفتهاند و حتی برخی آنها برای او نقشه راه هم تدوین کردهاند، منتها ما برنامههای اسلام را باید عملیاتی در سبک زندگی عرضه دهیم. در حقیقت در حوزه باید طوری آدم تربیت گردد که بیننده خودشان را فقیه کنند.
پنج اصول از مذهب داریم: توحید، نبوت، عدل، معاد و امامت. ولی طبق معمول مردم به آنها کم اطلاع و یا اصلا بیاطلاع می باشند. نشانهاش آن هست که اگر در خانه مشکلی رخ دهد فوراً شکایتها آغاز میشود که خدایا به چه سبب این فامیل را دارم؟ به چه سبب این ازدواج برایم پیش آمده هست؟ اعتراض به سرنوشت، وقتی اعتراض به سرنوشت را موشکافی میکنیم، مشخص میشود اینها در تفکرشان «عدل تکوینی» خدا را نپذیرفته اند. بعد طبیعی هست قانون حجاب که عدل تشریعی خدا هست را قبول نکند. در حالی که همان خداوند عادل گفته حجاب دارا باشید و این را برای همه آحاد مردم جهان گفته هست.
بلهای که در«عالم ذر» به خدا اظهار کردیم
به طور مثال در سوره مبارکه اعراف آیه ۱۷۲ همه شنیدند و همه هم پذیرفته اند «إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى» خداوند در «عالم ذر» از همه ذریه آدم یعنی نه خود آدم، لکن تمام افرادی که بعد از او خواهند آمد در آن مجمع جهانی که خداوند آنجا تشکیل داده بود، اظهار کرد: «اَلست بربکم»؛ آیا من تربیتکننده شما نیستم؟ نگفت: اَلست به خالقکم، اَلست به رازقکم، یعنی آدم خودش را نفی کرد و اذعان کرده که: بله تو پروردگار من هستی. « بعد خداوند تبارک وتعالی میفرماید: نکند روز قیامت بگویی من غافل بودم؟! الان هم بعضیها میگویند ما یادمان نمیآید آن زمان گفته باشیم بله! پس این یک یادآوری میخواهد که خدا قرآن را به صورت ذکر فرستاده هست.
میگوید برای شما ذکر فرستادم. نمیگوید علم فرستادم. پس شما این را بلد بودید. بر اثر خارج شدن شما از این عالم و رفتن به عالم دنیا یادت رفت و فراموش کردی، خدا ذکر برای برطرف غفلت فرستاده هست. بعد خداوند سبحان میفرماید: «أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَکَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْل» نگویی ما در خانواده مشرک بزرگ گردیدیم. آنها رعایت نکردند ما نیز انجام ندادیم، «وَکُنَّا ذُرِّیَّهً مِنْ بَعْدِهِمْ» ما بچههایی بودیم که بعد از اینها آمدیم، «أَفَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»، بعد خدا میگوید «وَکَذَلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَلَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»، ما الان این آیه را در قرآن برای شما یادآوری میکنیم که شما بفهمید آنجا به برنامه تربیتی ما «بله» اظهار کردید.
پس نماز، خمس، جهاد در همه زمینهها، حج، حجاب، امر به سرشناس و نهی از منکر، تبری و تولی همه اینها برنامههای تربیتی خداوند هست و من که این را نپذیرفته ام؛ یعنی عدل تشریعی خدا را نپذیرفته ام و خدا را عادل نمیدانم. میگوید بیخود این برنامه را گذاشتید. نمیتوانم حجاب را تحمل کنم. در خانواده مشرک به دنیا آمدهام، از اول رعایت نکردهام، روزه نگرفتهام، نماز نخواندهام، بلد نیستم به من فشار میآید.
خدا میگوید: من اینها را نپذیرفته ام من تو را عاقل آفریدم، ۱۲۴ هزار پیغمبر خرج تو کردم که به تو اطلاعات بدهم؛ وجدان تو میگوید: بله و طبق معمول گناهکار از گناهش اظهار انزجار میکند. در دادگاه قاتل نمیگوید من کشتن کردهام. میگوید من انجام ندادهام. چون نفسش از این عمل انزجار دارد یا به طور مثال آدمهایی که بعداً با حجاب میشوند. بشدت از وضع قبلشان احساس انزجار میکنند که بیحجاب بودند. نشان میدهد حجاب احتیاج هست. مثل نماز که احتیاج هست. در نتیجه این امر احتیاج به تعلیم عمیقی دارد و خانمهای حوزوی باید روی آن کار کنند تا بیننده، آثار عبادت را در زندگی خود نگاه کنند و آن را انتخاب نمایند.
