خلاصه شیخ محمدباقر بهاری، من جمله روحانیان پیشرو در نهضت مشروطه محسوب می شود. یکی از مهمترین کارهای شیخ در دفاع از مشروطه، نگارش رساله ایضاح الخطا بود. مبحث این رساله، جواب گویی به اتهامات و شبهات مخالفان مشروطه و تطبیق مبانی مشروطه با احکام شرع هست. هدف از این پژوهش، تصریح دیدگاه و […]

 

خلاصه

شیخ محمدباقر بهاری، من جمله روحانیان پیشرو در نهضت مشروطه محسوب می شود. یکی از مهمترین کارهای شیخ در دفاع از مشروطه، نگارش رساله ایضاح الخطا بود. مبحث این رساله، جواب گویی به اتهامات و شبهات مخالفان مشروطه و تطبیق مبانی مشروطه با احکام شرع هست. هدف از این پژوهش، تصریح دیدگاه و نگرش آیت الله بهاری در مورد بعضی از اصول و قوانین مشروطه هست.

نگرشی که در پی انطباق و تأیید اصول مشروطه با احکام و آموزه های اسلامی بود. در قسمتی از مقاله حاضر نیز به تطبیق بعضی آراء شیخ با نظریات علامه نایینی، به عنوان شاخص ترین نماینده علمای مشروطه خواه در عرصه قلم، پرداخته می شود. شیخ در راستای مسائلی هم چون: حریت و مساوت و هم چنین توجیه نظام مشروطه در غیاب امام زمان (عج) استدلال ها و ابتکاراتی دارد که در نوع خود منحصر به فرد هست. نوشتار حاضر، با روش توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر سندهای و مراجع کتابخانه ای فراهم شده هست.

کلیدواژه ها

شیخ محمدباقر بهاری، نایینی، مشروطه، همدان، ایضاح الخطا، تنبیه الامه

شیخ محمدباقر بهاری، یکی از علمای مجاهد و پرشوری بود که از همان نخستین روزهای حرکت مشروطه خواهی در ایران، رهبری مردم همدان را عهده دار شد. وی در کنار حاکم مشروطه خواهی چون ظهیرالدوله، همدان را در زمره شهرهای پیشگام در جنبش مشروطه قرار داد. شیخ از آغاز روند مبارزات مشروطه تا برتری آن و پس از ان در تمامی چالش ها و فراز و نشیب هایی که پیش روی نظام مشروطه قرار گرفت، در کنار آزادی خواهان بود. کارهای عملی، فکری و قلمی وی در یاری رساندن به این جنبش بسیار تاثیرگذار و ارزنده بود.

  با این حال، پژوهش گران به این مبحث تاحالا آن چنان که شایسته مقام وی هست، توجه نکرده اند. تنها در اندک نوشتارهایی که در مورد جنبش مشروطه خواهی مردم همدان و یا علمای مشروطه خواه به نگارش در آمده اند، سطور و بعضاً جملات مختصری در مورد شیخ محمدباقر بهاری دیده می شود. امید هست که مقاله حاضر، سرآغازی باشد برای پژوهش هایی که ابعاد متفاوت فکری و شخصیتی وی را هر چه شایسته تر به فراروی نمایش علاقه مندان بگذارد. هم چنین جایگاه و قسمت شهر همدان با برخورداری از چنین شخصیت هایی در تغییرات تاریخ ایران بیش تر شناخته شود.

موضوعات و سؤالاتی که در این نوشتار بدان ها پرداخته خواهد شد عبارت هستند از: تصریح جایگاه شیخ محمدباقر بهاری در جنبش مشروطه خواهی مردم همدان، قضاوت سندهای و مرجع دوران مشروطه در مورد وی ، کارهای موثر وی در پشتیبانی از جنبش مشروطه خواهی، ارزیابی تطبیقی بعضی آراء شیخ با نظریات علامه نایینی، و این مبحث که چه کسی الهام بخش شیخ در رأی های او بود و سر انجام، این سوال که وی در مورد تصریح و تفسیر مبانی مشروطه، چه موضوعات و یا شیوه استدلال جدیدی را مطرح کرده هست؟

زندگی نامه و تحصیلات شیخ محمدباقر بهاری

شیخ محمدباقر بهاری فرزند شیخ محمدجعفر پسر محمد کافی، در سال ۱۲۷۷ قمری در بهار زاده شد. ( (امین، ۱۳۸۱، ص۱۴۷ / مشار، ۱۳۴۰، ص۴۶) نویسنده الذریعه ولادت او را سال ۱۲۷۵ قمری می داند. وی درس ها مقدماتی را در زادگاهش بهار و در نزد پدرش گذرانید. بعد از اتمام تحصیلات مقدماتی، به همدان رفت و در مدرسه آخوند ملامحمدحسین از محضر ملااسماعیل همدانی استفاده کرد. بعد از چند سال عازم بروجرد شد و از حوزه درس میرزامحمود بروجردی طباطبایی استفاده کرد.

