[ad_1] به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهرکریمه، همایش قهرمان بدون مرز به یاد شهید سپهبد قاسم سلیمانی توسط دانشگاه باقرالعلوم(ع) و با همکاری انجمن مطالعات اجتماعی حوزه با حضور شمس الله مریجی، حبیب الله بابایی، قاسم ابراهیمی‌پور، علی‌اصغر اسلامی، محمدرضا قائمی، محمدرضا مالکی، محمدعلی روزبهانی و راضیه زارعی روز چهارشنبه در محل سالن همایش حوزۀ […]

[ad_1]

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری شهرکریمه، همایش قهرمان بدون مرز به یاد شهید سپهبد قاسم سلیمانی توسط دانشگاه باقرالعلوم(ع) و با همکاری انجمن مطالعات اجتماعی حوزه با حضور شمس الله مریجی، حبیب الله بابایی، قاسم ابراهیمی‌پور، علی‌اصغر اسلامی، محمدرضا قائمی، محمدرضا مالکی، محمدعلی روزبهانی و راضیه زارعی روز چهارشنبه در محل سالن همایش حوزۀ ریاست دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

در ابتدای برنامه شمس الله مریجی، رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع)، به چالش ایده روشنی با مکتب سلیمانی پرداخت و گفت: حضرت آقا این عنوان را در خطبۀ نماز فرمودند که شهید سلیمانی یک مکتب است. غرب با یک چالش جدی مواجه شده است و ۳۰۰- ۴۰۰ سال تلاش کرده است تا معنویت و اساسا دین را اول به پستو ببرند و بعد بمیرانند و از بین ببرند.

فرهنگ دست ساخت بشر است، ارزش‌ها و باورهایی که بقیه عناصر فرهنگی تحت این فرهنگ‌ها هستند، عنصر ارزش برجسته‌ترین عنصر است؛ زیرا سایر عناصر تحت شعاع ارزش‌ها هستند و ارزش‌ها ریشه در خواست، عواطف و احساسات اکثریت جامعه دارد، ریشه ارزش‌ها ذوق و سلیقه افراد است.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

یک روز داعش، یک روز طالبان، به لحاظ مبنای نظری و فکری کم آوردند و به سمت جدال سخت افزاری روی آوردند و این سخت‌افزاری که حضرت آقا فرمودند، این انتقام سخت است، تو بزنی او هم بزند، هر دو خوشحال می‌شوند!

توجه به مکتب سلیمانی یعنی ارزش‌های الهی و وحیانی که این ارزش‌ها نسبیت نمی‌شناسد، این ارزش‌های الهی که یک منبع وحیانی دارد، منبع آن لایزال است، منبعش ابدی و ازلی است، تقدس دارد و مقدس است و برای همه عالم مقدس است.

هر ارزش دیگری که شما مبتنی بر خواسته و ذوق و سلیقه افراد باشد آن را بر اساس نیازشان شکل می‌دهند، اما این ارزش‌ها بر اساس نیاز شکل نگرفته است. برای او مهم نیست به کسی که کمک می‌کند چه مکتب، چه دینی و چه سلیقه‌ای داشته باشد؛ چون مکتب سلیمانی مکتبی عام است!

سپس حبیب الله بابایی، عضو هیات علمی گروه مطالعات تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با طرح عنوان دوگانۀ قربانی و قهرمانی در اندیشۀ اسلامی عنوان کرد: در حقیقت این نگاه سعی می‌کند یک پارادوکسی را پاسخ بدهد و این پاسخ بیشتر الهیاتی است تا یک پاسخ جامعه‌شناختی و اساس آن پارادوکس قربانی شدن یا مظلومیت چگونه می‌تواند قهرمانی یا حماسه درست کند.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

این پارادوکس را به نوعی دیگر می‌توان مطرح کرد؛ شهادت یک امر عدمی است و انسان در طی این شهادت از بین می‌رود چگونه عزتی را درست می‌کند که یک امر وجودی و امری ماندگار است؟

ما دو نفس داریم که یکی من الوی است و یکی من سفلی است. یک من که خوب دیدن او عجب است، بزرگ دیدن او کبر است، خواستن او خودخواهی و مضموم است. با او باید جهاد کرد و با او باید به چشم یک دشمن نگاه کرد و با هواهای او باید مبارزه کرد و یک خود دیگر یا من دیگر که باید آن را عزیز، مکرم و محترم شمرد، باید حریت و آزادی‌اش را حفظ کرد، باید قوت و قدرتش را حفظ کرد و آن را آلوده به ضعف نکرد.