آیا سرزده جایی به ضیافت برویم؟
باید در ابتدا طلبه را در اتاقهای اندیشهورزی حوزه به این قدرت برسانیم تا او در درون خانوادهاش، در مهمانیها و جمعهای خانوادگی و اجتماع کوچک علمی محیطش، آموختهها و اطلاعاتش را منتشر کند و با چکشکاری گفتار و افکار اطرافیانش، سطح علمی مردم را بالا ببرد. به صورت مثال در آیه ۲۸ سوره مبارکه نور مطرح میشود «فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» که وقتی وارد خانهای میشوید، اول اذن بگیرید، بعد تحیت بگویید، اگر کسی آنجا نبود وارد نشوید و اگر اظهار کردند: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، برگردید شما برگردید این عمل برای شما پاکیزهتر هست.
این مسأله را در جمعهای فامیلی ارزیابی کردیم، اظهار کردیم بر طبق این آیه الان آمادگی مهمان نداریم. به طور مثال شما به من میگویید: ناهار میخواهم خانه شما بیایم، من هم در جواب میگویم بچهام بیمار هست، آمادگی ندارم. چون قرآن میگوید: «وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»، وقتی این مسأله را در فامیل مطرح کردم، بشدت برای همه جنجالبرانگیز گردید که شما نمیخواهید مهمان دارا باشید، شما مهمانپذیر نیستید! اظهار کردیم پس ما این آیه را چه زمانی باید عمل کنیم؟ این را در فامیل اظهار کردیم. ابتدا جنجال زیادی گردید تا ۶ ماهی در خانهها این داستان ادامه داشت. بعد همه قبول کردند و الان در اطراف ما این قانون قرآنی را اجرا میکنند. ما باید اینها را به عنوان سبک زندگی رایج شدن دهیم. زیرا آرامش را وارد زندگی میکند. وقتی خداوند عزیز میگوید: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، پس نپذیرفتن مهمان نه به معنای اینکه من از شما بدم میآید. لکن به علت اینکه آمادگی جسمی، روحی یا مالی وجود ندارد. از پذیرش مهمان معذورم.
این مطلب با اهمیت هست. حتی امام خمینی (ره) برای خانمش مهمان سرزده نمیبرد؛ به علت اینکه رعایت حال همسرش را میکرد و حتی وقتی از حوزه به منزل میرسید به همراهانشان میگفت: خدانگهدار! نمیگفت بفرمایید. آقا مصطفی فرزند امام میگفت: آقا یک بفرما هم بگویید اشکالی ندارد. وی میگفتند: نه چیزی که در دل من نیست نمیخواهم به زبان بیاورم. منافق میشوم و نمیخواهم مهمان سرزده را به خانمم تحمیل کنم. در نتیجه باید دستورات دین را اجرا کنیم و انجام بدهیم، این چنین حوزویها را تربیت کنیم که توحید، نبوت و معاد را به صورت اجرایی در خانه یاد بدهند.
سرنوشت بچهای که «أَنَّ اللَّهَ یَرى» را باور نداشت
رعایت این عمل برای خانمی که درس حوزه میخواند طوری باشد که مخفی و آشکارش جلوی شوهرش یکی باشد که روز قیامت میخواهند نامه عمل وی را بخوانند. از شوهرش، فامیل شوهر و فامیل خودش حیا نکند، کارهایی که در مخفی و معلوم کرده هست. خدا را ناظر بداند و بداند شاهد حاکم هست، حکم هم میکند، «مالِکِ یَوم الدِّین» هم هست، این را عملا اگر اجرا کند، حرفش تاثیرگذار میشود و جامعه به این سمتوسو میرود، دیگر بچه در مخفی کاری انجام نمیدهد، به طور مثال پسری که به علت هتک حرمتی که به آن دختربچه کرد، اعدام گردید و خیلی هم جنجال کرد. وقتی زندگی وی را ارزیابی کردند، نگاه کردند او بچه خیلی خوبی در مدرسه بوده و حتی پدر و مادر با فرمان مربی مدرسه برای او لپتاپ خریده بودند. اظهار کردند او بچه خوبی هست، ولی نمیدانستند این بچه «أَنَّ اللَّهَ یَرى» را باور ندارد، در پنهانش در لپتاپش چه چیزهایی را دیده بود! که انجام عملیات در حقیقت مثل تصوراتش بوده و دچار این سانحه میشود و اعدام هم میشود. زیرا من مادر، توحید را به بچهام یاد ندادهام. الان زیادی از متخصص ها در مورد این پسر میگویند به چه سبب این سانحه پیش آمده هست؟ نمیدانند که این بچه خطقرمزهای خودش و خدا را بلد نیست و شهوتش بر او غلبه میکند و دنبال سکس میرود و بعد هم دچار این سانحه میشود.