بعد از انتهاء سطوح و ورود در درس خارج، برای تکمیل معلومات خود رهسپار نجف شد. در نجف از مریدان و شاگردان خاص ملاحسینقلی همدانی گردید. دیگر استادان شیخ در نجف عبارت هستند از: میرزا محمدحسن شیرازی، شیخ محمدحسین کاظمی، ملامحمد ایروانی، ملامحمد شرابیانی، میرزا حسین بن میرزا خلیل رازی نجفی، شیخ حسن مامقانی، ملاکاظم خراسانی، شیخ محمد طه نجف، شیخ میرزا حبیب الله رشتی، و ملالطف الله مازندرانی. (امین،۱۳۸۱، ص ۱۴۸-۱۴۹ / میرزا محمدعلی، ۱۳۶۴، ص۲۱۶۶ / درخشان، ۱۳۴۱، ص۵۱)

(امین،۱۳۸۱، ص ۱۴۸-۱۴۹ / میرزا محمدعلی، ۱۳۶۴، ص۲۱۶۶ / درخشان، ۱۳۴۱، ص۵۱)شیخ محمدباقر بعد از بیست سال اقامت مستمر در نجف، در حدود سال های ۱۳۱۷-۱۳۱۸ به همدان برگشت و بعد از درگذشت حاج عبدالمجید (به قولی عبدالحمید) گروسی همدانی، به خواهش و اصرار بزرگان شهر، تصدی مناصب دینی و امامت مسجد جامع و تولیت موقوفات آن را عهده دار شد و در کنار آن برای امرار معاش به کشاورزی مشغول شد. (امین، ۱۳۸۱، ص۱۴۸-۱۴۹ / اصغری، ۱۳۹۲، ص۲۴۲)

(امین، ۱۳۸۱، ص۱۴۸-۱۴۹ / اصغری، ۱۳۹۲، ص۲۴۲)ایشان بعد از برگشت به همدان، علاوه بر امور دینی، فعالیت های سیاسی و اجتماعی وسیع ای نیز انجام داد که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد. این عالم وارسته و مجاهد در سال ۱۳۳۲ قمری در ۵۶ سالگی درگذشت. ( (بامداد، ۱۳۵۱، ص ۵۶ / مشار، ۱۳۴۰، ص ۴۶) البته در اعیان الشیعه، سال وفات وی ۱۳۳۳ قمری عنوان شده هست. (امین،  1381، ص۱۳۸)

(امین،  1381، ص۱۳۸)شیخ محمدباقر بهاری با این عمر کوتاه، تألیفات و رسالات متعددی را به رشته تحریر درآورد، به نحوی که تعداد آثار باقی مانده از او را تا ۶۵ مجلد عنوان کرده اند. ( (آقا بزرگ تهرانی به نقل از اصغری، ۱۳۹۲، ص ۲۷۷) علامه سیدمحسن امین نیز ۴۴ عنوان از آثار شیخ را برمی شمارد و عنوان می کند که این تعداد را نزد فرزند وی شیخ محمد حسین رویت نموده هست. (امین، ۱۳۸۱، ص۱۴۹-۱۵۱) خانبابا مشار کتاب های چاپ گشته شیخ را به توصیف ذیل عنوان می کند:

۱٫ ایضاح الخطاء (در نکوهش استبداد)؛

۲٫ تسدید المکارم و تفضیح المظالم (عربی): رساله در مورد ها تحریف مکارم الاخلاق طبرسی؛

۳٫ دره النجفیه (۲ جلد)؛

۴٫ رساله فی احوال اخطب الخوارزم (عربی)؛

۵٫ (امین، ۱۳۸۱، ص۱۴۹-۱۵۱) خانبابا مشار کتاب های چاپ گشته شیخ را به توصیف ذیل عنوان می کند:۱٫ (مشار، ۱۳۴۰، ص ۴۶)

ایضاح الخطاء (در نکوهش استبداد)؛۲٫ تسدید المکارم و تفضیح المظالم (عربی): رساله در مورد ها تحریف مکارم الاخلاق طبرسی؛۳٫

مشروطه و مشروطه خواهی در همدان

دره النجفیه (۲ جلد)؛۴٫ رساله فی احوال اخطب الخوارزم (عربی)؛۵٫ الطلع النضید فی ابطال المنع من لعن یزید (عربی).

(مشار، ۱۳۴۰، ص ۴۶)رساله ایضاح  الخطا در این پژوهش ارزیابی و به آن استناد می شود؛ زیرا این رساله بیان گر اندیشه مشروطه خواهی وی هست. در این باره آمده هست:

در این رساله، به شبهات و ایرادات مخالفان مشروطه جواب داده شده و به شکلی دفاع از نظام مشروطه در مقابل نظام استبدادی هست. (ظهیرالدوله، ۱۳۶۷، ص۱۸)

به منظور پی بردن به فضای فکری، سیاسی و اجتماعی که شیخ در آن به مبارزات مشروطه خواهی پرداخت، لزوم دارد که چگونگی و پیشینه شکل گیری جنبش مشروطه در همدان واکاوی شود. از سوی دیگر، حرکت مشروطه خواهی در همدان با شخصیت علی خان ظهیرالدوله، حاکم این شهر، گره خورده هست. (ظهیرالدوله، ۱۳۷۱، ص ۸۵، ۱۴۹، ۱۵۰، ۱۵۲، ۱۵۸، ۱۶۱، ۲۰۳ و ۲۲۶)

بنابراین آشنایی با افکار و کارهای وی در آن برهه از تاریخ همدان مفید می باشد. (به نظر می رسد علت کلیدی گماشتن ظهیرالدوله به حکومت همدان توسط عین الدوله، دور کردن او از پایتخت بوده باشد؛ زیرا عین الدوله از فعالیت های وی در تهران بیمناک بود.