پارادوکس اینجا حل می‌شود که ما با دو من، یک من را فدای من دیگر می‌کنیم و اساسا این تضاد و تعارض از بین می‎رود.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

شهادت به معنای از دست دادن خود نیست، بلکه به دست آوردن خود و بهبودی و پیشرفت در آن است؛ اینجا منظور از خود، خود حقیقی است. مرگی حیات بخش است و بلکه چنان حیاتی تنها از طریق چنین مرگی حاصل می‌شود.

عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با طرح این سوال که آدمی چگونه می‌تواند خود را از طریق قربانی کردن بهبود و توسعه بخشد و از رهگذر مرگ به حیات و زندگی برسد، گفت: با توجه به این دو نوع خودی که بیان شد، این تناقض قابل حل است.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

در هر مرحله از سیر و سلوک معنوی آدمی ناگزیر است که سطح پایین از خود را قربانی کرده تا به سطح بالاتر از خود دست پیدا بکند.

در ادبیات تمدنی کسانی که به شخصیت‌های کاریزما تاکید می‌کنند، بیش از آنکه به حیات شخصیت‌های کاریزما تاکید کنند، بر مرگ شخصیت‌های کاریزما تاکید می‌کنند و اثرگذاری مرگ کاریزماها را به مراتب بیشتر از حیات آنها تلقی می‌کنند.

قاسم ابراهیمی‌پور استادیار گروه جامعه‌شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) است، او به نظریه محبت اشاره کرد و تصریح کرد: یکی از جلوه‌های این نظریه فطرت عشق است. من با بخشی از این نظریه می‌خواهم به سراغ فهم این حادثه بروم.

ما سه نوع انسان وحشی، اجتماعی و متمدن به فطرت داریم، انسان اجتماعی روابطش مبتنی بر دموکراسی و تعاملات دموکراتیک است، انسان اجتماعی انسانی است که عقل در او شکوفا شده است اما به اسارت غریزه در آمده است.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

وقتی در انسان فطرت شکوفا بشود و از غریزه عبور کند اسم او را می‌گذارند مرحوم علامه متمدن بالفطره، روابط این انسان، مبتنی بر احسان و ایثار است.

غایت اهل مدینه محبت است. جامعۀ ایده‌آل جامعه‌ای است که تعاملات آن بر اساس محبت است؛ نه بر اساس عدالت، بلکه او عدالت را در رتبۀ بعد از محبت قرار می‌دهد.

اگر جامعه به این عرصه رسید و تعاملات گرم و نامتقارن شد، به تئهد و یکپارچگی دست پیدا می‌کند و این اجتماع پایدار خواهد بود. این انقلاب باعث انعقاد نطفه‌هایی شد که تا قبل از آن نظیر نداشت و منجر به ایجاد نسل ولایی شد.

تفاوت ماهوی نیروی نظامی بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن را بحث کرده‌اند که مصداق تام و اتمشان سپاه است و باز ایده‌آل‌تر از آن سپاه قدس است. جامعۀ ما بعد از این انقلاب یک غایت جدید و یک ایثارگری و یک محبت جدید و یک شهادت طلبی را تجربه می‌کند و اوج شیوع اجتماعی آن در دهۀ ۶۰ است.

اما با مشکلات بسیار زیادی مواجه می‌شود، در زمینه‌های نظامی، اقتصادی و سیاسی که اخیرا اوج این فشارها است. جامعه وقتی با یک مشکل جدی مواجه می‌شود، تشنۀ یک پهلوان است. من ترجیح می‌دهم که از پهلوان استفاده کنم که بار ارزشی خاصی دارد.

