– خبر ها سیاسی – به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم ، ، هفته گذشته مستند «بهتان برای محافظت نظام» از شبکه بیبیسی فارسی پخش گردید. در توضیح این مستند آمده است "استفاده حکومت ایران از انتشار تهمت –و حتی تهمتهای جنسی– بر علیه منتقدان و دگراندیشان، حکایت آشنایی […]
به گزارش پایگاه خبری،فرهنگی شهرکریمه به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم ، ، هفته گذشته مستند «بهتان برای محافظت نظام» از شبکه بیبیسی فارسی پخش گردید. در توضیح این مستند آمده است "استفاده حکومت ایران از انتشار تهمت –و حتی تهمتهای جنسی– بر علیه منتقدان و دگراندیشان، حکایت آشنایی در دهههای گذشته است…" " این مستند کوشش کرده نشان دهد، جمهوری اسلامی بهجهت مبنایی، اعتقاد دارد برای حذف دشمن میتوان به هرکاری متوسل گردد من جمله بهتان.
مجری این مستند به روایت خودش در مورد تهمت زدن به کارکنان رسانههای گمراه، استفتایی را به دفتر مراجع متفاوت فرستاده است. این استفتاء به این شرح است:
" این استفتاء به این شرح است:"آیا مومنانی که غیرت دینی دارند، مجاز می باشند برای جلوگیری از اثرگذاری رسانههای گمراه بر افکار عمومی و برای آنکه کارکنان و سخنگویان چنین رسانههایی را از چشم مردم و جوانان بیندازند. در مواردی که اطلاعات کافی درمورد مفاسد این کارکنان و سخنگویان وجود ندارد؛ بر علیه آنان از حربه تهمت(یعنی انتشار مطالبی که لزوما صحت ندارد)، استفاده کنند؟"
در مواردی که اطلاعات کافی درمورد مفاسد این کارکنان و سخنگویان وجود ندارد؛ بر علیه آنان از حربه تهمت(یعنی انتشار مطالبی که لزوما صحت ندارد)، استفاده کنند؟"وی این استفتا را به دفتر ۱۱ تن من جمله آیات خامنهای، سیستانی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، شبیری زنجانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، علوی گرگانی، موسوی اردبیلی، صانعی و حتی یکی از اعضای مجمع محققین و مدرسین یعنی اسدالله بیات زنجانی میفرستد. از میان این ۱۱ تن، به جز آیتالله خامنهای و آیتالله وحید که بهدلیل فقهی نبودن سؤال از جواب امتناع کردهاند، ۹ نفر دیگر -همانطور که مجری مستند هم میگوید_ بالاتفاق فتوا دادهاند که تهمت در این خصوص ها جایز نیست.
گرچه این مستند کوشش کرده تا نشان دهد، تهمت زدن به مخالفان اسلام از نظر این قفها اشکالی ندارد اما در همان ۵ دقیقه خستین این مستند نشان میدهد که هیچ فقیهی با این شیوه قبول کننده نیست.
اما فارغ از ناتوانی روایی و ایده «بهتان برای محافظت نظام»، شخصیتهای حاضر در مستند که از طریق آنان کوشش شده این اتهام به جمهوری اسلامی و شخصیتهای آن نسبت داده گردد، افرادی با سابقههای مملو از بهتانزنی می باشند که حداقل آنان را از منظر اخلاقی بدون هرگونه شایستگی لازم برای قضاوت اخلاقی در مورد دیگران و به ویژه یک حکومت میسازد.
عبدالکریم سروش از حاضران در این مستند که جمهوری اسلامی و فقهای موثر آن را به توجیه بهتان متهم میکند، شخصیتی است که در گذشته تلویحاً پیامبر اسلام(ص) را نیز از بهتان در امان نگاه نداشته است. او در آخرین نظراتش مدعا میکند قرآن نه کلام مستقیم خداوند، لکن کلمات خود پیامبر(ص) می باشند که بر پایهی یک نوع وحی و بعضاً رؤیای صادقانه به وی القا شده. اما نهایتاً قرآن کلام خود پیامبر(ص) است. هرچند عبدالکریم سروش به این مبحث صریحا اشاره نمیکند اما از تبعات ضمنی این سخن آن است که نعوذبالله پیامبر کلمات خودش را به عنوان کلامالله جا زده است! یا حداقل پیامبر در جایی این مبحث را به روشنی برای مسلمانان شفافسازی نکرده است.