در این باره آمده هست:چون یاران و پیروان ظهیرالدوله دوست دار آزادی بودند، دولت خواست با دور کردن ظهیرالدوله از تهران، از قوت حوزه آنان کم شود. ( (ظهیرالدوله، ۱۳۶۷، ص۱۸)زیرا ظهیرالدوله در نوشته های خود، علت عقب ماندگی ایران را عواملی چون: خیانت، طمع، تعدی و تجاوز، ناامنی، بی کفایتی حکام و کارکنان دولت، پایین بودن سطح فرهنگ و دانش مردم و عدم همکاری آنان در توسعه و آبادانی کشور می داند. (نقل از فراگنر، ۱۳۷۷ ، ص ۱۸۲)   

نکته دیگری که از لابه لای سطور سفرنامه وی میتوان بدان پی برد، این هست که ظهیرالدوله از انواع نظام های سیاسی و ارکان آنان مثل: جمهوری، پارلمان، سنا و غیره آگاهی داشته و به وجود آنان در کشورهای متفاوت اروپایی توجه می دهد. (ظهیرالدوله، ۱۳۷۱، ص ۸۵، ۱۴۹، ۱۵۰، ۱۵۲، ۱۵۸، ۱۶۱، ۲۰۳ و ۲۲۶)بنابر سندهای و خبر ها دوران مشروطه و هم چنین به باور اغلب نویسندگان و تاریخ نگاران، ظهیرالدوله در زمره رهبران جنبش مشروطه و حرکات آزادی خواهانه دوران قاجار بود. (کسروی، ۱۳۸۴، ص ۶۹۴ / صفایی، بی تا، ج۱، ص۴ ) وی به عنوان عضو «مجمع آدمیت» و «فراموش خانه» میرزا ملکم خان، مثل زیادی از رجال هم عصرش، تحت اثرگذاری تشکیلات فراماسونری قرار داشت. اظهارات ظهیرالدوله بعد از آگاهی از صادر کردن فرمان مشروطه توسط مظفرالدین پادشاه در چهارده جمادی الثانی ۱۳۲۴ ق / ۱۹۰۶م قابل ملاحظه و تأمل هست:

او با تلفیق آیین صوفیه و جنبه هایی از فراماسونری، «انجمن اخوت» را در سال ۱۳۱۷ق / ۱۸۹۹م تأسیس نمود که هدف و برنامه سیاسی آن رسیدن به مشروطه، دموکراسی و عدالت اجتماعی بیان شده هست. (ظهیرالدوله، ۱۳۸۱ ، ص ۱۲۹)

(فراگنر، ۱۳۷۷، ص ۱۸۲ / تبرائیان، ۱۳۸۲، ص ۱۸۲) به گفته صفایی، او عرفان را به خدمت اجتماع گماشت، تعلیمات روحانی و آموزنده تصوف را از گوشه خانقاه ها و خرابات ها به جایگاه ها حساس اجتماعی آورد و عرفان را رنگ تجدد داد. ( (نقل از فراگنر، ۱۳۷۷ ، ص ۱۸۲)   رفتار ظهیرالدوله هنگام اجرای نخستین انتخابات مجلس شورای ملی در همدان نیز به خوبی گویای ماهیت آزادی خواهانه رفتارهای او محسوب می شود.

شیخ محمدباقر بهاری و مشروطه

وی که پیش از صادر کردن فرمان مشروطه، خود، مجلس فواید عمومی را تشکیل داده بود، بیشتر از هر حاکم دیگری آمادگی فکری و عملی داشت که بی درنگ انتخابات را به فاز اجرا درآورد. شیخ محمد تقی وکیل الرعایا که از جانب مردم همدان به عنوان نخستین نماینده این شهر برای مجلس شورای ملی انتخاب شد، نخستین کسی هست که به عنوان وکیل از شهرستان ها به تهران رفت. اظهارات ظهیرالدوله بعد از آگاهی از صادر کردن فرمان مشروطه توسط مظفرالدین پادشاه در چهارده جمادی الثانی ۱۳۲۴ ق / ۱۹۰۶م قابل ملاحظه و تأمل هست:از پیر و جوان یکان یکان خواهانم که در خاطر داشته باشند، لکن در پشت قرآن ها و کتاب های خود بنویسند که بلده طیبه همدان، اول نقطه ای هست از نقاط ایران که این نیت مقدس اعلی حضرت اقدس شاهنشاهی عادل رعیت دوست ـ خلدالله ملکه ـ در آن انجام گرفته و تقریباً دو ماه گذشته از صادر کردن این دستخط آفتاب نقط، این فقیر صفاعلی این مجلس را که علت آسایش حال و استقبال هست، بدون کم و فراوان مرتب و قطعی دانسته هست. (ظهیرالدوله، ۱۳۸۱ ، ص ۱۲۹)در نهایت، یکی از مهمترین ظواهر برای مشروطه خواهی ظهیرالدوله را میتوان در زمان به توپ بستن مجلس شورای ملی رویت نمود؛ در جریان این واقعه، مستبدان خانه او و ساختمان انجمن اخوت را خراب کردن و غارت نمودند.