ایثارگری او، جانفشانی او باعث می‌شود محبوب شود. تحلیل‌گر آمریکایی می‌گوید: «چون او داعش را از بین برد، داعش قسم خورده بود همۀ شیعیان را بکشد، همه عاشق او شده‌اند!» اما نه، نسل ولایی یک حب درونی دارد و فطرت اینها را به یک سمت و سو می‌کشاند، لزوما نه اینکه او فقط ناموس ما را نجات داد، نه فقط او مملکت ما را نجات داد، نه اینکه امنیت خودمان را مدیون او هستیم؛ او به ذات محبوب ما است و همه را شیدای خودش می‌کند.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

 

او به یک تکاملی می‌رسد که نقطۀ شهادت، نمادهای شهادت او هم نشان می‌دهد که قرار است این مبدأ یک اتفاقی باشد.

محمدرضا قائمی‌نیک یکی دیگر از سخنرانان بود که به موضوع ایام الله شهادت حاج قاسم و الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت پرداخت.

قائمی‌نیک با اشاره به خطبۀ نماز جمعه رهبری گفت: رهبری بحث ایام الله بودن این حوادث را فرمودند و با اشاره به آیه ۵ سورۀ ابراهیم، یوم الله بودن این ایام را متذکر شدند. الآن ما در دهه فجر هستیم؛ یکی از یوم الله‌هایی که حضرت امام فرمودند، ۲۲ بهمن است؛ همانطور که ۱۵ خرداد را فرمودند یوم الله است، ۱۷ شهریور را فرمودند یوم الله است.

به نظر می‌رسد این یوم الله بودن و نامیدن آن توسط مقام معظم رهبری این زمینه را فراهم می‌کند که ما ماجرای شهید سلیمانی را در چارچوب انقلاب اسلامی بتوانیم تحلیل کنیم.

اگر ما آن سه انقلاب را مبنا قرار بدهیم، تقریبا در نظریۀ انقلاب یک ایدۀ بنیادین در این انقلاب‌ها وجود دارد که در نسل های بعدی ایدۀ صدور انقلاب هم بر اساس این ایدۀ بنیادین طراحی می‌شود.

ایدۀ بنیادین انقلاب روسیه، انقلاب طبقۀ کارگر بود و با این ایده انقلاب شکل گرفت و در بسط آن هم سعی کردند قسمت‌های ایران را با حزب توده درگیر این ایده‌های بنیادین کنند و جریان‌هایی که تفصیل آن از بحث خارج است.

شهادت ایشان به نحوی رقم می‌خورد که مراسم تشییع پیکر ایشان هم زمان با اتحاد ملت ایران و عراق و حتی برگزاری مراسم مشابه، شعارهای مشابه، شکل گیری یک موج ضد استکباری مشابه در مراسم ایشان است. لبنان، عراق، ایران و ملت‌های مقاومت و حتی در اروپا، شاهد این اتحادی هستیم که دارد اتفاق می‌افتد.

کاری که ناپلئون با جنگ و خون‌ریزی و با ایدۀ استعمار سعی داشت ملت روس و کشورهای اطراف فرانسه را ملحق کند به ایدۀ اصلی انقلاب فرانسه، اینجا با مسئلۀ شهادت دارد رقم می‌خورد.

مسئله‌ای که اساسا بر روی آن نگاه دینی حاکم است و شهادت هم همانطور که آقای دکتر باقری فرمودند، ما شهید را زنده می‌دانیم و شهادت منشاء حیات است و رفتار خود شهید سلیمانی نشان می‌دهد که این نوع شهادت جز با رعایت حق، مهربانی کردن با کودکان، کمک به سیل زدگان و امثال اینها به دست نمی‌آید!

 

محمدعلی روزبهانی با اشاره به شهادت سپهبد سلیمانی اظهار داشت: از روز شهادت ایشان یک پرده‌ای برای من کنار رفته است و به برکت خون شهید، حس می‌کنم علوم انسانی برای من معنادارتر می‌شود.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

یکی از بحران‌های علوم انسانی در سرزمینی که من در آن زیست می‌کنم، در جهان من، جهان اسلام این است که علوم انسانی مسئله‌مند نیست، نمی‌داند دنبال چه طرحی است و پرسش شکل نمی‌گیرد. مدت‌ها ذهن من مشغول بود چرا حرف این دو بزرگوار به فهم من نمی‌آید؟ یقینا وقتی دو فیلسوف با هم سخن می‌رانند یاوه نمی‌گویند.