اما گذشته از این، بخش جالبتر ماجرا آنجاست که اشخاص حاضر در مستند «بهتان برای محافظت نظام»، غیر از بهتان زدنهای به امام و رهبری و فقها و کلیت جمهوری اسلامی، پیش از این به همدیگر هم بهتانهای سنگینی نسبت دادهاند!
به طور مثال محسن کدیور در ۱۹ آبان ماه ۱۳۹۴ در سخنرانی خود با عنوان تأملاتی دربارهی نواندیشی دینی در ایران معاصر، عملاً عبدالکریم سروش را خارج شده اعتقادی از اسلام معرفی میکند! و میگوید: «برخی روشنفکران دینی، مثل آقای دکتر سروش، از نظر اعتقادی (نه از نظر عملی و فردی) از اسلام گذر کردهاند و اصول دین اسلام را به صورت اساسی عوض کرده و در عین حال خود را به مخاطب های مثل گذشته، پیش از گذر، ارائه میکنند.»
» اما سروش هم این شبه بهتان محسن کدیور را بیپاسخ نمیگذارد و وی را «تکفیری» شرح میکند! سروش در گفت و گو با سایت زیتون در جواب به انتقادهای کدیور میگوید: «من حتی پارهای از روحانیان را که انتظار از آنان نمیرفت، می بینم که اندک اندک در ایمان روشنفکران دینی تشکیک میکنند و جنگ افزار زنگ زده تکفیر را که هیچ برشی ندارد جز به سود حکام جائر، به دست گرفتهاند. این یک خطای مسلم شرعی و تاریخی است.»
** BBC فارسی و بهتانهایش
»اما بیبیسی فارسی به عنوان رسانهی تولیدکننده این مستند خود سابقهای بسیار پررنگ از بهتانزنیهای عجیب به اشخاص دارد که شرح طولانی آنان قاعدتاً در فرصت یک نوشته نمیگنجد، اما برای اشاره به چند نمونه موخر آنان: دو روز مانده به بیست وهفتمین سالگرد ارتحال امام، شبکه بیبیسی فارسی در برنامه خبری خود در گزارشی با عنوان «پیام محرمانه آیتالله خمینی به دولت کندی، رئیسجمهور دموکرات آمریکا، چه بود؟» مدعی شد «به اسنادی رسیده که از تماسهای سِری آیتالله خمینی، با دولتهای جان اف کندی و جیمی کارتر حکایت دارد». این شبکه مدعی شده بود که «بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران که آمریکا را شیطان بزرگ میخواند و میگفت تمام گرفتاریها از آمریکاست، دست کم دوبار با رؤسای جمهوری آمریکا ارتباط مستقیم برقرار کرده بود». بیبیسی فارسی علاوه بر این در گزارش خود مدعی گردیده بود که فردی به اسم حجتالاسلام کمرهای پیامرسان امام خمینی به سفارت آمریکا بوده است.
این ادعای بی بی سی گرچه در عالیترین سطوح مقام های نظام، یعنی مقام معظم رهبری، طی سخنرانی در ۱۴ خرداد ۹۵ حرم امام تکذیب گردید و البته سیدحسن خمینی هم در برنامه زنده تلویزیونی خود این مدعا را زیر سؤال برد، اما بعضی تاریخ نگاران و تاریخ پژوهان هم به این مدعا طبق مستندات تاریخی جواب دادند و البته آن را تکذیب نمودند.
ادعای بیبیسی به اندازهای غیرواقعی بود که سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت محمد خاتمی که معاونش (آقای علی اصغر رمضانپور ) از همکاران و گردانندگان بیبیسی فارسی بود هم ساعت هایی بعد از انتشار ادعای بیبیسی در مورد امام خمینی به رد این ادعاها پرداخت.
