روزنامه اعتماد: برجام، این مهم‌ترین دستاورد سیاست‌خارجی دولت حسن روحانی اکنون به بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف او مبدل شده هست. توافقی که به‌زعم بعضی ناظران ازجمله مهم‌ترین علل تکرار دولت تدبیر و امید در اردیبهشت ۹۶ بود، اکنون با خارج شدن یک‌جانبه امریکا از این توافق چندجانبه، سنگین‌ترین چماق دلواپسان و مخالفان روحانی هست و در روز‌هایی […]

روزنامه اعتماد: برجام، این مهم‌ترین دستاورد سیاست‌خارجی دولت حسن روحانی اکنون به بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف او مبدل شده هست. توافقی که به‌زعم بعضی ناظران ازجمله مهم‌ترین علل تکرار دولت تدبیر و امید در اردیبهشت ۹۶ بود، اکنون با خارج شدن یک‌جانبه امریکا از این توافق چندجانبه، سنگین‌ترین چماق دلواپسان و مخالفان روحانی هست و در روز‌هایی که شعار «همدلی» بیشتر از هر زمان دیگری به گوش می‌رسد، عمل و حتی حرف مخالفان، راوی حکایتی دیگر هست. مجتبی ذوالنور، نماینده اصولگرای قم، رییس کمیته هسته‌ای کمیسیون امنیت ملی و سیاست بیگانه و ازجمله سرسخت‌ترین منتقدان برجام در جبهه پایداری یکی از این دلواپسان هست که اکنون نه‌تن‌ها با لحنی ظفرمندانه از اثبات پیشگویی‌هایش درباره شکست برجام حرف می‌گوید، لکن حال که «کودکِ برجام» به‌گفته عباس عراقچی در «آی. سی. یو» تحت «مراقبت‌های ویژه» هست.

باتوجه به خارج شدن امریکا از برجام و احتمال ناچیز تامین منفعت های ایران ازطریق دیگر طرفین برجام، به نظر شما دولت برای خارج شدن از بحران باید چه کار کند؟ شما به طور مستمر منتقد برجام و سیاست بیگانه دولت بوده‌اید؛ درحال حاضر دولت باید چه کار کند که شما دیگر منتقد نباشید؟

دولت باید اولا واقع‌بین باشد. اگر با علم به خیانت امریکا و دشمن وارد گفتگوها شده باشد، ضربه بزرگی به کشور و ملت زده هست و اگر بدون علم، شناخت و آگاهی نسبت به دشمن وارد این گفتگوها شده باشد، باید بصیرت خود را فراوان کند، واقع‌بین باشد و چشمانش را باز کند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم، این هست که جدیدا آقای عراقچی در صحبت‌هایی که داشت، گفته هست برجام در آی. چندین ماه قبل، هنگامی که آقای روحانی اظهار کرد که «نامادری‌ها» می‌خواهند «کودکِ برجام» را بکشند، در جمعی تحلیلی ارایه کردم مبنی بر اینکه آقای رییس‌جمهور! این «کودک دورگه حرام‌زاده» هست. در حقیقت همان افرادی که مرتب تهدید می‌کردند که از برجام خارج می‌شوم و چه و چه می‌کنیم، همان‌ها برجام را می‌کشند. این برجام، موجودی و مخلوقی شبیه‌سازی‌شده هست که دوام نخواهد آورد. در نتیجه منفعت های ملی را پای این کودک فدا نکنید.

می‌گویند هر زمان که از مسیر جهنم بازگردید، به نفع‌تان هست.

دولت باید محکم بر سر منفعت های ملی بایستد. این راهی که اکنون می‌خواهند با اروپایی‌ها طی کنند، همان راه قبلی هست. درواقع دولت باید قبول کند که اروپا نمی‌خواهد برجام محافظت گردد. اروپایی‌ها هیچ علاقه‌ای به محافظت برجام ندارند. نکته دیگر آنکه اروپایی‌ها دغدغه‌های مشترکی با امریکا دارند که اتفاقا بار‌ها نیز بر آن تاکید کرده و این موضع های را اعلام کرده‌اند. اروپایی‌ها هم در بحث موشکی و هم در بحث نفوذ منطقه‌ای ما با امریکا هم‌نظر و هم‌عقیده‌اند و در این دو مورد دغدغه‌ای مشترک با یکدیگر دارند و این مسئله را نیز بار‌ها اعلام کرده‌اند. به این ارزش باید نگاه کنیم که آیا اروپایی‌ها می‌پذیرند مقابل امریکا شاخ به شاخ بایستند و برجامی تاکید کنند که هیچ‌کاری با بحث موشکی و مسائل منطقه‌ای ما نداشته باشد و منفعت های اقتصادی و هسته‌ای ما را نیز تامین کند یا خیر؟! آیا اروپایی‌ها چنین برجامی را می‌خواهند و می‌پذیرند؟! مطمئنا خیر! در نتیجه آن‌ها تنها مشغول خرید زمان می باشند. درواقع آن‌ها درحال فراهم نمودن زمینه تا تاریخ ۱۰ تیرماه که موعد برگشت تحریم‌های امریکا هست، می باشند و به این ارزش با امریکا تقسیم کاری نانوشته و ناگفته دارند. هنگامی که تحریم‌های امریکا برگشت، دلالی اروپایی‌ها جدی‌تر خواهد گردید و می‌گویند شما بگذرید و کوتاه بیایید؛ و طبعا ما نیز که قرار نیست کوتاه بیاییم. در این صورت چه رخدادی خواهد افتاد؟اگر کوتاه نیامدیم و بر سر منافع‌مان ایستادگی کردیم، اروپایی‌ها یا باید به پای ما بایستند، بسوزند و هزینه بدهند. در این صورت چه رخدادی خواهد افتاد؟