(دولت آبادی، ۱۳۸۸ ، ص ۴۷۱-۴۷۳). همان طور که در اغلب شهرهای ایران، روحانیان مبارز و آگاه در صف رهبری نهضت مشروطه ایران نقش داشتند، در همدان نیز حرکت مشروطه خواهی تا حدود زیادی وامدار فعالیت های شیخ محمدباقر بهاری هست. این امر در تلگراف هفده جمادی الثانی ۱۳۲۴ ظهیرالدوله به صدر اعظم بدین صورت آمده هست:

وی نه فقط در آغاز نهضت در همدان از پیشگامان این حرکت بود، لکن در محافظت نظام مشروطه و در مبارزه با مستبدان نیز بیش ترین قسمت را داشت. در همدان چنان که گذشت، به سبب فرمان روایی حاکم مشروطه خواهی چون ظهیرالدوله، زمینه مساعدی برای فعالیت های آزادی خواهانه وجود داشت. به همین سبب، افرادی مثل شیخ محمدباقر بهاری می توانستند بدون تنگنا و تنگناهایی که در دیگر شهرها وجود داشت، افکار ضداستبدادی خود را تعقیب نمایند. (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۰-۱۲۱)

نخستین نشانه از اقدام عملی و معیت شیخ با نهضت مشروطه ـ آن چنان که در سندهای و مراجع ثبت شده هست ـ را میتوان در جریان کوچ کبرا رویت نمود. وی به محض اطلاع از اقدام علمای تهران در کوچ به شهر قم، برای محافظت نظم و آرامش شهر، بی سرو صدا از همدان عازم زادگاهش بهار شد تا مقدمات ملحق شدن به متحصنان را فراهم نماید. این امر در تلگراف هفده جمادی الثانی ۱۳۲۴ ظهیرالدوله به صدر اعظم بدین صورت آمده هست:به تهران ـ حضور مرحمت حضور حضرت مستطاب اشرف اسعد امجد معظم آقای صدر اعظم ـ مد ظله ـ محرمانه اطلاع حاصل شد که بعضی از علمای همدان خیال حرکت به طرف شهر قم دارند. متن تلگراف علما از شهر قم چنین هست:

گرچه ظاهراً ابداً از این مطالب در همدان صحبتی نیست، یکی از آقایان حاجی شیخ باقر سرشناس هست، روز گذشته رفته هست به بهار که دهی هست تقریباً یک فرسخ و نیم از شهر دور. بیان می کنند رفته هست و در انتظار چند نفر دیگر هست که به او بپیوندند. احقر سیدعبدالله بهبهانی، محمدحسین طباطبایی، مرتضی آشتیانی، جمال الدین موسوی صدرالعلماء (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۲)

(ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۰-۱۲۱)یکی از علمایی که قرار بود بهمراه شیخ محمدباقر عازم شهر قم شود، سیدمحمد طباطبایی پسرعموی طباطبایی سرشناس بود. اما وقتی که در حال حرکت به سوی شهر قم بوده اند، تلگرافی از علمای تهران و شهر قم می رسد که از رفتن به این شهر اجتناب کنند. (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۲)

علت این امر هم موافقت مظفرالدین پادشاه با تقاضا و مطالبات مردم و علمای متحصن بود. روزنامه حبل المتین در این باره درج کرد:

متن تلگراف علما از شهر قم چنین هست:از شهر قم به همدان ، مورخ پنجشنبه هیجده جمادالثانی خدمت ذی رأفت علمای اعلام و ارکان اسلام ـ ضاعف الله اقبالهم ـ بعد از عرض خلوص و تشکر از کارهای مجدانه در ترویج شریعت طاهره، عرض می شود: بحمد الله تعالی مقاصد اسلامیه انجام و اینک دعاگویان در جناح حرکت، از انفاس قدسیه آقایان ملتمس دعای خیر هستیم. (حبل المتین، ۱۲ رمضان ۱۳۲۵، ص۳)

تفصیلات به توسط پست عرض خواهد شد. احقر سیدعبدالله بهبهانی، محمدحسین طباطبایی، مرتضی آشتیانی، جمال الدین موسوی صدرالعلماء (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۲)ظهیرالدوله حاکم مشروطه خواه همدان، هنگامی که از واقعه ی عزیمت شیخ به سوی شهر قم و برگشت او به زادگاهش بهار مطلع می شود، خطاب به او می نویسد: «چرا اگر بنای رفتن داشتید، مرا خبر نکردید که لوازم عزیمت شما را فراهم کنم که راحت باشید!» (همان، ص۱۲۲-۱۲۳) شیخ علت عزیمت آرام و بی صدای خود را جلوگیری از همهمه و اغتشاش عنوان می کند. ( در ضمن یادآور می شود که مبحث را به حاجی شیخ تقی ـ از مشروطه خواهان ـ خبر داده بود. (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۱۲۲)شیخ محمدباقر بعد از برتری مشروطه نیز هم چنان در کنار مشروطه خواهان و در پشتیبانی از آن بسیار کوشا بود؛ به نحوی که وی رهبری کلیدی مردم همدان را در مبارزه با مستبدان و دشمنان مشروطه به عهده داشت.