گرچه در این تکذیبیهها تفاوت نگاه به آقای کمرهای دیده میشد؛ عبدالله شهبازی وی را فردی نزدیک به رژیم پهلوی برشمرده بود که ارتباطات حسنهای با این رژیم دارد و عطالله مهاجرانی نگاه دیگری دارد.
حتی زنده یاد دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه دولت موقت که از نظر راهبردی و بعضاً ایدئولوژیک با امام خمینی(ره) اختلافات بنیادین داشت، نیز تاکرد کرد که گزارش بیبیسی کاملاً غیرواقعی است: "امام خمینی پیامی برای کارتر ارسال نکرده بود لکن این کارتر بود که پیامهایی را ارسال کرده بود و عدد آن هم به پنج میرسد."
سندهای «بیبیسی فارسی» بر علیه امام ساختگی و دروغ است/ امام خمینی از آمریکا متنفر بودحجاریان: شیخ خلیل کمره ای در زمان حصر امکان ملاقات با امام خمینی(ره) را نداشته است
"بهتان به آیتالله کاشانی من جمله مورد ها موخر اتهامزنیهای بزرگ بیبیسی است.بیبیسی که به سبب نقش مهمش در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بر علیه دولت دکتر مصدق به رسانهی کودتا شهرت دارد، خرداد ۹۶ مدعی شد که در میان هزاران برگ اسنادی که اخیراً سازمان سیا منتشر کرده، مواردی وجود دارد که نشان میدهد آیتالله کاشانی در کودتا بر علیه دولت مصدق نقشآفرینی و با کودتاگران معیت کرده است. بهمن کلباسی خبرنگار بیبیسی در آمریکا نخستین فردی بود که این مدعا را مطرح نمود و پیرو او سایت بیبیسی نیز به این مبحث دامن زدند.
خبرنگار بیبیسی احتمالاً گمان نمیکرد دیگرانی باشند که این سندهای را به دقت مطالعه و مدعیات آنان را صحتسنجی کنند. بعد از ارزیابی این سندهای توسط تسنیم در همان ایام و انتشار گزارشهایی در رد این ادعای بیبیسی، خبرنگار آن وادار گردید تبیین کند که ادعای مشارکت آیتالله کاشانی با کودتا صحت ندارد.
انتهاء شایعه در مورد نقش آیتالله کاشانی در کودتا/ رمضانزاده از هول حلیم در دیگ افتاد؟!
البته این اتهامات به آیتالله کاشانی به همان مبحث ختم نشد و سال پس از ان یعنی مردادماه امسال(۹۷) بیبیسی فارسی به دستاویز سالگرد ۲۸ مرداد دستنوشتهای را بدون اسم و نشان و با ادبیات امروزی! منتشر کرد که در آن رقم دریافت پول توسط آیتالله کاشانی و آیتالله بهبهانی برای پشتیبانی از کودتا را نوشته است.
این سایت با انتشار دو برگه دستنویس مدعی گردید که یکی از صورتحسابهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را از میان سندهای هدیه شده اردشیر زاهدی – فرزند سرلشکر فضلالله زاهدی – به موسسه هوور دانشگاه استنفورد یافته که حکایت از آن دارد در جریان کودتا یا مدت کوتاهی پس از ان به روحانیون سرشناسی مثل ابوالقاسم کاشانی، محمد بهبهانی و محمدتقی فلسفی مبالغ زیادی پول پرداخت شده است.(عکس سند)
(عکس سند)این گزارش نیز با واکنشهای زیادی رو به رو گردید و تاریخشناسان این مبحث را تکذیب نمودند.
یعقوب توکلی، به تاریخ و محقق تاریخ معاصر در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم در عکس العمل به سند منتشرشده در بیبیسی اظهار کرد: «آنچه اخیراً از آرشیو اردشیر زاهدی (وزیر خارجه پهلوی و پسر فضلالله زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد) درآمده غیرواقعی است. جالب است آنها که پول گرفتند مثل شعبان جعفری، منکر پول گرفتن میشوند اما آنهایی که پولی نگرفتند برایشان سند تنظیم میشود. اصل سند هم نگاه کنید یک کاغذی است که بدون سربرگ نوشته شده و کاملاً قلم و ادبیاتش مربوط به امروز است و سند تاریخی نیست و دستنوشته امروزی با هدف خراب کردن شخصیت زنده یاد کاشانی است.»