فیلتری قوی برای فضای سایبری
توجه کنید اکنون زیادی از انحرافاتی که در میان کودکان و نوجوانان رایج هست، قابل حل هست. یک خانم حوزوی باید «نگاه توحیدی» را در جامعه مبدل به «اراده» کند. این مبحث که خداوند بر همه اعمال آدم آگاه هست و روز قیامت رسولان، اوصیا، مؤمنین و دیگر بندگان خدا این اعمال وی را می بینند که در مخفی خود چه کارهایی میکردند و چه نیاتی داشتند، اگر این مفاهیم به جانِ جامعه برسد، همه این شبکهها جمع میشوند که به طور مثال من در خلوت حرام انجام ندهم. دنبال آن چیزی که خدا مرا محروم میکند نروم. حال اگر بعضیها بگویند اصلاً اسلام را نمیخواهیم، چه کنیم؟ آیه ۴۵ سوره زمر «إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه» در جواب آنها میفرماید: وقتی نام الله را میآورید برای افرادی که ایمان به آخرت ندارند، مشمئز میشوند «وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» وقتی از غیر از خدا بگویید از رقص و آواز و غیره بگویید، خرسند هم میشوند، قرآن دارد روانشناسی اینها را مطرح میکند.
پس یک خانم حوزوی ایمان به «آخرت» را در قالب اینکه این عمل تو را همه میبینند و در مورد تو قضاوت خواهند کرد، آن زمان چه خواهی کرد؟ میتواند ترویج دهد. فیلم مرد هزار چهره آقای مهران مدیری مثال خوبی هست در مورد اینکه دیگران در مورد شما چه قضاوتی خواهند کرد؟ وقتی نگاه کنند تو این نیستی، قیامت یعنی همین، وقتی همه ملائک، شهدا و انبیاء دور تو جمع میشوند و میخواهند درمورد تو قضاوت کنند، چه طور قضاوت میکنند؟ همه انسانها دوست دارند درمورد آنها خوب قضاوت گردد، پس این عمل را باید به گونهای عرضه داد که در روز قیامت قابل دفاع باشد.
در دنیا خدا «ستار العیوب» هست و میپوشاند، به علت اینکه ما مهلت دارا باشیم جبران کنیم، ولی در قیامت اصلاً این چنین نیست. برای همین میگوید «الْقَارِعَهُ مَا الْقَارِعَهُ»، وقتی که حقایق برملا میشود آدم به دشواری کوبیده میشود. اگر ما این مفاهیم را موشکافانه بگوییم، بعد مردم خودشان میدانند چه بکنند و در معلوم و پنهانش چه طور باشد، بحث تعلیم معاد، بحث تعلیم توحید، بحث تعلیم نبوت اینکه خداوند امامن و ۱۴ معصوم را برای ما خلق کردند که چه طور خدا را سپاس کنیم؟ این را باید به مردم اینچنین یاد بدهیم.
اکنون جامعه ما خالی از افکار دینی هست
این امر را یک خانم حوزوی باید این چنین در جامعه جا بیندازد. بعضیها میگویند ما با امام رضا (ع) قهر هستیم؛ چون حاجتمان را نداد، چون امام را وسیله ارتباط با خدا نمیداند، گاهی وقتها اگر حاجتمان را میگرفتیم بدبخت میشدیم. نمیفهمیم اگر این حاجت داده میشد بدبخت میشدیم، خدا دست نگه داشته چون برای من مضر هست، مثل اینکه الان شما ۳۰، ۴۰ میلیون طلا بدهید دست بچه ۴ ساله، اصلاً وی را میدزدند و نابودش میکنند، پس مادر به وی این مقدار طلا نمیدهد، یعنی مادر بدجنس هست؟! در حالی که مادر برای مراقبت از او این کار را نمیکند. پس خدا برخی وقت ها یکسری چیزها را به ما نمیدهد چون ما حجم نداریم، حال باید با امام معصوم قهر کنیم و نعوذبالله فحش کنیم؟! در اینجا امامت را به من یاد ندادند، به امامت نعوذبالله مثل یک سوپرمارکت نگاه میکنم که از آن خرید کنم و بیایم بیرون.