  روزنامه حبل المتین در این باره درج کرد:من جمله اشخاصی که در حقیقت خالصانه خدمت به عالم انسانیت می کنند، جناب آقای شیخ محمدباقر مجتهد هست که در امانت و دیانتش صحبتی نمی رود. (حبل المتین، ۱۲ رمضان ۱۳۲۵، ص۳)شیخ محمدباقر بعد از اعلان مشروطه، در واقعه ی انتخاب نماینده مردم همدان با ظهیرالدوله حاکم مشروطه خواه آن جا هم کاری صمیمانه ای داشت. وی هم چنین در مورد انتخاب نماینده طبق نظام نامه انتخابات و به دور از هر گونه هیجان و اعمال نفوذی اصرار می کرد. ( (ظهیرالدوله، ۱۳۵۱ ، ص ۲۸۸-۲۹۱) طرف داری شیخ از نظام مشروطه، موجب گردید که مورد مشورت و مکاتبه علمای نجف در مورد نظام مشروطه باشد.

این امر در واقعه ی انتخاب هیأت نظارت پنج نفره نیز دیده می شود.  بر اساس ماده ای که به پیشنهاد شیخ فضل الله نوری بر متمم قانون بنیادی افزوده شد، باید در مجلس پنج تن از مجتهدان درجه اول بر قوانین مصوب مجلس نظارت کنند تا از انطباق آنان با موازین شرع اطمینان حاصل شود. مراجع نجف طبق درخواست مجلس، نام های بیست تن از علما را به مجلس دوم اعلام نمودند تا مجلس پنج تن را برگزیند. در تلگراف دوم صفر ۱۳۲۷ قمری کارگزاری همدان، چنین آمده هست:

شیخ محمدباقر همدانی یکی از آنان بود، هرچند وی از پذیرش این امر سرباز زد. (مجله حوزه، ۱۳۸۵ ، ص ۵۵۲-۵۵۳ / مؤسسه فرهنگی و هنری قدر ولایت، ۱۳۸۹ ، ج۵،  ص ۴۲-۴۳) انتخاب وی از سوی علمای نجف، از یک سو مقام علمی و ارزش وی را نشان می دهد و از سوی دیگر، گواه مشروطه خواه بودن شیخ هست…] البته مقام و منزلت وی نزد علمای نجف و مشروطه خواهان خوشایند حریفان وی و منتقدان مشروطه نبود. (مرکز سندهای و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، کارتن ۲۴، پرونده ۲۰، ص ۱،۷،۱۶ و ۲۱)

در نامه ای که یکی از روحانیان همدان، با لقب صدر الاسلام، در سال ۱۳۲۵ قمری به تقی زاده می نویسد، از وضعیت همدان بعد از برتری مشروطه و کارهای شیخ محمدباقر بهاری بشدت انتقاد و بدگویی می کند (اوراق تازه یاب مشروطه، ۱۳۵۹ ، ص ۴۶۳-۴۶۵ / افشار، ۱۳۸۵ ، ص ۶۷-۷۰) اما این قبیل کارهای، مانع از معیت و هم دلی شیخ با مشروطه نگردید و وی در جریان استبداد صغیر، بشدت در مقابل مستبدان ایستادگی نمود و برای برگرداندن نظام مشروطه، رهبری مردم همدان را عهده دار شد. ( این امر در سندهای برجای مانده از کارگزاری همدان و دیگر مراجع منعکس شده هست.

در تلگراف دوم صفر ۱۳۲۷ قمری کارگزاری همدان، چنین آمده هست:حضور مبارک بندگان حضرت مستطاب اجل اشرف امجد اکرم افخم آقای سعدالدوله وزیر امور خارجه ـ روحی فداه ـ جمعی از تجار و اصناف و طلاب که ریاست آنان جناب مستطاب حاجی شیخ باقر مجتهد هست، به  عنوان خواستن مشروطه روز گذشته سه ساعت به غروب مانده به شهبندر خانه عثمانی رفته، متحصن شده اند. محض استحضار خاطر مبارک شجاعت ورزید[. ] شهر صفر ۱۳۲۷ چاکر مؤید حضور.

  (مرکز سندهای و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، کارتن ۲۴، پرونده ۲۰، ص ۱،۷،۱۶ و ۲۱)در عکس ها باقی مانده از مجاهدان همدان در دوران استبداد صغیر و پس از ان، عکس شیخ محمدباقر بهاری نیز در میان آنان دیده می شود که این امر بیانگر از ایستادگی وی در مقابل استبداد محمدعلی شاهی هست. (مرکز سندهای همدان، سندهای شماره ۲۵۲۹۹۷۸ و ۲۵۳۷۲۱۳). (صفایی، ۱۳۶۲ ، ص ۱۹۸)

شیخ محمدباقر در واقعه ی تحصن، برای اعاده مشروطه، بشدت مراقب نظم و انتظام شهر بود و تجمع و تحصن را طوری تدبیر می نمود که آرامش و امنیت شهر بر هم نخورد. امری که شیخ در واقعه ی اقدام برای کوچ به شهر قم هم آن را رعایت نموده بود. ( بنابر گزارش کارگزاری همدان، تعدادی از متحصنان دنبال بستن بازار و تعطیل عمومی شهر بودند که «حاجی شیخ محمدباقر از بستن بازار و دکاکین مانع شده است».