۲۹ »29 مرداد ۹۷ نیز سیدمحمود کاشانی، فرزند آیتالله کاشانی در گفتوگویی با انکار واقع شدن کودتا اظهار کرد: «بین مصدق و زاهدی توافقات پنهانی وجود داشت و جابه جایی قدرت به صورت مسالمتآمیز انجام شد.»
کودتای سیاه-۵|گفتگو با یعقوب توکلی در مورد سندسازی جدید BBC بر علیه آیتالله کاشانی
** عبدالکریم سروش:
»عبدالکریم سروش از شخصیتهای حاضر در این مستند، غیر از آنکه به ادبیات توهینآمیز و فحاشانه به منتقدان شهرت دارد، سرگذشتی آکنده از تناقض نیز دارد. او به عنوان یکی از اشخاص کلیدی شورای انقلاب فرهنگی در زمان تعطیلی دانشگاهها که نقش پررنگی در این تصمیم های داشت، بعدها به یک منتقد کلیدی این تصمیم های تبدیل گردد و کوشش کرد نقش خود را کاملاً بپوشاند و اتهامات را نصیب دیگران کند. هرچند پاسخهای مهمی نیز توسط حاضرین در این نشست ها به وی داده گردید.
عبدالکریم سروش به حافظه بسیار قوی در محافظت اشعار مفاخر ادبیات ایران یعنی مولانا و سعدی و حافظ شهرت دارد و خود روایت میکند که در دوران نوجوانی و جوانی حافظه او مثل اسکنر عمل میکرده و یک غزل را پس از یک بار خواندن به علت میسپرده است. با این وجود حافظه او در مورد خودش و مواضعش دچار یک اختلال بسیار جدی است.
به طور مثال او در مقدمه کتاب قصه ارباب معرفت در سال ۱۳۷۱ یعنی وقتی که همچنان گمان میکرد میتواند در داخل کشور برای خود جایگاهی دست و پا کند، دربارهی امام(ره) میگوید: «امام خمینی را پیش از شریعتی شناختم، وقتی دانشآموز دبیرستان بودم… بعد از خلاصی امام از زندان در خیل مشتاقان و طرفداران بسیار او به شهر قم به خانه او رفتم و این نخستین بار بود که وی را از نزدیک میدیدم. سالیان بعد در دروان دانشجویی، سالیان بعد در دروان دانشجویی، کتاب پنهان حکومت اسلامی وی را قرائت کردم و در سلک مقلدان او در رسیدم... در پاریس به ملاقات خصوصی رخصت فرمود. از او در باب آزادی پرسیدم و جواب او همان بود که بعدها از او شنیدم: آزادی آری، دسیسه نه.»
»اما بعد از بعضی دلخورهای عاطفی و رقابتی که میان خود و روحانیت گمان میکرد ناگهان با فراموشی موضع های قبلیاش در مورد امام و مواضعش، میگوید: «زمانی که در انگلیس دانشجو بودم، کتاب حکومت اسلامی آقای خمینی را با دقت بیشتری قرائت کردم. هرچند پیشتر در ایران نیز به صورت مخفیانه به دست من رسیده بود و من آنچنان که باید تعمقی در آن نکرده بودم اما در حقیقت در انگلیس این کتاب برای من کتابی دلسرد کننده بود. این کتاب را در امر سیاست و حکومت بسیار آسان و بسیط یافتم.»