شما چه کار کردید؟ شما صلهرحم نمیکنید، فقیر هستید. صبحها تا نیمه روز میخوابید، خب روزی شما کم هست. خیلی رخدادهای هست که نمیافتد، حاصل موانع دعا هست. شما این موانع را دارید که دعای شما برآورده نمیشود نه اینکه امام حاجت شما را نمیدهد. در نتیجه ما تعلیم دین را درست انجام ندادهایم. الان در جامعه ما همه مردم سبحانالله نمیگویند، نمیگویند خدا منزه هست، میگویند خدا مقصر هست، به چه سبب من را اینچنین خلق کرد؟ به چه سبب این را نداد؟ یکی اظهار کرد خدا به چه سبب اسرائیل را از بین نمیبرد؟ اظهار کردم: «یعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ» با دست شما وی را عذاب خواهد کرد، ولی او اطلاع ندارد که خدا قانون دارد و طبق قانون عمل میشود، اینها را حوزویان باید در بین مردم رایج شدن دهند، آن هم رایج شدن افکار دینی که در مقابل شبهات که به تواند قدرتمندانه مبارزه کند.
اکنون جامعه ما خالی از افکار دینی هست که اعمالشان اینچنین هست. وقتی افکار دینی رایج گردد مردم به سطح عالی میرسند. حضرت امام (ره) شاگرد تربیت کرد و افکار آنها را ساخت و آنها اسطورههای آنچنانی می باشند مثل حضرت آیتالله خامنهای که الان دشمنان هم وی را تمجید میکنند و میگویند وی مرد قدرتمندی هست که کسی نمیتواند وی را فریب دهد. او میفهمد و کشف میکند، افکار آیتالله خامنهای، شهید مفتح، شهید مطهری و شهید بهشتی را امام خمینی (ره) ساخته هست، امام فرمود: مطهری عصاره زندگی من هست.
در شرایط فعلی حوزویها باید افکار جامعه را بسازند/واقعه ی نماز صبح و مراسم کلنگزنی مسجد گوهرشاد
باز اهتمام میکنم در این شرایط فعلی حوزویها باید افکار جامعه را بسازند، در کمال تأسف چنین کاری را نکردند، اگر آموزشهای اصول دین به صورت کاربردی در جامعه اتفاق افتد اصلاً ظاهر جامعه این طور نخواهد بود، من با زیادی از بانوان گفت وگو که میکنم تحولات ماهوی پیدا میکنند. به طور مثال بشدت روی نماز صبح کار میکنم که میگویم نماز صبحهای شما اصلاً قضا نشود. به طور مثال یک روزی بگویید من ۲۰ سال هست که نماز قضا ندارم، مثال گوهرشاد خاتون را میزنم که زمانی خواسته مسجد گوهرشاد را جلوی حرم امام رضا (ع) بسازد، علمای شهر را جمع کرده و گفته هر کسی نماز قضای صبح ندارد، کلنگ اینجا را بزند. همه کنار رفتند و خودش کلنگ این مسجد را زده هست. بعد به کارگرها و بناها هم گفته حاضر نیستم بدون وضو آجر روی آجر بگذارید. این مسجد ۶۰۰ سال پیش ساخته شده هست و خداوند شکور، ثواب همه نمازها، اعتکافها و زیارتها را به این خانم میدهد.
