[ad_1] «خروجِ» حاتمی کیا «ورود» دوباره ابراهیم به گزارش شهرکریمه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حالی در قم و برخی دیگر از شهرهای کشور به پایان خود نزدیک می‌شود که باید آن را با حجم انبوه فیلم های ضعیف و بلکه خنثی، یکی از ضعیف ترین دوره های جشنواره فیلم فجر دانست. در […]

[ad_1]

«خروجِ» حاتمی کیا «ورود» دوباره ابراهیم

«خروجِ» حاتمی کیا «ورود» دوباره ابراهیم

به گزارش شهرکریمه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حالی در قم و برخی دیگر از شهرهای کشور به پایان خود نزدیک می‌شود که باید آن را با حجم انبوه فیلم های ضعیف و بلکه خنثی، یکی از ضعیف ترین دوره های جشنواره فیلم فجر دانست.

در این بین اما همچنان هستند فیلم هایی قابل اعتنا که اگرچه مشکلاتی در فیلمنامه و اجرا دارند، اما خنثی نیستند، در کنار مردم می ایستند و صدای بُغض فروخفته آنانند.

یکی از این معدود فیلم ها، «خروج» آخرین اثر ابراهیم حاتمی کیا است.

 

حاتمی کیا همچنان «حاتمی کیا»ست

حاتمی کیا قطعا مؤثرترین و مهم ترین و یا حداقل یکی از سه فیلمساز برترِ مؤثر در تاریخ ایران دوست داشتنی است، به بیان دیگر او آنقدر فیلم خوب و بسیار خوب مانند «دیده بان»، «مهاجر»، «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «روبان قرمز»، «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «چ»، «بادیگارد»، «به وقت شام» و بویژه فیلم ماندگار «آژانس شیشه ای» (به عنوان یکی از پنج فیلم برتر تاریخ سینمای ایران) در کارنامه خود دارد که فیلم‌های متوسط و کمتر از متوسط مانند «موج مرده»، «به نام پدر»، «دعوت»، «گزارش یک جشن» به چشم نمی آید.

 

«خروج» و نویدبخشی یک آغاز در کارنامه حاتمی کیا

در این بین، «خروج» حاتمی کیا اگرچه جزو بهترین فیلم های او نیست، اما به دلیل آن که نشان می‌دهد این فیلمساز همچنان فرزند زمانه خود است، می‌تواند نویدبخش آینده ای روشن تر در کارنامه این فیلمساز باشد.

«خروج» مانند برخی از آثار حاتمی کیا نه یکدست است، نه ساخت یافته و نه نَفَس گیر، بلکه بیشتر به اثری سرِ هم بندی شده می مانَد، به تعبیر دیگر سینمای پُر از ظرافت و لطافت حاتمی کیا که از «هو اللطیف» آغاز می شد، مانند «پنبه ناز داشت» و به نقطه متعالی خود می رسید، در این آخرین اثر وی حتی با بیان «پنبه ناز داره» نیز به لطافت و ظرافت سینمایی سابق نمی رسد و حتی گاهی به بیان دیالوگ های پیش پا افتاده یا ادای شعارهای غیرسینمایی (مانند نامگذاری آن روستای شناخته نشده به اسم «عدل آباد») فرو می غَلتد و کمتر نشانه هایی از «حاتمی کیای کاربلد» به عنوان یک هنرمند صاحب امضاء دارد.

«خروج» را باید نوعی از سینمای اعتراض به وضع موجود دانست که در آن تعدادی از کشاورزان به عنوان طبقه زحمتکش و در عین حال مظلوم جامعه «خروج» می کنند تا حق از دست رفته خود و بلکه حق از دست رفته جمعی از  مردم را در نظام مردمسالار بستانند، اما پرسش این جاست که چرا این ایده مردمی و قابل اعتنا در سینمای ایران، نتوانسته «اوج» بیافریند که بتوان با افتخار آن را به تماشا نشست و به دیگران نیز پیشنهاد داد؟

چرا همراهان قهرمان داستان، شناخته نشده باقی می‌مانند و کمکی به سِیر داستانی نمی‌کنند؟

چرا بازی بازیگران (به جز فرامرز قریبیان و پانته آ پناهی ها) یکدست نیست و حتی در برخی موارد مانند بازی جهانگیر الماسی اَلکَن است؟

پرسش دیگر این است که این حجم از موسیقی جیغ و گوشخراش در «خروج» چه کارکردی دارد و چه کمکی به فیلم می‌کند؟ البته می توان امیدوار بود که ابراهیم باز هم به همان «خیبر»ی که سوز داشت و دود نداشت بازگردد و آن را در قاب های جادویی خود و در برابر دیدگان سینمادوستان بنشاند.

خلاصه این که پرسشِ محوری در برابر ایده محوری فیلم این است که چرا این ایده مطالبه گرانه، تبدیل به سینمای غالبا جذاب حاتمی کیا نشده است؟

 

حاتمی کیا و سینمای مطالبه گر

تردیدی نیست که سینمای ابراهیم حاتمی کیا و فیلمسازی او همچنان مُغتنم است، چراکه حداقل روزآمد و انعکاس زمانه است و بوی عدالت خواهی و آرمان گرایی از آن استشمام می شود.

حاتمی کیا آنقدر فیلم خوب ساخته که سینمای ایران همچنان به او بدهکار است، اما می توان امیدوار بود که «خروج» یعنی خروج کشاورزانی که البته جزو خوارج نیستند، آغازی نو برای فیلمسازی مطالبه گرانه و عدالت خواهانه وی باشد، به شرط آن که این فیلمسازی «مسئله محور» و البته «سینما به معنای حقیقی کلمه» باشد.

 

حاتمی کیا و ادای دِین سینمایی به شهید سلیمانی

حاتمی کیا با وجود همه جار و جنجال های پیش آمده اخیر و حتی برخی بی‌انصافی‌ها در تخریب وی، باز هم فیلم خواهد ساخت و ان شاء الله باز هم به قوت فیلم های به یاد ماندنی اش.

او دیر یا زود برای ادای دِین به سردار ماندگار انقلاب اسلامی، شهید حاج قاسم سلیمانی دست به قلم خواهد شد؛ پشت دوربین خواهد رفت و دوباره فرمان حرکت سر خواهد داد.

انتهای پیام/ ۱۳۷

[ad_2]