»شیوه اتهام زنی و بهتانهای او به منتقدان و مخالفانش به نحوی است که حتی بعضی منتقدان جمهوری اسلامی هم نمیتوانند به تهمت بودن آنان اقرار نکنند. او چند سال پیش در نوشتهای به یک بهتانزنی همانند مستند موخر بیبیسی به آیتالله محمد مومن عضو فقهای شورای نگهبان دست میزند. سروش در نامهاش خطاب به آیتالله مکارم شیرازی از مراجع تقلید مینویسد:«..سخن دیگری هم با آیتالله مکارم شیرازی و فقیهان دلسوز و دردمند دارم. بازی نکردن با دیانت مردم البته دغدغهای مبارک است. اما مصداق اهمّش آب خوردن روزهداران عطشناک نیست. مصداقش آن است که فقیهی چون آیتالله محمد مومن، عضو فقهای شورای نگهبان، صریحاً فتوا میدهد که جائز بل راجح است که به بد دینان و بدعت گذران تهمت زنا و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم.
اما این بهتان او به آیتالله محمد مومن، با واکنش عطالله مهاجرانی وزیر فرهنگ دولت اصلاحات مواجه میشود. مهاجرانی در یادداشتی خطاب به سروش مینویسد: «به گمانم دکتر سروش متن نوشته آیتالله مومن را ندیدهاند، و یا دقیق نخواندهاند و یا نسخه مورد استناد وی به کلی متمایز از نسخهای است که اینجانب دیدهام و الا ممکن نبود چنین نسبتی را به آیتالله مومن بدهند. اتفاقا بالعکس نقل قول دکتر سروش، آیتالله مومن کوشیدهاند برای واژه "باهتوهم" تفسیری ارایه کنند تا با خرد و عدالت و انصاف سازگار باشد. تا جایی که میدانم وی تنها فقیهی بودهاند که در مورد برداشت معروف از حدیث کافی تردید و تشکیک کردهاند.
** محسن کدیور
محسن کدیور متولد ۱۸ خرداد ۱۳۳۸ در فسا و دانشآموخته برق و الکترونیک از دانشگاه شیراز است. وی پس از انقلاب برای تحصیلات دینی وارد حوزه علمیه شهر قم میشود. مهمترین استاد وی در حوزه منتظری بود. کدیور علاوه بر این در دانشگاه و در رشته فلسفه و کلام اسلامی تحصیل و مدرک دکتری خود را از دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۷۸ به دست آورد.
او بعد از خرداد ۸۴ از کشور خارج گردید و به جرگه مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ایران ملحق شد. مسلم است که محسن کدیور شخصیت محوری مستند موخر بیبیسی و در حقیقت ایدئولوگ آن است. اما او هم گذشتهی سرشاری از بهتان زنی به دیگران دارد.
* تهمت قتلی که مقتول تکذیب میکند اما کدیور همچنان مدعی است!
آبانماه ۹۱ مطلبی در سایت محسن کدیور منتشز شد که طبق بعضی سندهای و نقلقولها از معالجه آیتالله شریعتمداری که مبتلا به سرطان بودهاند، ممانعت به عمل آمده و این اقدام به امام خمینی نسبت داده شده است.
پس از این تهمت کدیور به امام خمینی (ره) واکنشهای زیادی بوجود آمد. حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی پس از ان در مصاحبهای با سایت جماران اعلام نمود: "در این باره خوب ترین ردیه بر این مدعا نامهها، خود آیتالله شریعتمداری است. در این فرصت ذکر دو مورد آن در اثبات دروغ بودن ادعای ذکر شده کافی است: وی در رجب ۱۴۰۲ خطاب به امام مینویسند:
« در این فرصت ذکر دو مورد آن در اثبات دروغ بودن ادعای ذکر شده کافی است: وی در رجب ۱۴۰۲ خطاب به امام مینویسند:«حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای خمینی دامت برکاته با ابلاغ سلام و تحیات، روز گذشته امر فرموده بودید که دو نفر دکتر برای بررسی، معاینه و معالجه حقیر به شهر قم بیایند. از این لطف و بزرگواری ویژه، فوقالعاده ممنون و دعاگو هستم و به حمدالله فعلاً نیاز به بستری در بیمارستان نشد…»
و در نامه دیگری، در دوران حصر به امام نوشتهاند:
«حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای حاج آقا روح الله خمینی دامت برکاته
» با ابلاغ سلام و تحیات و تبریک عید شریف مبعث به عرض عالی میرساند که روز گذشته چند نفر از دکترها به فرمان وزارت بهداری برای عیادت حقیر آمده بودند …»
** ابتذال مرجعیت
»کتاب ابتذال مرجعیت کتابی از محسن کدیور است که در فضای سایبری منتشر شده است. کدیور در این کتاب مرجعیت شیعه خصوصا مرجعیت مقام معظم رهبری را مورد صدمه قرار میدهد. بعد از انتشار این کتاب واکنشهای زیادی از سوی علما و مراجع انجام گردید. آیتالله سیدعلی حسینی اشکوری از محققانی است که بر این جزوه ردیهای درج کرد.