 علاوه بر این، وی شخصاً طی تلگراف هایی، خواهان برقرار کردن دو مرتبه نظام مشروطه شد، (مرکز سندهای و تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه، کارتن ۲۴، پرونده ۲۰، ص۶) یکی دیگر از کارهای شیخ در زمان استبداد صغیر که بیانگر از مقاومت وی در مقابل استبداد و پشتیبانی از مشروطه خواهان هست، برنامه ریزی برای حمله به سربازان دولت و آزاد نمودن آیت الله بهبهانی بود که به فرمان محمدعلی پادشاه برای تبعید عازم عتبات بود. ( وقتی که آیت الله بهبهانی از همدان گذر می نمود، شیخ محمدباقر قصد حمله به نیروهای دولتی را داشت که بهبهانی او را از این کار دستگیری. (صفایی، ۱۳۶۲ ، ص ۱۹۸)ایشان بعد از برقرار کردن دو مرتبه نظام مشروطه، کنار نکشید و در تغییرات سیاسی ـ اجتماعی پس از ان هم رهبری مردم همدان را در مبارزه با مستبدان و تجاوزگری بیگانگان عهده دار شد. (مجله چهره، ۵ شعبان ۱۳۳۲، ص۱۲-۱۳)

شیخ نیروی مجاهدان همدان در مقابل سالارالدوله را تشکیل داد و شخصاً در کنار مجاهدان، به مقاومت در مقابل قوای سالارالدوله پرداخت. (افشار، ۱۳۸۵ ، ص۲۶۸-۲۸۵) شیخ در واقعه ی اولتیماتوم روس ها به ایران در مقابل تهدید این کشور استعماری جبهه گیری کرد و مردم را به مقاومت و مبارزه با آنان فراخواند. (ایشان در سازگاری با آخوند خراسانی، خواستار تحریم کالاهای روسی در ایران شد. (مزینانی، ۱۳۸۹، ص۳۹۶) به علاوه نظارت جدی بر دستگاه های اجرایی و قضایی شهر را وجهه همت خود قرار داد تا از تبعیض و تعدی و بی عدالتی جلوگیری نماید. برای مثال، با تظلم خواهی مردم همدان، وی صورت استنطاقات و پرونده های محاکمات را از عدلیه همدان خواست تا آن را ارزیابی کند.

تفکرات مشروطه خواهی شیخ در رساله ایضاح الخطا

(مجله چهره، ۵ شعبان ۱۳۳۲، ص۱۲-۱۳)نکته قابل تأمل در مورد شیخ محمدباقر همدانی، این هست که وی در همه این سال هایی که در کنار مشروطه خواهان بود و از نظام مشروطه پشتیبانی می نمود، هیچ گاه دنبال اکتساب آوازه و مقام نبود. و آن را ابزار افزایش نفوذ و ارزش خود قرار نداد، امری که از دید نشریات عصر مشروطه نیز غافل نماند. (حبل المتین، ۱۲ رمضان ۱۳۲۵، ص۳) خوب ترین گواه این مدعا هم اجتناب وی از عضویت در هیأت پنج نفره هست. وی بنابر مقام و منزلت و محبوبیتی که بین مردم همدان داشت، در صورت ابراز تمایل، به سادگی می توانست به عنوان نماینده این شهر وارد مجلس شورای ملی شود.

در مراجع و سندهای برجای مانده هم هیچ شاهدی در این باره وجود ندارد، لکن به عکس طبق مراجع موجود، وی صرفاً دنبال خدمت به مردم همدان و سرزمین ایران بود. پشتیبانی شیخ محمدباقر همدانی از انقلاب مشروطه، به کارهای عملی وی منحصر نبود. وی در مقام جواب گویی به مدعیات مخالفان مشروطه، به نگارش رساله ایضاح الخطا مبادرت ورزید تا با قلم خود، خطای مخالفان مشروطه را معلوم سازد. (بهاری، بی تا ، ص ۱) شیخ در مورد کلمه مشروطه و موصوف آن، یعنی این که در نظام مشروطه چه چیزی مقید و مشروط می شود، می نویسد:

این رساله که به نکوهش استبداد پرداخته، با برهان و استدلال دینی و عقلی، شبهات مخالفان مشروطه را رد نموده و از اندیشه مشروطه خواهی و حکومت مبتنی بر آن دفاع نموده هست. (بهاری، بی تا ، ص ۲)

در حقیقت شیخ با نگارش این رساله، نشان داده که در پشتیبانی از اندیشه مشروطه خواهی صرفاً یک فرد دنباله رو و هوادار محض نبوده، لکن آگاهانه و از روی منطق و ژرف بینی سیاسی ـ اجتماعی و دینی، به این امر مبادرت ورزیده هست. رساله یادشده در دوران استبداد صغیر، در دفاع از نظام مشروطه و در مذمت و مضار استبداد نوشته شد. شیخ در ادامه و در جواب به گروهی که مسأله «حکومت تغلبیه» را مطرح می ساختند و برای سلطنت حاکم مسلط به صرف «غلبه» مجوز شرعی صادر می کردند، می گوید:

این رساله از آن جهت که نگارنده آن، به عنوان مجتهد درجه اول از استان همدان به مجلس شورای ملی معرفی می شود، دارای اهمیت مخصوصی هست. (بهاری، بی تا ، ص ۶)

و در چنین صورتی:

شیخ در آغاز، سبب نگارش رساله را جواب گویی به کسی می داند که علمای اسلام را به سبب پشتیبانی از مشروطه تخطئه و سرزنش کرده هست، پس لازم بود تا خطای آن شخص را معلوم سازد. (همان، ص۱۱)

(بهاری، بی تا ، ص ۱) شیخ در مورد کلمه مشروطه و موصوف آن، یعنی این که در نظام مشروطه چه چیزی مقید و مشروط می شود، می نویسد:پنهان نخواهد بود که موصوف این کلمه که مؤنث هست، دولت و سلطنت هست نه چیز دیگر و نظر در او هم به تصرفات مملکتی سلطان هست و معنی مشروطه آنان، توقف داشتن آن هاست و منوط به امضا و رضای امنا و خیرخواهان ملت هست. ( (بهاری، بی تا ، ص ۲)شیخ در این عبارات، نه فقط موصوف واژه مشروطه را دولت و سلطنت می داند، لکن آن را منوط به امضا و رضای برگزیدگان ملت یعنی همان مجلس شورای ملی می نماید.

