استاد حوزه گفت: برخی مدعیان روشنفکری می‌گویند: دین نباید مانع جمهوریت نظام بشود. کسی که این حرف را می‌زند، چیزی از دین نفهمیده، چون اسلام ذاتاً یعنی بها‌ دادن به مردم.

به گزارش شهرکریمه حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در محفل هفتگی هیأت‌های دانشجویی استان تهران که در فاطمیه بزرگ تهران، واقع در شمال پارک لاله برگزار می‌شود، به تحلیل تاریخ صدر اسلام و نحوه بهره‌گیری صحیح از آن برای مسائل روز جامعه پرداخت که در ادامه گزیده‌ای از دوازدهمین جلسه مبحث تاریخی تحلیلی صدر اسلام را می‌خوانید:

نگاه برخی از مدعیان روشنفکری به دین، متحجرانه است

یکی از دردهای جامعه ما تحجّر و بی‌سوادی در برخی افراد است. گاهی کسانی که خودشان را روشنفکر می‌دانند، در حدّ اعلای کلمه دچار عقب‌ماندگی فکری، جمود و نادانی هستند. در همین وقایع اخیر و مناسبت‌های جاری، برخی از سیاسیون حرف‌هایی زدند مثلاً اینکه «دین نباید مانع جمهوریّت نظام بشود» یا اینکه «دین باید خودش را به مردم و مردم‌سالاری مقیّد و محدود بکند!»

وقتی این‌گونه اظهار نظرها را می‌شنویم با دو مطلب یا نکته بسیار مهم مواجه می‌شویم: یکی نشناختن مطلق دین است؛ چنین افرادی مطلقاً دین را نشناخته‌اند و برداشت‌شان از دین همان مسیحیت قرون وسطی است که مجم

نکته دوم، تحجّر گویندگان این اظهار نظرها است. این افراد ابداً درباره آنچه شنیده‌اند حاضر به تفکّر نیستند و ذرّه‌ای قدرت نقد و خلّاقیت ندارند. ریشه این مشکل در آموزش‌هایی است که این افراد از دوران کودکی تا دانشگاه و حتی حوزه دریافت کرده‌اند. کسانی که درس می‌خوانند امّا تفکّر خلّاق و تفکّر نقّاد را آموزش نمی‌بینند، دچار تحجّر می‌شوند. اگر انسان یک مقدار دین را بشناسد، روحیه مستقلّ فکری داشته باشد و هر حرفی را از هر کسی نپذیرد، بلکه آنچه را می‌شنود، نقد و بررسی کند، هیچ‌وقت اظهار نظرهای نامعقول نخواهد کرد. چهل سال از انقلاب ما گذشته است، امّا بعضی‌ افراد هنوز از الفبای دین خبر ندارند.

کسی که می‌گوید «دین باید جمهوریت را رعایت کند» از دین چیزی نفهمیده است

دین با جمهوریّت چه رابطه‌ای دارد؟ وقتی می‌گوییم «دین باید جمهور یا همه مردم را در نظر بگیرد» مثل این است که بگوییم آب باید تر باشد. کسی که چنین حرفی می‌زند یعنی معنای آب را نفهمیده است. تری عارضه ذاتی آب است و از آب جداشدنی نیست.

می‌توان گفت: «آب باید شیرین باشد یا آب باید سالم باشد». ممکن است این حرف درست باشد چون گاهی آب شیرین یا سالم نیست. به همین صورت اگر کسی بگوید: «برف باید سرد باشد.» معلوم است که نمی‌داند برف چیست. کسی که می‌گوید: «دین باید جمهوریّت را رعایت بکند.» یعنی هیچ چیزی از دین نفهمیده است.