وی در نقد و ارزیابی این کتاب میگوید: «هدف نویسنده کتاب ابتذال مرجعیت، علمی نبوده است. حالت لجاج عجیبی در این نوشتار مسلم است. آثاری که از مقام معظم رهبری بروز و ظهور کرده است؛ چه در قالب درس، چه در قالب نوشتهها و علاوه بر این شهادت اهل خبره نشان میدهد وی واقعا مجتهدی مسلم و قوی می باشند… وقتی کتاب را میبینیم و تورق میکنیم، نویسنده تقریبا به هر کسی که اسمش را به هر علتی برده شده، پرخاشی کرده و به گفته معروف سنگی پرانده و انگی و تازیانهای زده است. من این اخلاق را نمیپسندم. روند این چنین در سرتاسر کتاب نمود دارد، جز یکی ـ دو مورد. نامی از کسی برده نمی توان؛ الا اینکه انگ و دروغ و خردهای از او گرفته شده باشد.»
** جعل نامه برای ایجاد اختلاف در بدنه نظام
»مهرماه ۸۹ نامه غیرواقعی در فضای سایبری منتشز شد که حاکی اختلاف میان آیتالله آملی لاریجانی و مقام معظم رهبری در مساله زندانی های جنبش سبز بود. اکبر گنجی یکی از گرداندگان سایت جرس به صورت تلفنی به یکی از دوستانش در اصفهان میگوید: «نامه منتشره به اسم آیت الله لاریجانی را محسن کدیور به شخصه و با دستخط خود نوشته است و جلسه با مهاجرانی پایانی و برای بازتاب خبری آماده کرده است.»
** فراز و فرودهای دروغ در مورد آذری قمی
»محسن کدیور در کتاب فرازوفرودهای آذری قمی به بیان دروغین تاریخ زندگی وی پرداخته است. او در این کتاب مطالب خلاف حقیقی را به اشخاص متفاوت نسبت داده که یکی از آنان دروغگویی در مورد حصر خانگی آذری قمی است.
محسن کدیور در این کتاب به نقل از آیتالله مؤمن میگوید: «کمی پیش از مرگ آیتالله آذری قمی من به دیدار آقا [آیت الله خامنهای] رفتم و از وی درخواست کردم اگر اذن بفرمایند حصر بیت آیتالله آذری برداشته گردد تا لکن وی بتواند برای معالجه مریضی حادش روانه بیمارستان گردد که در غیر این صورت در مورد وی ترس جانی میرود. آقا در جواب خواسته من اظهار کردند: به دَرَک!»
آقا در جواب خواسته من اظهار کردند: به دَرَک!»این مبحث با عکس العمل آیتالله مؤمن رو به رو گردید و وی اعلام نمودند که نقل قول طرح شده از وی، شایعه و دروغ محض است و آیتالله خامنهای هرگز چنین مطلبی را در مورد آقای آذری قمی به زبان نیاورده است.
آیتالله مومن در مورد حصر خانگی آذری قمی میگوید:«این آقای محترمی که اسم میبرید(کدیور) در شهر قم بود ولی اینطور نبود که از فضلای شهر قم شمرده گردد. از نظر شرکت در درسها و پیشرفت علمی ضعیف بود. و بعضی از مورد ها را مطرح میکرد. این آدمی نیست که اگر صحبتی زد با اهمیت باشد. اما این جهاتی که میفرمایید در مورد آقای آذری من یادم نمیآید. اینها جعلیاتی است، دروغ است.»
Friday, 17 May , 2024