عبدالصالح شمساللهی– نقص در دسترسیها و خیابان کشیها، مشکل در ساختار توسعه شهری، بیتوجهی به هویت شهری در معماری و چندین و چند مسئله دیگر جزء اولین چیزهایی است که در نگاه کسی که فقط کمی دغدغه شهرسازی داشته باشد به چشم میآید؛ اما در این نگاره میخواهیم فقط به یکی از این مشکلات بپردازیم؛ مشکلی که قم را در بخشی از سال تا مرز غیر قابل سکونت بودن پیش میبرد.
سالیانی است که قم مانند خیلی از شهرهای کشور علاوه بر آلودگیهای فسیلی با پدیده گرد و غبار و آلودگیهای غیر فسیلی نیز دست پنجه نرم میکند و هرگاه سخن از این آلودگیها به میان میآید از بیابانهای عراق و عربستان حرف زده میشود! اما واقعیت کمی متفاوت است و همه مشکل مربوط به آن چیزی که گفته میشود نیست؛ باید بدانید که فاصله شهری مثل قم در مرکز ایران با اولین کانونهای گرد و غبار در بیابانهای مورد ادعا در عراق چیزی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر است و همین فاصله با کانونهای گرد و غبار در عربستان چیزی نزدیک به دو برابر یعنی ۱۸۰۰ کیلومتر است و این فاصله تا حد زیادی جلوی رسیدن غبار از این کانونها را میگیرد.
اما مشکل عمده و واقعی کجاست؟
اگر منصفانه به دنبال کانون مشکل لااقل برای قم باشیم باید نگاهی به مدل توسعه شهری در قم بیندازیم. اگر به نقشه هوایی قم نگاهی بیندازید به راحتی شما هم با نگارنده در مورد مدل توسعه قناس قم همنظر خواهید شد و نسبت به این عبارت جبهه گیری نخواهید کرد.
زمینهای بایری که در نقاط مرکزی قم قرار دارد و عدم وجود کمربند سبز موثر و قابل توجه برای قم در کنار کم شدن نزولات آسمانی باعث شده است تا فرسایش خاک اتفاق بیفتد و همین مسئله باعث آن شده است که با کمترین وزش باد، مخصوصا در فصلهای گرم سال مرکز قم که باید ریه شهر باشد به کانون گرد و غبار تبدیل شود و نفس شهر را ببرد.
بگذارید قم را از چند جهت بررسی کنیم!
قم را با مرکزیت حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) تصور کنید و از پارکینگ شرقی به سمت جمکران حرکت کنید، شاید تصور این باشد که لااقل تا شعاع چند کیلومتری حرم مطهر زمین زیادی برای ساخت و ساز پیدا نکنید! اما این تصور با واقعیت فاصله دارد! اگر کسی شهرسازی و ارزش زمین در نقاط مرکزی را بشناسد و سابقه طولانی شهریت قم را بداند به فلکه معلم که میرسد با تعجب به زمینهای بایر دو طرف بلوار پیامبر اعظم نگاه خواهد کرد؛ زمینهایی که در قلب قم یکی از کانونهای اصلی گرد و غبار در فصل خشک سال است؛ در طرف دیگر فلکه معلم حد فاصل فلکه معلم تا فلکه بسیج نیز باغی وسیع وجود داشته که حالا به کلی خشکیده است و آن نیز یکی از کانونهای محلی غبار است.
حاشیه بلوار جمهوری و تا بلوار مرجعیت و حاشیه بلوار مرجعیت نیز خود ماجرایی دارد و هرساله در فصلهای خشک سال نفس قم را به شماره میاندازد، انسجام و زمینهای بایرش را نیز به همین محدوده ملحق کنید.در طرف دیکر شهر نیز یعنی آن طرف پل فرهنگ تا فلکه شهر قائم زمینهای بایری است که در اکثر فصول خشک کانون گرد و غبار میشود و نفس شهر را میگیرد.
اگر دوست دارید نقشه قم را بیشتر بررسی کنید میتواند نقشه هوایی (https://topomap.ir/?r=537702&l=ghy) قم را در اینترنت ببینید و با زوم کردن روی نقشه خودتان زمینهای بایر و خشک قسمتهای مختلف قم را بررسی کنید تا بیشتر به ضرورت بررسی مدل توسعه شهری قم واقف شوید.
حال سوال اصلی اینجاست که چرا توسعه قم از طرف پردیسان انجام شده است؟ و یا چرا زمینهای قیمتی مناطق مرکزی شهر ساخته نمیشود؟
آیا این زمینها مالکیت خصوصی دارد؟
آیا برای تغییر کاربری اراضی کشمکشهای سنگینی وجود دارد؟
آیا مافیایی وجود دارد که منافعی در این زمینهای بایر دارند و یا پیشاپیش مالک آن شدهاند؟
دلیل هرچه باشد پیکان مسئولیت در این مسئله مستقیم به سمت شهرداری برمیگردد و شهرداری است که باید نسبت به فضای شهری مدیریت لازم را داشته باشد و حتی به قیمت گذشتن از منافع شهرداری زمینه را برای ساخت و ساز در زمینهای مرکزی شهر فراهم سازد و مالکان را ملزم به اقدامات لازم در جهت سالم سازی هوا شهر نماید.
مسئولان محترم حتما به این نکته واقف هستند که مردم قم مردمی هوازی و فاقد “خاکشش” هستند وبرای تنفس به حداقل هوای سالم نیازمندند؛ هرچند این مهم سالیانی است که به تعویق افتاده است و سالیانی طول میکشد تا به نتیجه برسد ولی لطفا از همین امروز ساماندهی زمینهای خالی را شروع کنید.
- نویسنده : عبدالصالح شمساللهی
Friday, 3 May , 2024