دین نرم‌افزاری برای احیاء جمهور و آزاد کردن انسانهاست

دین نرم‌افزاری برای احیاء جمهور است. دین احیاکننده و آزادکننده انسان‌هاست. دین از بین برنده سلطه بر انسان‌هاست. در جلسات قبل گفتیم همان‌طور که مولوی سروده است: «مؤمنان را ز انبیاء آزادی است.» اصلاً انبیاء به مؤمنان آزادی می‌دهند. این سخن برای مولوی بدیهی و روشن است، چون در زمان مولوی سخنان بی‌اساس غربی‌ها به وسیله کتاب‌های‌شان ترجمه و منتشر نشده بود. برخی افراد متحجّر که قرآن را درست نخوانده‌اند و به خواندن کتاب‌های پرخطای غربی‌ها پرداختند، اصلاً نمی‌دانند دین نرم‌افزار احیاء مردم است.

پیامبر از همان اولِ بعثت می‌خواهد مردم را راهنمایی کند ولی مردم هم می‌بایست به او کمک کنند. اما ممکن است مردم به پیامبر کمک نکنند، بلکه او را کتک هم بزنند. پیامبر نمی‌تواند بدون مردم رسالتَش را انجام بدهد. بنابراین پیامبر باید با صبر و تحمل سختی‌ها، برای خودش از میان مردم «یار» فراهم کند. هر یک از مسلمانان باید با نرم‌افزار دین بقیه انسان‌ها را هم آزاد کند. بقاء این دین با مردم است. دین به انسان‌ها عزّت می‌بخشد. خدا به احیاء شدن افراد راضی نمی‌شود بلکه باید جماعت‌ انسان‌ها احیا شود. تا زمانی که جامعه احیاء نشود تحت ستم باقی می‌ماند و خدا هم کمکی به آنها نمی‌کند. باید جامعه را احیا کرد. الله اکبر از این دین!

موتور دین، استقلال انسان‌هاست؛ خیلی جاها خودتان باید تکلیف‌تان را تشخیص بدهید

بعضی‌ها وقتی می‌بینند خدا دستورهایی داده است که انسان باید از آنها اطاعت کند، فکر می‌کنند دین صرفاً یک سلسله دستور است بدون در نظر گرفتن استقلال انسان‌ها. آنها فکر کرده‌اند که دین فقط اطاعت کردن است. اینها مثل کودکانی هستند که گمان می‌کنند رانندگی یعنی اینکه یک فرمان را به این‌طرف و آن‌طرف حرکت بدهیم. فرمان یک جزء از یک مجموعه برای رانندگی است. دین فقط اطاعت از خدا نیست، دین یک منظومه است که یک قسمتش اطاعت کردن از خداست. قسمت اصلی ماشین، فرمان نیست، بلکه موتور آن است که تولیدکننده نیروی محرّکه است. قسمت‌ اصلی‌ و موتور دین هم استقلال انسان‌ها است. در خیلی از جاها خودتان باید تکلیف‌تان را تشخیص بدهید. خدا می‌خواهد خودتان بفهمید که تکلیف‌تان چیست و خودتان انگیزه پیدا کنید. خدا نه انسان را هُل می‌دهد و نه او را هول می‌کند، زود تشویق و تنبیه نمی‌کند، می‌گذارد شما روی پای خودتان بایستید. موتور دین، استقلالی است که خدا به انسان می‌دهد. هیچ‌کسی چنین استقلالی را به انسان نمی‌دهد. برخی از خانوادهای مذهبی‌ به‌خاطر دستورهای دین، استقلال فرزندشان را از بین می‌برند. زور گفتن به بچه، او را نابود می‌کند. کسی که با تفکّر نقّاد سراغ دین برود، از کلمه اطاعت این‌طور برداشت نمی‌کند که دین می‌خواهد انسان را صرفاً مطیع بار بیاورد. ابداً این‌طور نیست.

در روایات فرمودند پیامبران آمده‌اند که دفائن (گنجینه‌ها) عقول انسان‌ها را استخراج کنند «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ… یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» (نهج البلاغه، خطبه۱). اگر بنا نیست ما بفهمیم و تشخیص بدهیم، چه نیازی به عقل داریم؟! خدا دستور بدهد و ما اجرا کنیم. خدا در قرآن می‌فرماید: «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» (بقره،۱۲۹) پیامبر اکرم (ص) هم کتاب را به مردم یاد می‌دهد و هم حکمت را. حکمت یعنی انسان بتواند خودش بفهمد و تشخیص بدهد.