برونو لاتور خیلی با شور شروع کرد از محیط زیست صحبت کردن که برای ما قطعا مسئله‌ای نیست و علامه جوادی آملی به ایشان گفت که اشتباه می‌کنید، شما به جای فکر کردن به محیط زیست، فکری کنید دربارۀ جنایاتی که در یمن با حمایت جهان غرب دارد انجام می‌شود.

او از تمدنی می‌آید و از جایی صحبت می‌کند که جهانی شدن برای آن تحقق یافته است. فیلسوف در مقام سخنگوی مردم زمین، حرف می‌زند و تا زمینی زیر پای ما نباشد نمی‌توانیم از حق و ناحق دربارۀ جنگی سخن برانیم.

فطرت انسان نیاز دارد به شنیدن خبر و دیدار با معنا؛ خبر راوی معنا است و نمادی حاکی از معنایی است، آن خبری که ذاتی این ماجراست در فضای مجازی تولید می‌شود و قهرمان‌های فضای مجازی را می‌بینیم که یکی از مهمترین انواع آن سلبریتی‌ها هستند.

در جهانی که ایده آمریکایی دارد، ایده چیست؟ برابری مطلق؛ یعنی نقطۀ مرجع و نقطۀ صفر در هستی نیست؛ آمریکا جای خدا نشسته است. ما با شهادت حاج قاسم و با اتفاقی که اینستاگرام انجام داد و بر روی شبکه پا گذاشت؛ جنگ جهانی را اگر بخواهیم درست معنا کنیم، جنگ جهانی شروع شد.

به معنای اینکه با این مسئولیتی که ناگزیر، من معتقدم دولت مرد مدبر هم یاوه نمی‌گوید، هرچند فاسقی مثل ترامپ باشد او هم یاوه نمی‌گوید. عهده داری این قصه به این معناست که ایدۀ جهانی شدن را ما به مقابله با آن پرداختیم و این به معنای جنگ جهانی است.

راضیه زارعی سخنران بعدی بود و به موضوع سردار سلیمانی و افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی در جهان اسلام پرداخت.

زارعی به ایدۀ ایران برای همه و همه برای ایران اشاره می‌کند و می‌گوید: این اتفاق، اتفاق تازه‌ای نیست و ما قبلا دوگانه‌هایی مثل دوگانۀ تقدم ملک یا دین را داشته‌ایم و خیلی پیش‌تر از آن دوگانه‌ای که توسط جریان نهضت آزادی در ایدۀ اسلام برای ایران یا ایران برای اسلام مطرح شده بود.

اکنون با شهادت حاج قاسم، گویی این کلام و این پرسش‌های تلمبار شده، باز می‌شود و خودش را نشان می‌دهد. تاکید ایشان برای اینکه روی قبر ایشان سرباز وطن نوشته شود، هوشمندی وصیت ایشان است.

 

ک/ قهرمان بدون مرز

 

حاج قاسم اسطوره بود، نه اینکه اسطوره شد؛ فرق بین این دو مشخص است، اسطوره شدن یک رخداد است و اسطوره بودن و تجلی آن کشف اسطورگی حاج قاسم است. بحث اول من اسطوره تجسید و تجسم یک معنا بر اساس یک توافق جمعی است؛ یعنی وقتی که یک جامعه‌ای توافق کنند بر اینکه یک معنایی متجسد و متجسم شده است، آن موقع اسطوره شکل می‌گیرد.

اسطوره حقیقی، اسطوره‌ای است که با امر متعالی و آن معنای حقیقی و نفس الامر اتحاد پیدا کرده است و اسطورۀ اعتباری آن نماد و نشانۀ اسطوره‌ای است که با نفس الامری متحد نشده، بلکه نسبتش با نسب الامر یک امر وهمی و خیالی است.

حاج قاسم در کمالات الهی با نفس الامر این معنای متحد است و ایشان از آن جهتی که تجسید و تجسم آن معانی الهی شده است می‌توانیم او را اسطوره به نامیم.

گفتنی است جلسۀ بعدی همایش قهرمان بدون مرز، یکشنبه ۲۰ بهمن‌ماه، ساعت ۱۳ تا ۱۵ در سالن همایش حوزۀ ریاست برگزار می‌شود. /۸۸۲/ ۵۰۱/

خبرنگار: محمد حسین کتابی

[ad_2]