من اگر همانند این خانم باشم خدا این ثوابها را به من هم میدهد و این روی شاگردان من خیلی اثر میگذارد. ما الان باید «محافظ نماز» تربیت کنیم، محافظه نماز اختلاس نمیکند. غیبت نمیکند. کذب نمیگوید. ما بانوان را باید «مدافع اسلام» تربیت کنیم. یهود این کار را دارد میکند. حتی شنیدم دخترهای یهود در مدرسه با لباس نظامی در کلاس حاضر میشوند. روپوش آنها لباس نظامی هست؛ یعنی ما آماده دوئل با غیر از یهود هستیم. خودشان را نژاد برتر میبینند. در حالتی که حق با ما هست. خدا میفرماید: شما اعلا هستید. میگوید: «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»؛ شما را بر عالم پیروزی دادیم، اعلی هستید؛ به شرطی که مؤمن باشید.
زیادی از حوزویها در درسشان این طوری قوی نیستند، یعنی درس قرائت کردند و نمره گرفتند، درس نخواندند که عمل کنند. وقتی من «شیطان» را در زندگیام مدیریت کنم، اضطرابم از بین میرود، ما مدیریت شیطان را بلد نیستیم، یکی از آموزههای بزرگ دینی هست، چه طور مدیریت کردن شیطان را خدا در سوره آلعمران میفرماید، وقتی مادر مریم دعا کرد اظهار کرد: خداوندا من بچهام را به تو میبخشم، وقتی بچهاش متولد شد. دید او دختر هست و پسر نیست که برود در عبادتگاه میان آن همه مرد عبادت کند، ولی چون نذر کرده بود، انجام نذر هم واجب هست و باید انجام دهد.
بعد چه اتفاق هایی در اطراف این دختر میافتد، قرعه میاندازند قرعه به نام زکریای پیغمبر (ع) میافتد و کفیل حضرت مریم (س) میشود. جالب هست مادر میگوید: «إِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»؛ فرزندم را از شرور شیطان رجیم به تو میسپارم و خداوند کریم میفرماید: وی را پذیرفتم و وجودش را پذیرفتم. بعد آن دختر را مادر پیغمبر اولوالعزم قرار میدهد. نگاه کنید چه دعایی میکند و چه بینشی دارد! در حالی که ما دعا میکنیم دخترمان خوشبخت گردد و ثروت داشته باشد. اما او از خداوند جل جلاله اینها را نمیخواهد، میداند دشمن واقعی ما «شیطان» هست؛ یعنی یک حوزوی باید بتواند شیطان را در زندگی خودش و مردم مدیریت کند و مسلوب الید نماید.
والدین استغفار کنند در رزق و روزی باز میشود
در قرآن میگوید: اگر پدر و مادر استغفار کنند، با پول و فرزند به آنها کمک میکنیم. ابتدا میگوید پول را میدهیم و بعد فرزند را میدهیم یا در سوره مبارکه اسراء میفرماید: «وَأَمْدَدْنَاکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ»، شما را به اموال و فرزند، مدد میکنیم، چون مقدمه تربیت او توانایی مالی هست. اول میگوید به شما «مال» میدهیم و بعد فرزند میدهیم و در تربیت بچه به شما کمک میکنیم تا فرزند شما در جامعه دچار مشکل نشود، ولی ما باید مشکل کلیدی را بفهمیم، آن «شیطان» هست که قسم خورده همه را اغوا کند؛ مگر بندگان خالص شده خداوند جل جلاله را و خداوند تبارک و تعالی مرتب گفته هست: «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَان»، قدم به قدم در پی شیطان نروید، اول میگوید شما شیطان را دور کنید و بعد کارهایی که میکنید اثر مثبتش را میبینید بعد هم میفرماید: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ».
در پایان، اگر بخواهید وظیفه ها یک بانوی حوزوی را به صورت چکیده بگویید، چه خواهید اظهار کرد؟
یک زن حوزوی باید جامعه را نسبت به ترفندهای شیطان آگاه کند. قدرتی به آنها بدهد که بتوانند در مقابل شیطان مبارزه کنند و بعد طبیعتاً جامعه خودبخود رنگ الهی میگیرد. از نشانههای ظهور امام زمان (عج) این هست که دست شیطان قطع میشود. پس الان ما این مجال را داریم و نوید آن به ما داده شده، پس میتوانیم این کار را بکنیم. میگویند وقتی حضرت ظهور میکنند، دست شیطان قطع میشود؛ یعنی مردم به یک بالندگی دینی میرسند که شیطان بیاثر میشود و از امر شیطان تبعیت نمیکنند؛ چون عهدی هست که از ابتدا از ما گرفته شده هست.« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
انتهای پیام
Friday, 26 April , 2024