این هزینه نیز وقتی امریکا بانک‌ها و شرکت‌های اروپایی را تحریم و جریمه می‌کند به این مفهوم هست که ۱۰۰۰ میلیارد دلار رابطه اقتصادی اروپا و امریکا به خطر می‌افتد. اگر بخواهند به‌جای این تبادلات اقتصادی با امریکا به سراغ رابطه با ما بیایند، چه میزان از این پول هنگفت جبران می‌شود؟! ما هر ساله حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار رابطه اقتصادی با اروپا داریم. اکنون شما پاسخ بدهید: کدام عقل مادی‌گرا، کاپیتالیستی و اقتصادی اقتضا می‌کند که ۱۰۰۰ میلیارد دلار فدای ۲۰ میلیارد دلار گردد؟!بسیار خب! در نتیجه اروپا چنین خواستی ندارد و حتی اگر بخواهد هم نمی‌تواند چنین هزینه سنگینی را پرداخت کند. اکنون شما پاسخ بدهید: کدام عقل مادی‌گرا، کاپیتالیستی و اقتصادی اقتضا می‌کند که ۱۰۰۰ میلیارد دلار فدای ۲۰ میلیارد دلار گردد؟!

عقل کاپیتالیستی که هیچ، به گمانم عقل مارکسیستی و سوسیالیستی و اسلامی هم چنین معادله‌ای را نمی‌پذیرد؛ عقل شما چه می‌گوید؟

پس مردم را با قتل زمان و عادی‌سازی سر کار گذاشته‌اند و وقت تلف می‌کنند. دولت هم دیگربار اقتصاد داخل را رها کرده و نگاهش را به بیرون از کشور دوخته هست. نگاه به داخل هست که می‌تواند راهگشای مشکلات ما باشد. آقای جهانگیری در جایی اظهار کرد که فلان کس در دوران فلان شاه بهمان مبلغ سنگین را آورد و به خزانه کمک کرد، اما امروز بعضی عرق این کار‌ها را هم ندارند. پاسخم به آقای جهانگیری این هست که از بانک برادرش آغاز کند، از خودش آغاز کند، از آقافریدون آغاز کنند، این پول‌هایی که دارند، وسط بیاورند تا ان‌شاءالله باقی مردم هم وارد میدان گردند. طولانی شدن صف‌های مقابل صرافی و حمله مردم برای معامله دلار نیز متاثر از همین نگاه به خارج و واردات‌محور هست.

اتفاقا بحث همین هست؛ آیا به طور اساسی در جامعه مصرفی امروز ایران، این نگاه به داخل امکان‌پذیر پژوهشگر می‌شود؟ آیا در جامعه‌ای که همه در پی منفعت های خود می باشند و با بالا و پایین رفتن نرخ دلار، طول صف‌های مقابل صرافی‌هایش نیز بلند و کوتاه می‌شود، می‌توان به این رویکرد امیدوار بود؟

اگر اقتصاد ما تکیه بر داخل داشته باشد، این واردات‌محوری هم محدود می‌شود و طبیعی هست دیگر شاهد این ولع نسبت به بازار ارز نباشیم. اما اگر بازار داخلی را رونق ندهیم، این وضع هم طبیعی هست. رییس‌جمهوری که پسرش سه‌تابعیتی هست؛ هم تابعیت کانادیی دارد، هم تابعیت انگلیسی و هم تابعیت ایرانی، آیا می‌تواند نگاه به داخل و استفاده کالای ایرانی را ترویج کند؟! بیایید به داخل نگاه دارا باشید. وقتی آقای اوباما در جریان بحث برجام تصمیم گرفت به آقایان حال بدهد، به ۲۵۰۰ نفر از ایرانیان تابعیت اعطا کرد و بعضی آقایان و مدیران با یکدیگر مسابقه گذاشتند که فرزندانش جزء این ۲۵۰۰ نفر باشند. امروز اگر این اشخاص از امریکا اخراج گردند، مشخص می‌شود که چه کسانی زد و بند دارند و منفعت های ملی را به آب‌نبات امریکا می‌فروشند. من نمی‌دانم این مدیران چه کسانی‌اند.

این مدیران منحصرا مدیران دولت فعلی بودند؟

امکان دارد از مدیران غیردولت فعلی هم باشند. ما هنوز ارزیابی کارشناسی نداشته‌ایم و امکان دارد از هر جریانی در میان این مدیران حضور دارا باشند. اتفاقا من مشتاق شفاف‌سازی هستم و می‌گویم باید به شکلی دقیق اعلام گردد که فرزندان کدام مدیران در امریکا زندگی می‌کنند، تابعیت و اقامت گرفته‌اند. آن هم در شرایطی که حدود ۳۰ تا ۴۰ نفرشان مشغول تحصیل می باشند و باقی این جمعیت با پول مردم حال‌شان را می‌کنند و با هزینه منفعت های ملی، از رانت استفاده می‌کنند. نمی‌توان مردم را با کله‌ملق‌بازی و پشتک‌زدن قانع کرد. کسی که دل در گروی خارج دارد، نمی‌تواند منفعت های ملی را تامین کند.

با این حساب اگر دولت این رویکرد نگاه به خارج را تغییر دهد، شما دیگر منتقد دولت نخواهید بود؟!