از سویی، به نظر وی همین اختیارات محدود و مشخص دولت و سلطان هم در نظام مشروطه صرفاً برای تصرفات مملکتی هست و در حوزه های دیگر مثل شرع حق مداخله ندارد. شیخ در ادامه و در جواب به گروهی که مسأله «حکومت تغلبیه» را مطرح می ساختند و برای سلطنت حاکم مسلط به صرف «غلبه» مجوز شرعی صادر می کردند، می گوید:اگر به  محض تغلب و غلبه قهری، سلطنت الهیه پیدا شود، تمام متسلطین به جور محق خواهند شد. (بهاری، بی تا ، ص ۶)حقیقت سلطنت تمام فراعنه پیش از اسلام لازم می آید؛ زیرا که آنان هم به قهر، مقام اولیاء خدا گرفتند و تصرف در امور سلطنت آنان نمودند. (بهاری، بی تا ، ص ۱۷-۱۸ و ۲۰)

(همان، ص۱۱)اندیشه ها و نظرات وی در این خصوص مشابه آراء استادش آخوند خراسانی بود که بر جلوگیری از خودکامگی و ظلم گری محمدعلی پادشاه اهتمام می کرد. آخوند در جواب به مردم همدان در مورد مشروطه و لزوم پشتیبانی از آن می نویسد:

(فیرحی، ۱۳۸۴ ، ص ۲۱۰ / مجموعه مقالات؛ ۱۳۸۴ ، ص ۲۱۰) این چنین اظهارات، در مقابل مخالفان مشروطه مطرح می گردید که در دوره استبداد صغیر حمایت کننده سلطنت بودند. (مجموعه مقالات، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۹-۲۳۰)

شیخ محمدباقر بهاری هم شاید در تأیید نظریات استادش آخوند خراسانی و گویاتر از او می نویسد:

بعضی از مخالفان مشروطه، حضور اشخاص و عناصر غیرمسلمان را در صف مشروطه خواهان، دستاویزی برای زیرسؤال بردن نظام مشروطه قرار داده بودند. (بهاری، بی تا ، ص ۲۳)

شیخ در مقام جواب گویی به این اشخاص و در پشتیبانی از مشروطه می نویسد که فاسق یا کافر بودن بعضی از جانب داران مشروطه، خللی به آن وارد نمی سازد؛ زیرا در غزوات پیامبر۹ و امیرمؤمنان۷ نیز همه نوع انسان حاضر بودند و این امر لطمه ای به ارزش آن غزوات وارد نمی نمود. وی در ادامه، از مشروطه خواهان به سبب مخالفت با نظام استبداد پشتیبانی می کند و مخالفان مشروطه را به سبب کمک به استمرار استبداد که مضر به حال مردم و مملکت بود، سرزنش می کند. (بهاری، بی تا ، ص ۲۴)

(بهاری، بی تا ، ص ۱۷-۱۸ و ۲۰)سخنان زنده یاد بهاری، یادآور اظهارات آخوند خراسانی هست که در جواب سؤالات اهل همدان درج کرد. آخوند در جواب به مردم همدان در مورد مشروطه و لزوم پشتیبانی از آن می نویسد:به تجربه و تدقیقات صحیحه و غوررسی های شافیه، مبرهن شده که نه عشر تعدیات دوره استبداد در دوره مشروطه کم تر می شود و دفع افسد و اقبح به فاسد و به قبیح واجب هست. ( (مجموعه مقالات، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۹-۲۳۰)نتایج استبداد جائر پس شناخته می شود به معرفت مراتب تعدیات و قبایح صادره از مستبدین اهل جور، اتفاقات این ازمنه گویا حاجتی به مراجعه به تواریخ سابقین نگذاشته هست و بسیار به موقع هست که استبداد جائر ام الفساد نامیده شود. (بهاری، بی تا ، ص ۲۸)

(بهاری، بی تا ، ص ۲۳)ایشان در ادامه اضافه می کند که خودسری و شهوت رانی استبداد، مملکت را خراب و ملک را تضعیف نموده هست؛ خون های مسلمین را به ناحق ریخته و ترس آن می رود که مملکت را تسلیم کفار نماید. به همین جهت وی به مخالفان مشروطه حمله می کند و آنان را خطاب قرار می دهد که انصاف را رعایت نمایند و نگاه کنند که کدام یک از دو فرقه مشروطه خواه و مستبدان، در راه رضای خدا گام برمی دارند. (بهاری، بی تا ، ص ۲۴)بحث «حریت و مساوات»، یکی از مسائل قابل بحث نظام مشروطه و متمم قانون بنیادی بود که مورد دشوارترین حمله های مخالفان مشروطه قرار می گرفت.

مراجع

تا جایی که مخالفان مشروطه، عنوان می نمودند که حکم مساوات با اسلام ناسازگار و جمع بین آنان محال هست. سندهای

۱٫ (زرگری نژاد، ۱۳۷۷ ، ص ۱۵۹-۱۶۰ / کسروی، ۱۳۸۴ ، ص ۴۵۱) شیخ محمدباقر در جواب به مخالفان آزادی و تساوی، می نویسد که آزادی مد نظر مشروطه، خلاصی از بردگی هست نه خلاصی از احکام و موانع شرعی.

۲٫ (بهاری، بی تا ، ص ۲۸)موارد مزبور، گوشه هایی از دیدگاه های شیخ محمدباقر بهاری در رساله ایضاح الخطا بود که در پشتیبانی از مشروطه و مخالفت با استبداد نوشته شده هست.

هر چند غالب نظریات شیخ مشابه دیگر علمای مشروطه خواه خصوصاً استادش آخوند خراسانی هست، رساله وی تقلید و تکرار نیست و رأیها و نظریات بدیع و مبتکرانه منحصر به فردی را در پشتیبانی از نظام مشروطه بیان می دارد. کتاب ها

هدف از نوشتن این رساله، آن چنان که از لابه لای سطور آن برمی آید، یکی جواب گویی به مخالفان مشروطه و شبهات آنان و دوم تطبیق و تفسیر مشروطه با قوانین و احکام اسلامی هست.
ـــــــــــــــ ، الف.
اسناد۱٫
سازمان سندهای و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، مرکز سندهای همدان، سندهای شماره ۲۵۳۷۲۱۳ و ۲۵۲۹۹۷۸٫

مرکز سندهای و دیپلماسی وزارت خارجه، کارتن۲۴، پرونده۲۰، ص  1، ۶، ۸ و ۱۶٫
ـــــــــــــــ ، ب.
کتاب هاافشار، ایرج، اوراق تازه یاب مشروطه و نقش تقی زاده، بی جا: جاویدان، ۱۳۵۹٫
ـــــــــــــــ ، نامه های مشروطه و کوچ، تهران: قطره، ۱۳۸۵٫
امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۱۳، چاپ دوم، بی جا: بی تا، ۱۹۶۱م.
بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران در قرون۱۲،۱۳و۱۴، ج۶، تهران: کتاب فروشی زائران، ۱۳۵۱٫
تبرائیان، صفاء الدین، چهره هایی در خاک، تهران: روزنگار، ۱۳۸۲٫
ـــــــــــــــ ،  تهرانی، آقابزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۲، نجف: بی نا،  1355.
ـــــــــــــــ ، مصنفات شیعه، به اهتمام محمد آصف فکرت، ج۱، مشهد: آستان قدس، ۱۳۷۲٫
ـــــــــــــــ ،  درخشان، مهدی، بزرگان و حرف سرایان همدان، ج۱و۲، بی جا: بی نا، ۱۳۴۱٫
دولت آبادی، علی محمد، خاطرات و ملاحظات، به تلاش ایرج افشار، تهران: حرف، ۱۳۸۸٫،  زرگری نژاد، غلامحسین، رسائل مشروطه، تهران: کویر، ۱۳۷۷٫
ستاد تکریم یکصدمین سالگرد مشروطه، مجموعه مقالات سمینار ارزیابی مبانی فکری و اجتماعی مشروطه ایران تکریم آیت الله محمدکاظم خراسانی، تهران: مؤسسه تحقیقات و علوم انسانی، ۱۳۸۴٫
صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، ج۱، بی جا: شرق، بی تا.
ـــــــــــــــ ، رهبران مشروطه، چاپ دوم، بی جا: جاویدان، ۱۳۶۲٫
ظهیرالدوله، علی خان، خاطرات و سندهای ظهیرالدوله، به تلاش ایرج افشار، تهران: شرکت سهامی کتاب های جیبی، ۱۳۵۱٫
ـــــــــــــــ ، سفرنامه ظهیرالدوله همراه مظفرالدین پادشاه به فرنگستان، به تلاش محمداسماعیل رضوانی، تهران: مستوفی، ۱۳۷۱٫
فراگنر، برت ک.
، خاطرات نویسی ایرانیان، ترجمه مجید جلیلوند رضایی، تهران: علمی و فرهنگی، ۱۳۷۷٫
کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران: نگاه، ۱۳۸۴٫

مجله حوزه، روحانیت و مشروطه، شهر قم: مؤسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۵٫ روزنامه ها و مجلات

۱٫  مزینانی، محمدصادق، تمایزات مشروطه خواهان مذهبی و جریان غرب گرا، شهر قم: مؤسسه بوستان کتاب،  1389.

۲٫  مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، ج۲، بی جا: بی نا، ۱۳۴۰٫

۳٫  ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطه ایران، ج۴ و ۵، تهران: علمی، ۱۳۶۳٫

نویسندگان:

مهدی احمدی اختیار: دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه اصفهان

محمدعلی چلونگر: دانشیار گروه تاریخ اصفهان

فصلنامه شیعه شناسی شماره ۵۶

مؤسسه فرهنگی ـ هنری قدر ولایت، در مشروطه چه گذشت، ج۵، تهران: قدر ولایت، ۱۳۸۹٫٫٫